قیام 19 دی ماه سال 1356 و انتشار مقاله ی سراسر کذب علیه امام خمینی (ره) بی تردید یکی از عوامل موثر بر تسریع انقلاب اسلامی محسوب می گردد، به نحوی که مردم غیور ایران زمین با این جنبش همگانی علیه رژیم، برگی درخشان در کارنامه ی ملی- دینی خود رقم زدند.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، بعد از قیام پانزده خرداد 1342، رژیم شاه برای خنثی نمودن حرکت مردم، امام را تبعید و سعی فراوان داشت تا تشکیلاتی را جایگزین خلاء وجودی امام بکند؛ تا به این وسیله بتواند از یکسو با ظاهر اسلامی و عوام پسند، نظر توده ها را از امام منحرف سازد و از سوی دیگر این تشکیلات خطر چندانی برای حکومت ایجاد نکند.

مرجع تراشی در مقابل امام و... از حرکت های مشکوک بعد از تبعید امام تا روزهای پیروزی انقلاب اسلامی بود. شخص شاه و رژیم وی، همواره سعی کردند تا یاد و خاطره امام را از اذهان ملت محو کنند و در این راستا با پخش اعلامیه و شبنامه، به امام توهین می نمودند. پس از رحلت آیت ا... مصطفی خمینی، دگرباره یاد و خاطره امام در دل ها زنده شد و بار دیگر مردم و حوزه های علمیه بیش از گذشته متوجه نجف اشرف شدند و در مجالس و محافل از علل و چرایی عدم وجود امام در ایران سخن به میان آمد.

در روز هفدهم دی ماه سال 1356، همزمان با سالروز کشف حجاب توسط رضا شاه و اعلام اصلاحات ارضی به وسیله محمدرضاشاه، روزنامه اطلاعات مقاله توهین آمیزی را علیه امام، روحانیت و مقدسات اسلامی منتشر ساخت.

توزیع روزنامه اطلاعات در قم

در روز شنبه هفدهم دی ماه 1356، روزنامه اطلاعات در قم پخش شد. در صفحه هفتم روزنامه، مقاله ای با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» با نام مستعار «احمد رشیدی مطلق» نظر خوانندگان را به سوی خود جلب کرد. نویسنده در آن مقاله، به طور صریح بی حجابی را فضیلت دانسته و حجاب را کهنه پرستی و ارتجاع سیاه معرفی شده و به امام خمینی، بزرگ مرجع عالم تشیّع، اهانت کرده بود و قیام پانزده خرداد 1342 توطئه استعمار سرخ و سیاه معرفی شده بود. روزنامه رستاخیز نیز در همان روز، تظاهرات گروه قابل توجهی از زنان مشهد را در مخالفت با کشف حجاب «تظاهری از یک اتحاد نامقدس» نامید.

تظاهرات 18 دی

روزنامه اطلاعات به هر شهر که می رسید، وضع شهر دگرگون می شد، در تهران و مشهد اعتراضاتی صورت گرفت، شهر قم یک ساعت بعد از رسیدن روزنامه اطلاعات دگرگون شد، غم، بار دیگر بر سر شهر خیمه زد، مراجع و علما حوزه علمیه، برای اعتراض به این مقاله توهین آمیز، حوزه علمیه را در روز یکشنبه 18 دی تعطیل اعلام کردند و بازاریان به تبعیت از حوزه، بازار را تعطیل کردند.

لازم به ذکر است که روزنامه اطلاعاتی که برای قم آورده شد، فاقد صفحه هفت بوده است تا مقاله به دست مردم قم نرسد، طلاب به هر طریقی که بود آن مقاله را یافتند و در مدرسه خان نصب کردند. صبح روز 18 دی، عده ای از طلاب برای خواندن متن مقاله در مدرسه خان تجمع کرده بودند، یکی از طلاب با صدای بلند آن مقاله را خواند و سخنان مهیجی ایراد کرد و در پی آن حدود دویست و پنجاه نفر از طلاب با شعار درود بر خمینی وارد خیابان شدند تا به حرم بروند و از مراجع بخواهند اقدام عملی و جدی انجام بدهند، پلیس در میدان آستانه جلوی معترضین را گرفت.

تظاهرکنندگان برای درگیر نشدن مسیر راهپیمایی را به سمت منزل آیت الله گلپایگانی در خیابان چهارمردان (انقلاب) هدایت کردند و وارد منزل آیت الله گلپایگانی شدند؛ معترضین که می خواستند در حرم مطهر از مراجع به طور عمومی بخواهند تا حرکتی انجام بدهند، با ورود به منزل آیت الله گلپایگانی تصمیم گرفتند که به منازل همه مراجع تقلید بروند و به طور جداگانه از آن ها بخواهند اقدام جدی انجام بدهند، لذا بعد از استماع سخنرانی آیت الله گلپایگانی معترضین وارد خیابان شدند، ساواک برای ایجاد درگیری با کمکِ پلیس جلوی معترضین را می گرفت. ساواکی هایی که با لباس شخصی بودند با سنگ و چوب، شیشه بانک ها را می شکستند، از این رو طلاب معترض مسیر راهپیمایی را تغییر می دادند، و جمعیت را به منازل مراجع می بردند به نحوی که این تظاهرات تا ظهر ادامه داشت.

