به گزارش حوزه سینمای جهان
باشگاه خبرنگاران؛ اولین کارگردانی لین شلتون،طرح داستانی دارد که بیشتر به رویاهایش نزدیک است. "لاگیز" به فیلنامهنویسی آندره سیگل داستان زن جوانی که وارد شدن به مرحلهی دیگری از زندگی برایش سخت است، شروعی انتخاب میکند که احمقانه و غیر معقول است، انتخابی که داستان را درهم میپیچاند. با ستارگانی مثل کیرا نایتلی،کلوئه گریس مورتز و سام راکول "لاگیز" را به فیلم تبدیل کردهاند،کاری که از شلتون برنمیآید. کسی که بهتر است به گیشهی فروش فیلمهایش نگاه کنیم تا اینکه فیلمهایش چه چیزهایی را در برمیگیرد.
نایتلی شخصیت مگان را بازی میکند که با دوستان دبیرستانش دیدار میکند و متوجه میشود که چیزی عوض نشده است. میفهمد هنوز در دنیای نوجوانیاش است،هنوز با دوست دوران دبیرستانش زندگی میکند و به جا اینکه از مدارک تحصیلیاش استفاده کند و سرکار برود برای پدرش کارهای پیشپا افتاده انجام میدهد. دوستانش همه ازدواج کردهاند و بچهدار شدهاند و در شغلشان حرفهای هستند.
وقتی طوفان خشم بر مگان غلبه میکند، آنتونی از او خواستگاری میکند. مگان که غافلیگر شده استبه خیابان میرود و با دختربچههای 16 ساله دوست میشود. بعد از آشنایی با این دخترها تصمیم میگیرد مدتی از زندگی روزمرهاش جدا شود.پس به خواستگارش میگوید برای سمینار یک هفتهای به ماموریت میرود ولی پیش آنیکای نوجوان و دوستانش میرود.رفتن مگان به خانهی آنیکا موضوعی است که پدر آنیکا از آن سر در نمیآورد.
بازی نایتلی بسیار ناامیدانه است و وقتی اتفاقی در حال وقوع است نایتلی سعی در ایجاد حس است.فیلمنامه سیگل دو خط موازی بین بلوغ و سختیهایی که مگان شاهدش است،کشیده است.
از ارزشهای تولید تا اجرا و فیلمنامه،همه چیز براقتر از آن چیزی است که ما از فیلمهای شلتون انتظار داریم.حالا که حاصل کارپیش روی ما است،تکهای از یک اثر به نظر میآید، که بیش از حد خوشبینانه و راحت با شخصیتهای گرفتارش رفتار میکند.ترکیبی از بازیگران برجسته و داستان زرق و برق دار شلتون را کارگردان توانایی نشان نمیدهد.
انتهای پیام/ص