سناريوي تقسیم سودان -جدایی سودان جنوبی از كشور سودان سابق با پایتختي جوبا -پروژه‌ای ست که حمایت فعال از سوي برلین را در پي داشته است! نه فقط حمایت سیاسی، بلكه پياده سازي برنامه هاي لازم برای ایجاد سازمان‌های دولتی و دستگاه اداری در دولت تازه تاسیس شده نيز در دستور كار برلين قرار گرفته است.

به گزارش سرويس بين‌ الملل باشگاه خبرنگاران، براساس گزارشات موجود، وکلای بین المللی موسسه " مقایسه حقوق عمومی و حقوق بین الملل" ماکس پلانک در هایدلبرگ در ایجاد قانون اساسی جنوب سودان مشاركت فعالی داشته است، بنیاد کنراد-ادنوئر نیز جدایی طلبان سودان را به آلمان دعوت کرده است که در این دیدار وزارتخانه های مختلف آلمان به مقامات سودان جنوبی خدمات مشاوره ای ارائه داده اند و سربازان آلمانی نیز از سال 2005 در جنوب سودان حضور داشته‌اند.

منافع برلین در این كشور آشفته آفریقایی، هم در بعد اقتصادی و هم ژئواستراتژیک لحاظ می‌گردد. سه چهارم ذخایر نفتی سودان در جنوب سودان قرار دارد، و این کشور با کنیا و اوگاندا - کشورهایی که به طور کلی طرفدار غرب می باشند، مرز مشترك دارد. خارطوم، در عین حال، موضع ضد غربی دارد، که به نظر می رسد بهای این تقسیم كشور را به تنهایی بپردازد.  اگر به یاد داشته باشید، اولین بازدید سالوا کی‌یر رئیس جمهور جنوب سودان از تل آویو بود. سالوا با رئیس جمهور اسرائیل، و همچنین سران وزارتخانه های خارجه و دفاع اسرائیل ملاقات هایی هم داشته است. موضوعات مورد بحث آنها درخصوص همکاری های اقتصادی بین جوبا و تل آویو، و افتتاح سفارت سودان جنوبی در اسرائیل بوده است. حضور سیاسی و اقتصادی اسرائیل در شرق آفریقا به طور سنتی قوی است. روابط بین آلمان و اسرائیل در همه مسائل مشترک می باشد. اوگاندا و کنیا همیشه در حوزه توجه تل آویو بوده اند، سابق در موقعیت مهم استراتژیک در شرق آفریقا، و اكنون تضمین دسترسی اسرائیل به اقیانوس هند، از اهمیت ویژه ای برخوردار می‌باشند. این موقعیت همچنین شرایط اعمال نفوذ به عبارتی دیگر ایجاد حیات خلوت برای اسرائیل در سیاست های دشمنان خود در میان کشورهای مسلمان شمال آفریقا -مانند مصر، سودان و دیگر كشورها را نیز ممكن می‌سازد.

ایجاد روابط حسنه بین سودان جنوبی و جامعه آفریقا شرقی- که از آن به عنوان یک پروژه اتحاد از جناح طرفدار غرب در نظر گرفته شده است- در حال حاضر بر اساس منافع هر دو کشور اوگاندا و کنیا است. همکاری نزدیک جوبا و جامعه شرقی آفریقا ،جنوب سودان را از طرق مختلف با کنیا و اوگاندا محدود خواهد ساخت ، در حالی که روابط نزدیک تر با یك منطقه نفت خیز منافع خوبی برای این دو كشور در پی خواهد داشت. جوبا، بر خلاف خارطوم، برای حمل و نقل نفت خود به بازارهای بین المللی به راه دریایی دسترسی ندارد.