شرکت دانش آموزان در تظاهرات

در حالی که روز هجدهم دی ماه می رفت تا پایان پذیرد، نوجوانان دانش آموز دبیرستان های قم، با بیشترین میزان غرور و شهامت، به صف روحانیون پیوستند. نماز جماعت مغرب و عشا در مسجد اعظم برگزار شد و بعد از نماز، طلاب و دانش آموزان و مردم همراه، مسجد را با شعارهایی که از جانشان برمی خاست تکان داده و فریاد زدند:
«مرگ بر این حکومت یزیدی»
«مرگ بر این حکومت پهلوی»
«دانش آموز روحانی پیوندتان مبارک»
مردم به تظاهرات خود آرامش بخشیده و در مسجد اعظم و در حرم حضرت معصومه(س) به آن ادامه دادند. فریادهای خالصانه آنان در سنگر مبارزه، با الهام از مکتب توحید، باعث تحریک عواطف و احساسات مردم موجود در حرم حضرت معصومه (س) و به حرکت درآمدن آنان شد.

در مقابل این صحنه پرشور و فضای روحانی، پلیس به وحشت افتاد و دستور داد که همه مردم را از حرم و صحن مطهر خارج کنند. نیروهای نظامی و انتظامی، همراه با ماشین های آتش نشانی، برای پاشیدن آب به مردم و متفرق کردن آنان، آماده ایستادند. کثرت جمعیت، قدرت کنترل را از دست پلیس خارج ساخت؛ چرا که این وحدت و همبستگی، پاسخی محکم بود به مخالفان.
سرانجام پس از یک ساعت، شعارهای مردم قطع شد و جمعیت، آرام آرام از مسجد و حرم حضرت معصومه (س) بیرون آمدند. پلیس در ابتدای خروج مردم از حرم و مسجد، واکنشی نشان نداد اما آخرین نفرات مورد ضرب و جرح نیروها قرار گرفته و در دو طرف پل آهنچی طلاب نیز با باتوم، مورد ضرب و جرح قرار گرفتند.

بعد از خروج از مسجد اعظم و حرم، عده ای از جمعیت به سمت خیابان صفائیه و عده بیشتری به سوی چهار مردان حرکت کردند. آن شب در ظاهر مبارزه تمام شده بود، اما نه برای همیشه. آن روز آغازی بود برای مبارزان تا در خلوت تنهایی خویش، رشته افکارشان را حلاجی کنند.

حماسه 19 دی قم

در آن روز، بعضی از آقایان، درس خود را شروع کردند؛ اما وقتی با اجتماع طلاب روبه رو شدند، بناچار درس را تعطیل کرده و در نهایت، تمام دروس حوزه، همان روز تعطیل شد. عده ای از بازاریان، روز قبل، با فضلای آن زمان که در حقیقت رهبری حرکت را به عهده داشتند، وارد مذاکره شدند و قرار بر این شد تا روز نوزدهم دی ماه بازار نیز تعطیل شود. در آن روز، بازاریان از ساعت 8 صبح به صفوف طلاب پیوستند و بدین سان موجی از اقشار مختلف مردم، در مقابل مدرسه خان و میدان آستانه تجمع کردند و شهر قم، حالت روز عاشورا به خود گرفت.

طلاب و تظاهرکنندگان، شروع به رفتن به درِ منازل بزرگان حوزه نمودند. مقصد و منزل اول، منزل آیت الله میرزا هاشم آملی (ره) بود. وقتی که تظاهرکنندگان به مقابل منزل ایشان رسیدند، آیت الله آملی طی سخنانی به بیان عظمت و شخصیت فوق العاده امام خمینی پرداخت و هیئت حاکمه و رژیم پهلوی را مورد نفرت روحانیت و ملت قلمداد نمود. سپس طلاب و مردم خشمگین در مقابل منزل علامه طباطبایی تجمع کردند، ولی به علت کسالت علامه، آیت الله محمد یزدی که همسایه علامه بود، به نمایندگی از طرف وی، راجع به شخصیت امام خمینی و مبارزات ایشان و محکومیت رژیم پهلوی در اهانت به امام و روحانیت، سخنانی ایراد کرد.

