با روی کار آمدن دولت حسن روحانی و وزارت خارجهای که تمایل زیادی به تنشزدایی با غرب دارد و بالاخص پس از دیدار محمد جواد ظریف با ویلیام هیگ، تدابیری برای بهبود روابط دوجانبه اندیشیده شد که اصلیترین تدبیر، تبادل کاردار غیرمستقر و غیرمقیم بین ایران و انگلیس بوده است. در این راستا انگلیس یک دیپلمات هندیالاصل را به عنوان کاردار غیرمستقر خود در تهران معرفی کرده است.
پدیدهای بهنام «گروه دوستی پارلمانی»، پدیدهای شبهدیپلماتیک و کاملا سمبلیک محسوب میشود وگرنه هرچه تاریخ روابط ایران و بریتانیا را ورق بزنیم، چیزی که در آن حکایت از دوستی داشته باشد نمییابیم. تنها مطالعه کتاب تاریخ دوران دبیرستان کافی است تا پی ببریم انگلیسیها در دوران قاجاریه و پس از آن با ایران چه کردهاند.
انگلیسیها بارها بخشهایی از مناطق جنوبی ایران را به اشغال خود درآوردهاند، در تنظیم برخی قراردادهای ضدایرانی دخیل بودهاند، در بلایایی که در دو جنگ اول و دوم جهانی بر سر ایران آمده نقش داشتند، سالها نفت ایران را تاراج کردند، پس از انقلاب اسلامی از هیچ اقدامی علیه کشورمان از جمله از کمک به رژیم بعث صدام حسین فروگذار نکردند و حتی در همین تحریمهایی که ایران امروز با آنها مواجه است، نقش برجستهای ایفا کرده و میکنند. در گرماگرم فتنه 88، سفارت بریتانیا در تهران آتشبیار معرکه بود.
نهتنها جای این سوال وجود دارد که در تاریخ بین ایران و انگلستان چه نوع دوستی میتوان یافت، حتی جای این سوال مطرح است که بین مجلس اصولگرای ایران و پارلمان تحت تسلط محافظهکاران در انگلستان چه نوع دوستی میتواند وجود داشته باشد؟ اصولگرایان همواره نماد خشم انقلابی ملت ایران از توسعهطلبیهای غرب بودهاند و انگلستان پس از آمریکا، شناخته شدهترین چهره توسعهطلب غربی را دارد.
متاسفانه چندی پیش هم گروه پارلمانی اتحادیه اروپا در سفر خود به ایران مرتکب اقداماتی شد که ناخواسته بهنام مجلس تمام شد. هرچند هنوز دقیقا روشن نیست که مسئولیت دیدار هیات اروپایی با نسرین ستوده و جعفر پناهی، دو تن از محکومان مرتبط با فتنه 88 برعهده کیست و نه وزارت خارجه زیر بار آن میرود و نه مجلس، اما بههر حال این اتفاق ناخوشایند که باید آن را اهانت به حاکمیت ملی ایران خواند، در جریان سفر یک هیات پارلمانی صورت گرفت. علاوه بر این، رفتار موهن برخی اعضای هیات پارلمانی مزبور در دیدار با رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و وزیر امور خارجه ایران تصاویر بسیار زشتی را در تاریخ کشورمان ثبت کرد.
سوابق بریتانیا و نمایندگانی که به ایران میفرستد
بسیار بدتر از اتحادیه اروپا و نمایندگان آن است. جک استراو، وزیر خارجه دوران
اشغال عراق است و شاید به اندازه نومحافظهکاران آمریکا در خون یک میلیون عراقی که
بهطور مستقیم و غیرمستقیم در اثر این اشغالگری جان باختند دست داشته باشد.
* اهداف سفر هیات انگلیسی به تهران چیست؟
جدا از الفاظ سمبلیکی نظیر دوستی پارلمانی، همکاری پارلمانها و این دست عبارات کلی که معنای آنها در عالم واقع روشن نیست، میتوان حدس زد که تیم انگلیسی با دو سطح از اهداف به ایران سفر میکند: «سطح سیاسی» و «سطح اقتصادی».
در سطح سیاسی سفر تیم پارلمانی بریتانیا به ایران را میتوان ادامه تلاشهای دولت انگلیس برای بازگرداندن سطح روابط خود با ایران به حالت قبل از حمله به سفارت این کشور در تهران ارزیابی کرد. برقراری مجدد سفارت دایم در تهران قطعا یکی از اهداف انگلیسیهاست که میتوان با توجه به نقش سابق سفارت این کشور معنای آن را به خوبی دریافت.
سفارت انگلیس در طول تاریخ در برهههایی که ایران با بحرانهای اجتماعی مواجه شده، نقش بسیار مخربی را ایفا کرده است. اولین نمونه تاریخی آن نهضت مشروطه و آخرین نمونه آن فتنه 88 بود. اکنون نیز از منظر دولت بریتانیا این سفارت باید مجددا آغاز بهکار کند و گوش بهزنگ حوادث باشد.
در عین حال، اصلیترین نهاد حکومتی ایران که پیش از تسخیر سفارت در آذر 90 دست به تحدید روابط با بریتانیا زد، مجلس شورای اسلامی بود و بنابراین بدیهی است که انگلیسیها بهدنبال جلب نظر مجلس برای بهبود روابط با ایران باشند.
اما در سطح اقتصادی، باید اهداف تیم انگلیسی را در چارچوب اهداف دولت انگلستان پس از توافق ژنو مورد بررسی قرار داد. بدیهی است که پس از آغاز اجرای توافق ژنو، راه برای حضور شرکتهای انگلیسی در بازار ایران تا حدودی که این توافق اجازه میدهد، باز خواهد شد. غربیها از هماکنون باید برای به تاراج بردن همان اندک پولی که در ژنو متعهد به بازگرداندن آن به ایران شدهاند، برنامه داشته باشند و در این بین کشورهای اروپایی از جمله انگلیسیها خود را برای حضور بیشتر در بازار ایران آماده میکنند.
اروپاییها همه تلاش خود را میکنند که پول حاصل از توافق ژنو صرف قرارداد با شرکتهای اروپایی شود تا به این وسیله از توافق ژنو دو بهره را برده باشند: اول تحدید برنامه هستهای ایران و دوم توسعه مجدد نفوذ اقتصادی غرب در ایران که پس از پایان دولت هشتم رو به کاهش گذاشته بود.
* جک استراو، کسی که با غنیسازی در خاک ایران مخالف بود
پیش از پایان این نوشتار، بد نیست یادآوری شود
که شخصی که سرپرستی هیات بریتانیایی عازم به ایران را بر عهده دارد، در خصوص برنامه
هستهای ایران چه مواضعی داشت؟ وی در دورانی که حسن روحانی بهعنوان دبیر شورای
عالی امنیت ملی کشورمان ریاست تیم مذاکرهکننده ایرانی را برعهده داشت، نماینده
بریتانیا در مذاکرات ایران و تروئیکای اروپایی EU3 بود.
یکی از مواضع آقای استراو، مخالفت صریح با غنیسازی اورانیوم در داخل خاک ایران بود، به این جملات که بخشی از مذاکرات آن دوران است، توجه کنید: «جک استراو (وزیر خارجه انگلیس): ما میتوانیم فهرستی طولانی از اقداماتی که باید انجام شود را ارائه دهیم.روحانی: آیا در طرحی که میخواهید بدهید، غنیسازی برای ایران هست یا نه؟ استراو: موضع الآن ما این است که؛ نه! فیشر (وزیر خارجه آلمان): سخت است به ایران تکنولوژی هستهای بدهیم. استراو: در زمینه غنیسازی داخل ایران و نه برای ایران. هیچ تعهّدی از قبل نمیتوانیم بدهیم اگر شما میخواهید، غنی سازی داخل ایران داشته باشید. فیشر: اگر فکر میکردید ما میگوییم شما میتوانید غنیسازی داشته باشید؛ اشتباه میکنید!».
همان حقی که استراو و فیشر برای ملت ایران قائل نبودند، با مقاومت مردم این سرزمین به جایی رسید که امروز در توافق ژنو ظرف غربی نتوانسته تعلیق آن را بگنجاند و رئیسجمهور آمریکا در مرکز سابان بهصراحت اعتراف میکند که تصور حذف کامل آن غیرواقعی است.
به هر حال، آقای استراو به دعوت هرکس – یا حتی اگر با خواست خودش – به ایران میآید، نباید در ایران فرصتی برای ادامه روند گذشته روابط را ببیند. استراو باید کاملا توجیه شود که گذشتهها گذشته است و دیگر نمیتوان با مقامات ایرانی با زبان تهدید سخن گفت و یا با ایجاد سفارت، بهدنبال دخالت در امور داخلی ایران بود.