کنیا برای در اختیار قرار دادن پورت های دریایی خود برای انتقال فرآورده های نفتی سودان جنوبی موافقت خود را اعلام داشته است. علاوه بر این، در سال 2005، کنیا برای باز کردن یک کنسولگری در جنوب سودان به منظور جذب شرکت های کنیا برای ورود به بازار نفت سودان جنوبی، ابراز تمایل كرده بود. همکاری های نظامی بین جوبا و نایروبی نیز با كمك طرف های ذینفع تسریع داده شده است. دولت کنیا بارها برای آغاز آموزش چندین هزار افسر پلیس سودان جنوبی نیز ابراز تمایل كرده است. 

سیاست برلین در مورد سودان به طور کلی باید با سیاست های واشنگتن و لندن در یک راستا باشد: تجزیه یک کشور مستقل به دو قسمت مجزا ،كه تنها به معنی جدایی یک منطقه بزرگ با اهمیت استراتژیک قابل توجه از خارطوم نیست بلكه تغییر در مالکیت بخش قابل توجهی از منابع نفتی سودان نیز تلقی می گردد. در این مورد، منافع آلمان، ایالات متحده و انگلیس یکسان است- این قدرت های غربی در تلاش برای «محافظت» شرق آفریقا از نفوذ چین معطوف شده است. امروزه، بیش از نیمی از نفت سودان به جمهوری خلق چین صادر می شود. 

همکاری بین پکن و خارطوم تنها شامل نفت نمی‌شود بلكه بازارهای فروش سلاح این كشور را نیز به خود اختصاص داده است. چین به سودان تانک، هواپیما، و تجهیزات توپخانه ای نیز فروخته است. انزوای بین المللی خارطوم توسط سه کشور غربی پیشرو (ایالات متحده آمریکا، انگلیس و آلمان) آغاز ش براساس گزارشات موجود، وکلای بین المللی موسسه " مقایسه حقوق عمومی و حقوق بین الملل" ماکس پلانک در هایدلبرگ در ایجاد قانون اساسی جنوب سودان مشاركت فعالی داشته است، بنیاد کنراد-ادنوئر نیز جدایی طلبان سودان را به آلمان دعوت کرده است که در این دیدار وزارتخانه های مختلف آلمان به مقامات سودان جنوبی خدمات مشاوره‌ای ارائه داد‌ه‌اند و سربازان آلمانی نیز از سال 2005 در جنوب سودان حضور داشته‌اند.

منافع برلین در این كشور آشفته آفریقایی، هم در بعد اقتصادی و هم ژئواستراتژیک لحاظ می‌گردد. سه چهارم ذخایر نفتی سودان در جنوب سودان قرار دارد، و این کشور با کنیا و اوگاندا - کشورهایی که به طور کلی طرفدار غرب می باشند، مرز مشترك دارد. خارطوم، در عین حال، موضع ضد غربی دارد، که به نظر می رسد بهای این تقسیم كشور را به تنهایی بپردازد.  اگر به یاد داشته باشید، اولین بازدید سالوا کی‌یر رئیس جمهور جنوب سودان از تل آویو بود. سالوا با رئیس جمهور اسرائیل، و همچنین سران وزارتخانه های خارجه و دفاع اسرائیل ملاقات هایی هم داشته است. موضوعات مورد بحث آنها درخصوص همکاری های اقتصادی بین جوبا و تل آویو، و افتتاح سفارت سودان جنوبی در اسرائیل بوده است. حضور سیاسی و اقتصادی اسرائیل در شرق آفریقا به طور سنتی قوی است. روابط بین آلمان و اسرائیل در همه مسائل مشترک می باشد. اوگاندا و کنیا همیشه در حوزه توجه تل آویو بوده اند، سابق در موقعیت مهم استراتژیک در شرق آفریقا، و اكنون تضمین دسترسی اسرائیل به اقیانوس هند، از اهمیت ویژه ای برخوردار می‌باشند. این موقعیت همچنین شرایط اعمال نفوذ به عبارتی دیگر ایجاد حیات خلوت برای اسرائیل در سیاست های دشمنان خود در میان کشورهای مسلمان شمال آفریقا -مانند مصر، سودان و دیگر كشورها را نیز ممكن می‌سازد.

ایجاد روابط حسنه بین سودان جنوبی و جامعه آفریقا شرقی- که از آن به عنوان یک پروژه اتحاد از جناح طرفدار غرب در نظر گرفته شده است- در حال حاضر بر اساس منافع هر دو کشور اوگاندا و کنیا است. همکاری نزدیک جوبا و جامعه شرقی آفریقا ،جنوب سودان را از طرق مختلف با کنیا و اوگاندا محدود خواهد ساخت ، در حالی که روابط نزدیک تر با یك منطقه نفت خیز منافع خوبی برای این دو كشور در پی خواهد داشت. جوبا، بر خلاف خارطوم، برای حمل و نقل نفت خود به بازارهای بین المللی به راه دریایی دسترسی ندارد.

کنیا برای در اختیار قرار دادن پورت های دریایی خود برای انتقال فرآورده های نفتی سودان جنوبی موافقت خود را اعلام داشته است. علاوه بر این، در سال 2005، کنیا برای باز کردن یک کنسولگری در جنوب سودان به منظور جذب شرکت های کنیا برای ورود به بازار نفت سودان جنوبی، ابراز تمایل كرده بود. همکاری های نظامی بین جوبا و نایروبی نیز با كمك طرف های ذینفع تسریع داده شده است. دولت کنیا بارها برای آغاز آموزش چندین هزار افسر پلیس سودان جنوبی نیز ابراز تمایل كرده است. 

سیاست برلین در مورد سودان به طور کلی باید با سیاست های واشنگتن و لندن در یک راستا باشد: تجزیه یک کشور مستقل به دو قسمت مجزا ،كه تنها به معنی جدایی یک منطقه بزرگ با اهمیت استراتژیک قابل توجه از خارطوم نیست بلكه تغییر در مالکیت بخش قابل توجهی از منابع نفتی سودان نیز تلقی می گردد. در این مورد، منافع آلمان، ایالات متحده و انگلیس یکسان است- این قدرت های غربی در تلاش برای «محافظت» شرق آفریقا از نفوذ چین معطوف شده است. امروزه، بیش از نیمی از نفت سودان به جمهوری خلق چین صادر می‌شود. 

همکاری بین پکن و خارطوم تنها شامل نفت نمی شود بلكه بازارهای فروش سلاح این كشور را نیز به خود اختصاص داده است. چین به سودان تانک، هواپیما، و تجهیزات توپخانه ای نیز فروخته است. انزوای بین المللی خارطوم توسط سه کشور غربی پیشرو (ایالات متحده آمریکا، انگلیس و آلمان) آغاز شده است و همین امر به نزدیكی اجباری سودان به پکن نیز منجر شده است، اما این به آن معنا نیست که پکن به دنبال ایجاد راه هایی برای همکاری با مقامات سودان جنوبی برنیامده است.! برای غرب، دور زدن چینی ها از قراردادهای نفتی در جنوب سودان از اهمیت بسزایی برخوردار است. با وجود این که شرکت‌های غربی اولین شركت هایی بودند كه وارد بازار نفت سودان جنوبی و تثبیت موقعیت خود در این كشور تازه تاسیس شده اند، حضور چین نیز قابل توجه بوده است.

باید به این موضوع هم اذعان کرد که مقامات خارطوم -عمدی یا سهوی- بهانه های زیادی را به غرب، برای مداخله داده است. واشنگتن، لندن و برلین در حال حاضر خود را به عنوان مبارزان حقوق مردم سودان جنوبی وارد عمل كرده‌اند. در حقیقت، درگیری های قومی قبیله‌ای طولانی در حال تجزیه كردن بسیاری از کشورهای آفریقایی است و طرفداران دموکراسی غربی نیز با شعار حمایت از حقوق بشر و مبارزه با دولت های خاطی مسیر دخالت خود در این سناریوهای پیش طراحی شده را فراهم می كنند. سودان جنوبی «خوش شانس» بوده است چون علاوه بر مطرح شدن موضوع حقوق بشری از منابع نفتی استراتژیك برخوردار است.