تظاهرکنندگان آنگاه در منزل و مدرسه آیت الله مکارم شیرازی تجمع نمودند و ایشان طی سخنانی بیان نمودند: «مسئله، مسئله هتاکی نسبت به آیت الله العظمی آقای خمینی نیست، این در واقع هتاکی به تمام مقدسات و به همه ماست. طلاب نباید از همدیگر جدا شوند و باید وحدت داشته باشند. اگر بناست زنده بمانیم همه باید زنده بمانیم، و اگر بناست بمیریم، همه باید بمیریم، جدایی بین ما نخواهد بود».

سپس طلاب به منزل آیت الله وحید خراسانی رفتند، وی در اجتماع طلاب و تظاهرکنندگان درباره مسئله آزادی زن و جایگاه آن در اجتماع از نظر اسلام به سخنرانی پرداخت. حرکت طلاب و تظاهرکنندگان ادامه یافت، تا اینکه هنگام ظهر جمعیت پراکنده شدند و برای ساعت 3 بعد از ظهر قرار گذاشتند که به منزل آیت الله حسین نوری بروند و اظهار تظلّم کنند.

سخنانی طوفانی

طلاب و مردم ساعت 15/3 روز دوشنبه، نوزدهم دی در میدان آستانه و مقابل مدرسه خان جمع شدند و به سوی منزل آیت الله حسین نوری حرکت کردند. به مرور به علت کم شدن ترس و وحشت و همین طور عادی شدن مسئله، جمعیت بیشتری از طبقات مختلف مردم وارد تظاهرات می شدند. کماندوهای زبده و مأمورین انتظامی و نظامی در سه راه موزه و چهار راه بیمارستان و خیابان ارم، با آمادگی کامل می ایستادند. جمعیت انبوه تظاهرکننده به منزل آیت الله حسین نوری در خیابان صفائیه و کوچه بیگدلی رسیدند؛ انبوه جمعیت به گونه ای بود که اتاق ها و حیاط منزل ایشان و کوچه بیگدلی تا خیابان صفائیه مملوّ از جمعیت شده بود. در منزل آیت الله نوری، ابتدا حجة الاسلام والمسلمین سید حسین موسوی تبریزی سخنرانی کرد.

 وی در سخنان خود به مسئله امامت و رهبری امام خمینی و همین طور حکومت اسلامی و وظیفه مردم در قبال مسئله اهانت روزنامه اطلاعات اشاره کرد، سپس آیت الله نوری برای مردم خشمگین چنین گفت: «هر کجا نهضت قابل توجهی به وجود آمده، روحانیت راستین اسلام در پیشاپیش آن نهضت ها در حرکت بوده و رهبری نهضت به دست آنان هدایت می شده، روحانیت در حرکت جامعه نقش مؤثر و خلّاقی داشته است و مردم مسلمان با روحانیت اصیل هستند و روحانیت اصیل با آیت الله العظمی آقای خمینی و در پشت سر ایشان و مبارزه دستگاه طاغوتی با اسلام و رهبری آیت الله خمینی به جایی نخواهد رسید.» و آیت الله نوری خطاب به شاه و مقایسه کارهای امام با شاه، این شعر را خواند:
چون تو خفاشان بسی بیند به خواب               این جهان ماند یتیم از آفتاب
مه فشاند نور و سگ عوعو کند                     هر کسی بر طینت خود می تند
جمعیت پس از استماع سخنان تند و صریح آیت الله نوری علیه رژیم شاه و در حمایت از امام خمینی و نهضت اسلام، دلیرتر شده و با شعارهای تند علیه رژیم، به حمایت از امام خمینی پرداختند و حرکت خود را به طرف خیابان صفائیه ادامه دادند. در میان تظاهرکنندگان، زنان، کارگران، کسبه، دانشجویان و کودکان مدرسه ای مشاهده می شدند. تا آنجایی که حرکت جمعیت بلامانع بود و آن ها بدون اینکه مشکل اساسی برایشان به وجود آید به محکوم کردن عمل ننگین رژیم در اهانت به امام و روحانیت پرداختند.

کشتار علنی مردم

هنگام غروب روز دوشنبه نوزدهم دی ماه، جمعیت تظاهرکننده خشمگین، از خیابان صفائیه به طرف چهار راه بیمارستان (چهارراه شهدا فعلی) حرکت کردند و قصدشان این بود که از طریق خیابان ساحلی به منازل آیت الله سلطانی طباطبایی و آیت الله مشکینی بروند و نزد آن ها نیز اظهار تظلّم نمایند.

