درويشي در آتش فقر مي سوخت اما با نداري خويش مي ساخت. کسي گفتش: شخصي را مي شناسم در اين شهر که طبعي کريم دارد و کمر به خدمت نيازمندان بسته؛ اگر برزندگي تو واقف شود از کمک به تو دريغ ندارد. درويش گفت: «خاموش، در پيسي مردن به که حاجت پيش کسي بردن».
به نان خشک قناعت کنيم و جامه دلق که بار محنت خود به که بار منت خلق
گلستان سعدي
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید