به گزارش
گروه ورزشی باشگاه خبرنگاران، سعيد مظفري زاده داور دربي 78 امروز در وبلاگش مطلبي به شرح زير نوشته است:
رفتن...اما بي گلايه
شخصيت اجتماعي ِ هر فرد از کانونِ گرمِ خانواده تا دامانِ پرمهرِ جامعه، تمامي دستخوش فراز و نشيب است اما آرامش تنها در پناه اهداف بلند و صادقانه و بر مبنايِ پاکي و درستي است که اين فراز و نشيبها را در سيطره خود نگاه ميدارد و در نهايت به سرانجامي شادي آفرين ميرساند.
خُرد و کلان ميدانند؛ بازنمايي سره از ناسره، درست از اشتباه، حق از ناحق و خوب از بد اگرچه ريزه کاريهايي دارد، سخت حساس و خطير اما اگر در بستري از پاکي و صداقت باشد انجامِ آن چندان هم سخت نيست.
با نيم نگاهي به پسوندِ مکانيِ تولد، هميشه دل نگرانِ انديشه پاک مردمان سخت کوش و درست رفتارِ يزد نيز بودهام و آنان که اين باورِ ذهني را ايمان دارند به خوبي ميدانند که اعتقاد و ايمانِ قلبي به اين مقوله ، خود بزرگترين و مهمترين شيوه ي نظارت بر عملکردي است که سخت تأثير گذار است.
اين مقدمه کوتاه اگرچه با«نازپرورده تنعم نبرد...» فاصلهها دارد اما از اين جهت يادآوري شد که در پناهِ شخصيتي اجتماعي و برخاسته از گذشته و الاني سرافراز و با دريافتِ عمق و اهميتِ هنرِ والاي قضاوت قدم به واديِ دلبستگيهاي هميشهام گذاشتم تا سهمي داشته باشم در چهارچوبهاي ذهني که براي خود ترسيم کرده بودم و در اين راه هر آموختني بود به قدر توان آموختم و براي کسب توان و آمادگي لازم از تلاش مجدّانه دريغ نکردم، تا قبل و بيش از همه، از عملکردي که بارها و بارها آن را از زواياي مختلف ميبينم؛ خود خشنود و آرام باشم و شايد به همين دلايلِ برشمرده شده، هرآنکس که طي سالهاي رفته و بازنيامده قضاوتهاي مرا به داوري نشسته است اذعان ميدارد که کم نگذاشتم.
به واديِ فراموشي سپردن دلبستگيها وقتي پاي آرمانهايي فراگير به ميان ميآيد چندان سخت نيست اما وقتي قدم به وادي آزموده شدن مي نهي آنگاه با تمامِ حضور و غيابت درک ميکني در نبرد احساس و توان آن کس که بيپناهتر از آن بيست و دو نفر در پي ترسيم چهرهي زيباي واقعيتها است، کسي نيست جز همان مردِ ؛ سياهپوش ميدانِ سبزِ مستطيليِ فوتبال.
اين روزها اما نگاهها سنگينتر شده است، زمزمهها گوش خراشتر و طعنه و کنايهها آزار دهنده تر و اين شکنندگي را تاب آوردن در ميدانِ تمرکز و عمل به وظيفه، تکليفِ مالايطاق است هرچند تا اين دقيقه هرگز از انجام سختترينِ صعبها شانه خالي نکردم اما اينک ترجيحم بر رفتن بدون گلايه و خداحافظيِ بيحاشيه است.
منکر نيکيها نيستم و قدردانتر از هميشه نسبت به همهي آناني که در اين حال و احوالِ امروزيم قدمها برداشته اند بي مزد و منت اما... حرف گفتني، راه رفتني و امور شدني، همه از مصاديقِ بارزِ لابد و ناگزير است... و من براي رفتن از آوردگاه ميدان سبز قدم به شهرآورد ميگذارم...
همه نيکانِ روزگار همواره در پناه حضرت باريتعالي
سعيد مظفري زاده دي ماه1392
انتهای پیام/