هنوز ده دقیقه از راهپیمایی نگذشته بود که یک مرتبه جمعیت با شتاب و فشار هر چه تمامتر به عقب برگشت. هر کس و هر گروهی به سمت و سویی رفت؛ چرا که در جلوی صف تظاهرات، ساواکیان قد علم کرده بودند. گویا به دستور کامکار و محمدی که از رؤسای نیروهای امنیتی قم بودند، برای زمینه سازی حمله به تظاهرات مردمی که با گام های آزاد و خاطری بی تشویش پیش می آمدند، اقدام به شکستن شیشه های بانک و مؤسسات واقع در میدان شهدا نمودند. پلیس با این بهانه با باتوم و چماق به طلاب و مردم حمله ور شد و سپس تیرهوایی شلیک کرد. بعد از آن به طور علنی مردم را مورد هدف قرار داد و بر زمین انداخت. سپس پیکار خونین آغاز شد و طلاب و جمعیت ابتدا با مشت و لگد به مقابله با مأموران پرداختند. بدین صورت بعد از دو روز تظاهرات آرامِ تظاهرکنندگان علیه اهانت و بی حرمتی رژیم به مرجع عالیقدر جهان تشیّع، بعد از ظهر روز دوشنبه نوزدهم دی ماه به خاک و خون کشیده شدند.

تظاهرکنندگان با دیدن اجساد چهار تن از شهدای این تظاهرات، به آرامی آنان را به دوش گرفتند و با شعارهای «الله اکبر» و «لا اله الا الله» حرکت کردند و قصدشان بر این بود که شهدا را به منزل آیت الله نجفی مرعشی برسانند. در این زمان صدای رگبار گلوله از هر سو طنین انداز می شد و نشانگر آن بود که راهپیمایان در هر نقطه ای از شهر پراکنده شده اند. آتش دژخیم همچنان ادامه داشت، به طوری که به شهادت آمار، حدود پانزده نفر از اقشار مردم، در آن روز شهید و یا زخمی شدند.

انتقال مجروحین و شهدا

بعد از حمله مأموران رژیم به صف تظاهرکنندگان بی دفاع، مردم در حد توان خود، به انتقال مجروحین و پیکر شهدا پرداختند. سه تن از شهدا و عده ای از مجروحین به بیمارستان آیت الله گلپایگانی انتقال یافتند. مأموران به محض اطلاع از این انتقال، به بیمارستان گلپایگانی رفته و از مسئولین بیمارستان خواستند که اجساد شهدا را به آنان تحویل دهند. ولی مسئولین بیمارستان، با آیت الله گلپایگانی مشورت کردند و ایشان هم موافقت نکرد که اجساد را به مأموران تحویل شود.
مجروحین این قیام با همکاری مردم و پزشکان، سرپایی و در بیمارستان هایی که احتمال همکاری پزشکان و کارکنان با مردم انقلابی داده می شد، مداوا شدند.

تعداد شهدا

در باب تعداد شهدا آمده است که مزدوران رژیم برای راحت تر به شهادت رساندن افراد قیام کننده، بر روی ماشین های آتش نشانی مسلسل کار گذاشته بودند و این تیراندازی تا نیمه شب 19 دی در قم ادامه داشت و حاصل آن صدها شهید بود.!

بنابه گزارشات تعداد شهدا 200 نفر بوده است و عده ای آن را در حدود 800 نفر تخمین می زدند (و رژیم تعداد را 2 نفر گزارش داد!!!) و روایت شده است که در حدود 150 نفر از زخمیان را که راهی بیمارستان ها گردیده بودند با آمپول هوا به دستور ساواک شهید نمودند!

اجساد شهدا را نه تنها به خانواده ی آن ها ندادند، بلکه علی رغم اعتراضات شدید آیت الله شریعت مداری و مردم برای دفن شرعی آنان، همانند واقعه 15 خرداد، اجساد را با بولدوزر جمع کرده و بعداً در گودالی ریخته و رویش را پوشاندند. عمال پهلوی همان شب با بکارگیری 200 نفر و ده ها ماشین آتش نشانی به شستشوی خیابان ها و پاک کردن آثار جنایات خویش پرداختند، ولی تا دوم بهمن هنوز شعارها روی دیوارها بود و لکه های خون بر روی آن گواه اعمال وحشیانه ی رژیم.

منابع:
1- آبراهامیان، یرواند. ایران بین دو انقلاب، ترجمه کاظم فیروزمند، تهران: مرکز، 1378.
2- عباس، محمد. تاریخ انقلاب ایران، تهران: شرق، 1358.
3- میزبانی، مهناز. قیام 19 دی، نشریه پانزده خرداد، 1376.
4- شیرخانی، علی. قیام 19 دی ماه سال 1356 قم، نشریه پانزده خرداد، 1375.
5- عفتی، قدرت الله. مثلث شتاب انقلاب «قم، تبریز و یزد» قیام 19 دی ماه 1356 قم، نشریه مطالعات انقلاب اسلامی، 1384.
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار