به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، اخیرا و پس از شروع جنگ بین گروه های تکفیری، برخی زندانی های داعش آزاد شده اند و روایتی از آنچه با آن مواجه بوده اند را برای جهانیان نقل می کنند. با توجه به این نکته که مشی و منش همه این گروه ها (با اندکی اختلاف جزئی) در اصل یکی است، می توان فهمید که آنچه در صورت بر سر کار آمدن هر یک از این گروه ها بر سر ملت سوریه خواهد آمد چیست. در همین راستا روایت دو زندانی آزاد شده ی اخیر داعش در گفتگو با «فرانس پرس» خواندنی است:
دو فعال رسانه ای سوری که به تازگی از زندان های «دولت اسلامی عراق و شام» (داعش) بیرون آمده اند چیزهای مخوفی را که در مدت زندانی بودنشان دیده اند روایت می کنند: اعدام زندانی ها، کتک خوردن شدید آنها و سر کردن چندین روز با مقدار کمی آب و غذا.
تقدیر این دو فعال رسانه ای سوری ای (به نام های سیف و میلاد الشهابی) این بوده که بعد از خروجشان از زندان های داعش زندگی تازه ای را شروع کنند. وقتی که نیروهای داعش، سیف 22 ساله را را از دفتر رسانه ای که در استان ادلب در آن کار می کرد ربودند، پدر و مادرش دیگر هیچ امیدی نداشتند که باز هم او را ببینند. این جوان تعریف می کند که زندان بان هایش او را کتک زدند و سپس به دلیل فعالیت های رسانه ای اش به اعدام محکوم شد و به پدر و مادرش هم گفته شد که حکم اعدام او اجرا شده است. اما حمله ای که گروه های دیگر مخالف بر ضد این سازمان جهادی [داعش] به راه انداختند، باعث نجات جان او شد.
حالا که سیف پیش خانواده و نامزدش بازگشته، حیات تازه ای یافته است. سیف به خبرگزاری فرانس پرس می گوید: «نیروهای داعش به پدر و مادرم گفته بودند که سر من را بریده اند. پدر و مادرم وقتی دوباره مرا دیدند نمی توانستند آنچه چشمشان می بیند را باور کنند.»
خود سیف هم فکر نمی کرده که بتواند از آن زندان بیرون بیاید، خصوصا بعد از آنکه یکی از نیروهای غیر سوری این سازمان به عنوان قاضی او را به اعدام محکوم کرده بوده. سیف می گوید: من از محاکمه عادلانه ای برخوردار نشدم. قاضی جهادی تونسی وارد اتاق شد و مستقیما حکم را صادر کرد. بالاترین حکم [یعنی اعدام] را انتخاب کرد چون در آن لحظه میلش اینطور می کشید.»
نیروهای داعش سیف را در 28 نوامبر 2013 ربودند و در ششم ژانویه 2014، وقتی که نیروهای دیگر مخالف نظام به زندان داعش در شهر دانا در ادلب حمله کردند، سیف آزاد شد. این حمله، در جریان نبردی که اخیرا بین چند گروه بزرگ مخالف دولت با داعش شروع شده رخ داد.
عناصر این سازمان جهادی مرتبط با القاعده صدها نفر از نیروهای گروه های مسلح دیگر را به اضافه برخی فعالین و خبرنگاران (که بعضی هایشان خارجی هستند) در زندان های خود دارند.
کسانی که از زندان های داعش نجات پیدا کرده اند، از جمله سیف، می گویند که شرایط این زندان ها «غیر انسانی و بدتر از زندان های نظام سوریه» است. درحالیکه سیف در سال 2011 زندان های نظام را هم تجربه کرده است. این جوان که در سال 2011 دانشجویی بود که به اعتراضات ضد نظام پیوست می گوید: «باور کنید زندان های داعش ترسناک تر است. دست کم در زندان های نظام هر شب غذا داشتم.»
سیف درباره شرایط زندان های داعش می گوید: «هر دو روز فقط نیم لیتر آب در اختیار من می گذاشتند [یعنی دو لیوان] به علاوه مقدار کمی غذا. دلیلش این بود که از فعالان رسانه ای بدشان می آمد. مدام مورد ضرب شتم و فحاشی قرار می گرفتیم و مدام به من می گفتند که تو کافری.»
سیف روایت می کند که دیده برخی زندانیان دیگر توسط عناصر داعش اعدام شده اند، از جمله یک نوجوان کرد پانزده ساله که به تجاوز و وابستگی به حزب کارگران کردستان متهم بوده است. و می دانیم که شاخه سوری این حزب (حزب اتحاد دموکراتیک) یک ماه است که در حال جنگ با داعش است.
سیف یادش می آید که «آن نوجوان اتهاماتش را رد می کرد. ولی نیروهای داعش پنج روز مدام کتکش می زدند تا آنکه بالاخره اعتراف کرد. آن وقت بود که با گلوله مستقیم زدندش.»
سیف می گوید که در زندان داعش دو نفر سوری ارمنی هم بوده اند که بعد از هجوم داعش به کلیساها (خصوصا در استان رقه)، تلاش کرده بودند از سوریه فرار کنند. سیف می گوید: «آن دو ارمنی و همچنین سرهای بریده شده کسانی که اعدام کرده بودند را نشانمان می دادند تا ما را بترسانند.» و ادامه می دهد: «شکنجه ها بی رحمانه بود. پیشانی من دو روز تمام به خاطر شدت ضربه ها خونریزی می کرد. در طول این دو روز هیچ دوا و دارویی به من ندادند. در آنجا برخی افراد در سن هفتاد و چند سالگی را دیدم که داعش دزدیده بودشان تا برای آزادی آنها فدیه [پول آزادی اسیر] بگیرد. آنجا کلی زندانی کرد داشتند. برای آزادی هر کدامشان خانواده هایشان باید صد ها هزار لیره سوریه می پرداختند.»
سازمان های حقوق بشری غیر دولتی هم از دزدیده شدن صدها کرد توسط داعش در چند ماه گذشته (همزمان با درگیری داعش با نیروهای «حفاظت مردمی کرد» در شمال و شمال شرق سوریه) خبر داده اند.
اما آزاد شده ی دیگر، میلاد الشهابی است که نیروهای داعش او را از محل کارش در خبرگزاری «شهبا پرس» در شهر حلب در دسامبر 2013 ربوده بودند. میلاد الشهابی به فرانس پرس می گوید: «به من گفتند باید بگیری چطور باید راجع به داعش حرف بزنی.» شهابی پیش از ربایش در ترکیه بوده ولی به رغم تهدیداتی که شده بود اصرار داشته به سوریه بازگردد.
بر عکس سیف، میلاد الشهابی محاکمه نشده بلکه چند روز زندانی بوده و آن وقت تازه فهمیده در زندان های داعش است. الشهابی می گوید: «سیزده روز با چشمان بسته در زندان انفرادی بودم. نمی توانستم هیچ چیزی ببینم. فقط یک سری صدا می شنیدم.»
الشهابی در بیمارستان کودکان محله ی قاضی عسکر در حلب زندانی بوده، یعنی جایی یکی از مقرهای اصلی داعش است. نیروهای مخالف توانستند این هفته این بیمارستان را تصرف کنند و ده ها نفر از زندانی ها را آزاد نمایند ولی به گفته دیده بان حقوق بشر سوریه [که یک گروه حقوق بشری ضد نظام سوریه است] و فعالین، داعش ساعاتی قبل از آن، ده ها نفر از زندانی ها را اعدام کرده بوده.
شهابی می گوید: «صدای شلیک گلوله ها را وقتی نیروهای داعش داشتند زندانی ها را اعدام می کردند، می شنیدم. شلیک ها اینقدر پر حجم بود که انسان خیال می کرد درگیری مسلحانه است.»
درست مثل سیف، میلاد الشهابی هم خودش را خوش شانس می بیند که نجات پیدا کرده: «از من فدیه ای به میزان دویست هزار لیره سوریه (در حدود هزار و سیصد دلار آمریکا) خواسته بودند. من کلا بیش از پانزده هزار لیره نداشتم. از آنها پرسیدم آیا می توانم به خانواده ام بگویم کجا هستم، ولی آنها اجازه تماس ندادند.»