آگاهی برلین از موضوعات و منافع شرق آفریقا روند جدیدی در سیاست خارجی آلمان به حساب نمی آید، بلكه منطقه آفریقا یکی از قدیمی‌ترین سیاست‌های فراموش شده (از سوی رسانه ها) برلین می‌باشد. در پایان قرن 19، آلمان در كشورهایی همچون کنیا، تانزانیا، رواندا و بروندی حضور داشته است. امروز، این کشورها از اعضای طرفدار غرب محسوب می‌شوند، که انتظار می‌رود منطقه نفوذ آنها به سودان نیز معطوف گردد. 

با این حال، کارشناسان آلمانی هنوز از ارزشمند بودن دخالت آلمان در این قسمت از آفریقا و منافع بعدی آن مطمئن نیستند. جنوب سودان در حال غرق شدن به ورطه یک جنگ میان قبیله ای است. هیچ تضمینی وجود ندارد که جنگ به کشورهای همسایه و شرق آفریقا گسترش نیابد، و غرب و منافع آنها در معرض درگیری های مسلحانه قرار نگیرد.

ده است و همین امر به نزدیكی اجباری سودان به پکن نیز منجر شده است، اما این به آن معنا نیست که پکن به دنبال ایجاد راه هایی برای همکاری با مقامات سودان جنوبی برنیامده است.! برای غرب، دور زدن چینی ها از قراردادهای نفتی در جنوب سودان از اهمیت بسزایی برخوردار است. با وجود این که شرکت‌های غربی اولین شركت هایی بودند كه وارد بازار نفت سودان جنوبی و تثبیت موقعیت خود در این كشور تازه تاسیس شده اند، حضور چین نیز قابل توجه بوده است.

باید به این موضوع هم اذعان کرد که مقامات خارطوم -عمدی یا سهوی- بهانه های زیادی را به غرب، برای مداخله داده است. واشنگتن، لندن و برلین در حال حاضر خود را به عنوان مبارزان حقوق مردم سودان جنوبی وارد عمل كرده‌اند. در حقیقت، درگیری های قومی قبیله‌ای طولانی در حال تجزیه كردن بسیاری از کشورهای آفریقایی است و طرفداران دموکراسی غربی نیز با شعار حمایت از حقوق بشر و مبارزه با دولت های خاطی مسیر دخالت خود در این سناریوهای پیش طراحی شده را فراهم می كنند. سودان جنوبی «خوش شانس» بوده است چون علاوه بر مطرح شدن موضوع حقوق بشری از منابع نفتی استراتژیك برخوردار است.

آگاهی برلین از موضوعات و منافع شرق آفریقا روند جدیدی در سیاست خارجی آلمان به حساب نمی آید، بلكه منطقه آفریقا یکی از قدیمی ترین سیاست های فراموش شده (از سوی رسانه ها) برلین می باشد. در پایان قرن 19، آلمان در كشورهایی همچون کنیا، تانزانیا، رواندا و بروندی حضور داشته است. امروز، این کشورها از اعضای طرفدار غرب محسوب می شوند، که انتظار می رود منطقه نفوذ آنها به سودان نیز معطوف گردد. 

با این حال، کارشناسان آلمانی هنوز از ارزشمند بودن دخالت آلمان در این قسمت از آفریقا و منافع بعدی آن مطمئن نیستند. جنوب سودان در حال غرق شدن به ورطه یک جنگ میان قبیله ای است. هیچ تضمینی وجود ندارد که جنگ به کشورهای همسایه و شرق آفریقا گسترش نیابد و غرب و منافع آنها در معرض درگیری های مسلحانه قرار نگیرد.
 

انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار