بازرگان به رغم دیگران علقه مذهبی دارد،اهل نماز و عبادت است.آنجا با این تعارض عقاید و مسائلی که جامعه آن روز وجود داشت درگیر می‌شود،لذا در تلاش است برای اینکه بتواند معتقداتش را حفظ کند و مسائل دنیای جدید را هم تفسیر کند،یک مفری بیابد"

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، زندگی مهندس بازرگان را می‌توان در 5 برهه تاریخی مورد بررسی قرار داد؛ 1- بازرگان به عنوان دانشجوی مسلمان و استاد مسلمان، 2- بازرگان مخالف سیاسی ذیل جبهه ملی، 3- بازرگان رهبری سیاسی ذیل نهضت آزادی، 4- بازرگان در حوزه مسئولیت نخست وزیری، 5- بازرگان مخالف جمهوری اسلامی و بعد از کناره‌گیری. در ادامه پرونده «یک انقلاب و 3 بازرگان» یعقوب توکلی مدرس دانشگاه و تاریخ‌دان به بررسی 5 دوره  تاریخی مهندس بازرگان پرداخت .
توکلی با تأکید بر اینکه ما نباید مهندس بازرگان را برشی ببینیم، زیرا وی نمونه و نشانه یک جریان فکر در ایران است، تصریح کرد: معتقدم که ابتدا و انتهای مهندس بازرگان، افت و خیزها و همراهی‌ها و عدم همراهی‌های وی دقیقاً برآمده از همان فکر است و طبیعی هم هست که چنین باشد.

مهدی بازرگان به همراه یدالله سحابی به عنوان یک دانشجو به اروپا می‌رود و جالب اینکه زندگی او در اروپا مانند زندگی بعضی متفکرانی که اتفاقاً آنجا اسلام را پیدا می‌کنند و مهندس بازرگان بیشتر به اسلام می‌رسد. این اتفاق برای سید قطب هم افتاده است. سید قطب هم وقتی به امریکا رفت، می‌گوید من در آنجا اسلام را پیدا کردم.

وی افزود: مهندس بازرگان به رغم دیگران علقه مذهبی دارد، اهل نماز و عبادت است. آنجا با این تعارض عقاید و مسائلی که جامعه آن روز وجود داشت درگیر می‌شود، لذا در تلاش است برای اینکه بتواند معتقداتش را حفظ کند و مسائل دنیای جدید را هم تفسیر کند، یک مفری پیدا می‌کند. مفر فکری بازرگان انسانی مثل او، شخصی است به نام سر سید احمد خان در هندوستان است. سید احمد خان هم مبارز سیاسی بود که وقتی به انگلستان بود با دوران جدید در انگلستان آشنا شد و در صدد تطبیق علم و دین برآمد.

این استاد دانشگاه در مورد فعالیت مهندس بازرگان نیز اظهار داشت: مهندس بازرگان به عنوان دانشجوی مسلمان و معتقد که می‌خواهد دیندار بماند و دیندار هم هست، تلاش دارد بین دنیای جدید و دین هماهنگی ایجاد کند.

توکلی همچنین خاطر نشان کرد: بازرگان جزو آن دسته بود که در زمان خودش مدافعات دینی دارد. شما جلساتی که شرکت می‌کند و بحث‌هایی که دارد را ببینید که عمدتا در حوزه دفاع از دین است اما آیا نسبت به روش و شیوه شناخت او و مباحث معرفت شناسی او سوال داریم؟! لذا این را باید توجه کنیم که بازرگان دوره اول، حتی تا زمان نخست وزیری دغدغه دینی دارد.

وی در مورد مرحله دوم زندگی مهندس بازرگان نیز گفت: مرحله دوم زندگی بازرگان با شروع ملی شدن صنعت نفت بود که در این دوره مهندس بازرگان به صورت یک مخالف سیاسی ظهور و بروز پیدا می‌کند. این دوره همراه با جنبش  ملی شدن صنعت نفت است، در آن زمانی که جنبش ملی شدن صنعت نفت به راه افتاد شاید قائل به این باشیم که جنبش را روحانیت و فتوای آیت الله کاشانی و خوانساری و مردم مذهبی و فدائیان اسلام به نتیجه رساندند و چه حتی قائل به این باشیم که جنبش را دکتر مصدق و دوستان وی به نتیجه رساندند، به هر دو صورت زمانی است که هم وطن‌دوستی در ایران در انزواست و هم اسلام خواهی، یعنی این دو گروه تحت فشار هستند.

این استاد دانشگاه در مورد فعالیت‌های مهندس بازرگان به عنوان ناسیونالیست ضداستعماری تصریح کرد: مهندس بازرگان ذیل جریانی است که منادی ناسیونالیسم ضد استعماری است. من علی رغم همه انتقاداتی که به دکتر مصدق هم دارم، در این زمان مصدق مانند آیت‌الله کاشانی آدم بزرگی است و بی انصافی است که ما بخواهیم بر سر این‌ها بزنیم. واقعیت این است که در بین هیچ کدام از این رهبران، یک نظام فکری معطوف به تشکیل حکومت جدید وجود ندارد. اصلاً به فکر تشکیل حکومت جدید نیستند و به فکر یک نظامواره جدید نیستند.

توکلی با بیان اینکه بازرگان به دنبال تغییر ساختار حکومت نبود اظهار داشت: بازرگان حتی تا سال 57 بدیلی برای حکومت فکر نمی‌کنند، اصلا کسی تصور نمی‌کرد و حتی در جلسه‌ای که با امام داشتند آنجا هم  فکر بدیلی برای حکومت نیست.

وی در مورد فعالیت بازرگان به عنوان رئیس هیئت خلع ید شرکت نفت از دست انگلیسی‌ها تصریح کرد: در زمانی وقتی که جنبش ملی شدن صنعت نفت به پیروزی می‌رسد و قرار است که شرکت نفت را از انگلیسی‌ها خلع ید کنند، بازرگان به عنوان یکی از کارگزاران دستگاه دولت دکتر مصدق که ظاهراً رئیس سازمان آب و برق تهران است به عنوان رئیس هیئت خلع ید است. به دلیل اینکه بقیه اعضای هیئت  همه یا حقوقدان‌اند یا نویسنده و یا روزنامه‌‌گار هستند و آدم فنی‌شان یکی  بازرگان است و یکی دکتر حصیبی که در پلی‌تکنیک پاریس درس خوانده بود.

بخش اول مشروح گفت‌وگوی خبرگزاری تسنیم با یعقوب توکلی را در زیر می‌خوانید:

* تسنیم: بسم‌الله الرحمن الرحیم. آقای توکلی زندگی آقای مهندس بازرگان در دوره‌ای مختلفی قابل تأمل است، دوره دانشجویی مهندس بازرگان به چه صورت بود؟ مهندس بازرگان در این دوره چگونه شناخته می‌شد؟

- توکلی: ما نباید مهندس بازرگان را برشی ببینیم، زیرا او نمونه و نشانه یک جریان فکر در ایران است. باید ابتدا و انتها را دید. اتفاقا معتقدم که ابتدا و انتهای مهندس بازرگان، افت و خیزها و همراهی‌ها و عدم همراهی‌های وی دقیقاً برآمده از همان فکر است و ملا طبیعی هم هست که چنین باشد.

در زمانی که در جامعه ایران دین ستیزی یک جریان نیرومند بود، چه از طریق دستگاه پهلوی اول و چه روشنفکران و کسانی که از حوزه‌های علمیه مجبور بودند خارج شوند و لباس‌شان را درآورند یا آنهایی که گرایش بابی پیدا کرده بودند یا مثل تقی زاده و ... گرایش شیخیه پیدا کردند و کسانی که از کسوت طلبگی درآمدند و به سمت سکولار رفتند و منتقد دین شدند مثل سید احمد کسروی  و علی‌اکبر حکمی‌زاده یا مثل علی‌اکبر سیاسی در دستگاه پهلوی اول به معارضه با مباحث دینی پرداختند و شما در خاطراتش هم بخوانید می‌بینید همیشه از پدرش انتقاد می‌کند و می‌گوید پدرم همیشه نگران بود من اگر در دستگاه جدید درس بخوانم دینم را از دست می‌ دهم.

جالب این است که در ادامه اصلاً یادش می‌رود که در روند زندگی‌ای که تعریف می‌کند کاملاً نگرانی پدر در آن تجلی می‌یابد که چطور علایق دینی‌اش را از دست می‌دهد. در آن دوره ای که شما عموم کسانی که در دستگاه پهلوی هستند و یا آمدند تحصیلات عالیه کردند به دلیل غلبه چند جریان مهم ضددینی در دنیا نشان می‌دهد که در آن زمان نگاه علم‌گرایی در دنیا غلبه دارد. پوزیتیویسم و ماتریالیسم فلسفی غلبه دارند، مارکسیسم بر بخشی از جریان فکری جدید در آن زمان غلبه پیدا کرده است و داروینیسم فضای عمومی فکر متجددان جامعه را گرفته بود.

* تسنیم: سال‌های 1320 تا 1357 را می‌گویید؟

- توکلی: نه. من مهندس بازرگان دانشجو را می‌گویم. یعنی سال‌های ابتدایی را دارم عرض می‌کنم، لذا می‌بینید که مهدی بازرگان به همراه یدالله سحابی به عنوان یک دانشجو به اروپا می‌رود و جالب اینکه زندگی او در اروپا مانند زندگی بعضی متفکرانی که اتفاقاً آنجا اسلام را پیدا می‌کنند و مهندس بازرگان بیشتر به اسلام می‌رسد. این اتفاق برای سید قطب هم افتاده است. سید قطب هم وقتی به امریکا رفت، می‌گوید من در آنجا اسلام را پیدا کردم.

مهندس بازرگان به رغم دیگران علقه مذهبی دارد، اهل نماز و عبادت است. آنجا با این تعارض عقاید و مسائلی که جامعه آن روز وجود داشت درگیر می‌شود، لذا در تلاش است برای اینکه بتواند معتقداتش را حفظ کند و مسائل دنیای جدید را هم تفسیر کند، یک مفری پیدا می‌کند. مفر فکری بازرگان انسانی مثل او، شخصی است به نام سر سید احمد خان در هندوستان است. سید احمد خان هم مبارز سیاسی بود که وقتی به انگلستان بود با دوران جدید در انگلستان آشنا شد و در صدد تطبیق علم و دین برآمد.

*** بازرگان به دنبال هماهنگی دنیای جدید با دین بود

لذا در اینجا می‌بینید که مهندس بازرگان به عنوان دانشجوی مسلمان و معتقد که می‌خواهد دیندار بماند و دیندار هم هست، تلاش دارد بین دنیای جدید و دین هماهنگی ایجاد کند.

این دوره از زندگی مهندس دوره‌ای است که او از شکل یک اندیشمندی که می‌خواهد مصالحه بین علم و دین برقرار کند است. لذا کتاب «اسلام و مطهرات» در این فضا نوشته می‌شود. بحث‌هایی که در ترمودینامیک و سایر موارد دارد در تلاش برای ایجاد مصالحه است. حالا چقدر این درست جواب داد یا می‌تواند قانع کننده باشد یا مطابق با واقع باشد و یا از باب نسب اربعه تضمنی باشد لذا بیشترین دغدغه او مثل سر سید احمد خان و بعضی از آدم‌های ما بیشتر در حوزه علل الشرایع و چرایی احکام و فلسفه آن است.

مثلا چرا اسلام آمده گفته این چیزها نجس است؟ خب! به این دلیل که در آن زمان نمی‌توانستند بگویند میکروب و مردم  میکروب را نمی‌شناختند و ذره‌‌بین هم نبود که کسی تشخیصش دهد؛ لذا اسلام گفت نجاست. وقتی گفت نجاست ما به طور طبیعی از حکم شرعی تبعیت  می‌کنیم.

این‌ها تلاش کردند یک‌جور مصالحه ایجاد کنند و دفاع کنند در برابر آن هجوم علم گرایی که آمده همه چیز را نابود می‌کند و شما همین تلاش را درباره  مرحوم دکتر یدالله سحابی نیز می‌بینید. داروینیسمی که آمده دارد همه چیز را با خود می‌برد، اتفاقا از پایه‌های اصلی الحاد در آن زمان تلقی می‌شده که ثابت می‌کردند بشر از نسل میمون است و بحث‌های مربوط به خلقت انسان «اذا ارادالله امرا فیقول له کن فیکون»، معنا ندارد و در عالم، طبیعت بوده که همه چیز بر معنای طبیعت می‌گیرد. و عالم عالم طبیعت است نه خلقت.

بعد از انقلاب شما خاطراتتان نمی‌آید اولین کتاب‌های درسی که نوشته شد، خاطرم هست کتاب علوم اجتماعی بود که برای خلقت انسان اصول داروینیسم را آورده بود. یعنی انسان اول میمون و بعد شامپانزه بود و بعد کم کم انسان شد؛ اولین متون آمدند به طرح این موضوعات هم پرداختند. لذا شما می‌بینید در آن دوره مهندس بازرگان چنین کاراکتری را دارد. آدم مذهبی است که جلسات تفسیری می‌رود.

بازرگان به لحاظ خانوادگی؛ پدرش مرحوم عباسقلی بازرگان با پدر آیت الله طالقانی، سید ابوالحسن طالقانی، پیوندهای بسیار نزدیکی دارند. جلسات و محافل مذهبی دارند و با این حوزه اجتماعی با روحانیون اجتماعی و مذهبی رابطه دارند. البته انتقاداتی هم نسبت به آرای سیدابولحسن طالقانی و عباسقلی بازرگان هست، به دلیل اینکه این‌ها در معرض طیفی از شبهات قرار گرفتند که آن زمان توسط اشخاصی مثل سید اسدالله خرقانی، شریعت سنگلجی و سید احمد کسروی و حکمی‌زاده آمده بود. شبهاتی که وقتی ریشه‌شناسی می‌کنید می‌بینید که سر از شبهات وهابیون در می‌آورد و رگه‌هایی از این شبهات را در آنها می‌بینیم. نشانه‌های اولیه بعضی از سوالات را در آنجا پیدا می‌کنیم اما در این مقطع بازرگان دغدغه دینی دارد، تعارف هم ندارد و بی‌انصافی خواهد بود اگر ما اینجا مهندس بازرگان را خارج از این حوزه ندانیم.

مشابه بازرگان، مانند دکتر سحابی و آقای دکتر شیبانی هم هست که به عنوان طیف‌هایی هستند که دیندارند؛ اما در بین کسانی که دین گریز و بعضاً دین ستیز هستند یا اینکه احساس مسئولیت نمی‌کنند و وظیفه دینی خود نمی‌بینند که در دفاع از دین سخنرانی دینی کنند. دین را می‌شناسند و دین‌پژوه هستند اما دغدغه دینی ندارند. خیلی‌ها در کشور ما مطالعات دینی دارند اما مدافعات دینی ندارند، این مهم است.

*** بازرگان مدافعات دینی انجام می‌داد

* تسنیم: آقای بازرگان جزو کدام دسته بود؟

- توکلی: من معتقدم که بازرگان جزو آن دسته بود که در زمان خودش مدافعات دینی دارد. شما جلساتی که شرکت می‌کند و بحث‌هایی که دارد را ببینید که عمدتا در حوزه دفاع از دین است اما آیا نسبت به روش و شیوه شناخت او و مباحث معرفت شناسی او سوال داریم؟! لذا این را باید توجه کنیم که بازرگان دوره اول، حتی تا زمان نخست وزیری دغدغه دینی دارد.

***تشریح 5 مرحله زندگی بازرگان

من  زندگی بازرگان را به 5 مرحه تقسیم کردم؛ 1- بازرگان به عنوان دانشجوی مسلمان و استاد مسلمان، 2- بازرگان مخالف سیاسی ذیل جبهه ملی، 3- بازرگان رهبر سیاسی ذیل رهبر نهضت آزادی و 4- بازرگان در حوزه مسئولیت نخست وزیری و 5- بازرگان مخالف جمهوری اسلامی و بعد از جریان کناره‌گیری.

بازرگان جزو سخنرانان انجمن اسلامی دانشگاه علوم پزشکی بود و کسانی که بحث‌های تفسیر قرآن دارد و در محافل رسمی سید ابوالحسن طالقانی و بعضی از علمای دیگر شرکت داشتند، لذا سخنرانی‌های مذهبی دارد؛ این خیلی مهم است در زمانی دستگاه پهلوی و حکومت که همه تشویقش را برای جدایی دانشگاهیان و نیروهای  وارد شده به مدارس و دانشگاه‌ها از دین‌داری تلاش می‌کند، بازرگان تلاش دینی دارد.

ممکن است شما با بعضی از شخصیت‌ها این سخنرانی‌ها و تلاش‌های مذهبی را مقایسه کنید و بگوید ناکافی است اما من می‌گویم که کافی است. هر کسی اندازه و ظرف و سعه وجودی دارد اما شما می‌بینید که بازرگان در آن زمان معروفترین چهره دینی دانشگاهی است؛ این واقعیتی است.

بازرگان کسی است که به عنوان یکی از اساتید قابل توجه در دانشکده فنی تدریس دارد و این زمانی است که اصلاً دینداری برای یک مهندس و برای یک استاد دانشگاه شرم‌آور و عیب بود.

ما دوره معلمی داشتیم که نقل می‌کرد در دانشکده الهیات دانشگاه مشهد وقتی می‌خواستیم وضو بگیریم و نماز بخوانیم این طرف و آن طرف نگاه می‌‌کردیم و خجالت می‌کشیدیم.
نکته دیگری این که محسن فروغی پسر محمدعلی فروغی و از مقامات وزارت خارجه دولت پهلوی می‌گفت در جلسه امور خارجه بحث این بود که خارجی‌ها می‌آیند چه کسانی را به آنها نشان دهیم و چه چیزی را به عنوان مفاخر کشورمان به آنها نشان دهیم و مفاخر دینی‌مان را نشان دهیم. من گفتم ما مفاخر مذهبی و علمی ایران را نشان دهیم، می‌گوید «من تا این را گفتم، دیدم همه به من نگاهی کردند، نگاه عاقل اندر سفیه به من کردند که انگار حرف زشتی زدم که مفاخر مذهبی‌مان مثلا بوعلی سینا و ... را نشان دهیم.

دنیایی که در آن زمان، همه چیز باستان‌گرایی و نفی دین‌گرایی است و علاوه بر  سرکوبی سیاسی، سرکوبی روانی نیز در جامعه جریان دارد. حتی مراجع هم تبعید می‌شوند و آب از آب تکان نمی‌خورد. مرحوم مدرس به شهادت رسید و هیچ اتفاقی نیفتاد و بعد نیروهای خارجی به اینجا آمدند و کسی حرکتی نکرد. چهره‌هایی که از حوزه‌های علمیه بیرون آمدند - شاید درست نباشد اسم ببرم – به دنبال کاسبی و وکالت و کارمندی رفتند و یا استاد دانشگاه شدند.

* تسنیم: امثال زریاب خویی را می‌گویید؟

- توکلی: حالا خوشنام‌تر از این‌ها را شما نام ببرید. رفتند و کار می‌کنند، حتی آنهایی که در حوزه فقه کار می‌کنند ولی برای گسترش و دفاع از اسلام سخنرانی و تعصب ندارند! کتابی مثل "تکامل در اسلام" درست است که ممکن است ایرادهایی به لحاظ معرفت شناسی داشته باشد و قطعا هست اما دفاعی در برابر فلسفه داروینسم است و یک استادی که رشته‌اش معدن است آمده فکر کرده و وقت گذاشته و متنی نوشته که دستمایه مدافعه است. لذا این جهت را باید توجه کرد اما توجه به آن به این معنا نیست که ما نسبت به الگوهای معرفت شناسی حرف نداشته باشیم. من اتفاقا آن را بحثی درون گفتمانی می‌دارم.

فضایی که در آن دوره بود را شما می‌بینید که کتاب الکسیس کارل مورد اعتماد بود. به دلیل اینکه او کسی بود که سعی کرد بحث‌های دینی را با مباحث علم جدید به گونه‌ای هماهنگ کند. در این فضا مهندس بازرگان به عنوان یک دانشجو و بعدها استاد مسلمان، ایفای نقش کرد. نقش بازرگان در این دوره نیز کم نیست و چشمگیر است. هر جایی می‌روید می‌بینید که ممکن است چهار جا ردش نیست اما در دو جا ردش را می‌بینید.

*** تشریح مرحله دوم زندگی بازرگان

مرحله دوم زندگی بازرگان با شروع ملی شدن صنعت نفت بود که در این دوره مهندس بازرگان به صورت یک مخالف سیاسی ظهور و بروز پیدا می‌کند. این دوره همراه با جنبش  ملی شدن صنعت نفت است، در آن زمانی که جنبش ملی شدن صنعت نفت به راه افتاد شاید قائل به این باشیم که جنبش را روحانیت و فتوای آیت الله کاشانی و خوانساری و مردم مذهبی و فدائیان اسلام به نتیجه رساندند و چه حتی قائل به این باشیم که جنبش را دکتر مصدق و دوستان وی به نتیجه رساندند، به هر دو صورت زمانی است که هم وطن‌دوستی در ایران در انزواست و هم اسلام خواهی، یعنی این دو گروه تحت فشار هستند.

درست است که حمله متفقین شهریور 1320 موانع عمده‌ای را از سر راه برداشت اما ببینید که در مجلسی که نمایندگانی می‌خواهند به مجلس بروند که شعار این‌ها ملی شدن صنعت نفت است دربار اجازه نمی‌دهد که اینها به مجلس روند.

*** 11 نماینده طرفدار ملی شدن صنعت نفت با ضرب شصت به مجلس رفتند

برای اینکه این 11 تا کاندیدایی که می‌خواهند به مجلس بروند فدائیان اسلام مجبور می‌شوند که هژیر وزیر دربار و مجری انتخابات را ترور کنند. شاه و دربار ترسیدند و انتخابات مجلس را ابطال کردند و 11 نماینده طرفدار ملی شدن صنعت نفت به مجلس به ضرب شصت به مجلس رفتند وگرنه سیستم به این راحتی اجازه نمی‌داد که 11 تا نماینده که موافق ملی شدن صنعت نفت هستند که به مجلس بروند.

ترس ترور به دل این‌ها نشست و گذاشتند این طور شود و این 11 نفر یک سال و نیم تلاش کردند اما نتوانستند 11 نفر را 12 نفر برسانند که ماده واحده ملی شدن صنعت نفت را به مرحله طرح در مجلس برسانند، به دلیل اینکه قدرت حاکمه دربار و انگلستان نمی‌خواست و نتوانستند یک رای اضافه کنند.

آقای کاشانی که در تبعید بود از تبعید برگشت، مردم از ایشان استقبال عظیمی کردند ولی ساختار حاکمیت مخالف همه اینهاست. بعد برای اینکه این مساله به همین میزان هم سرکوب شود در ساختار بین‌الملل می‌بینید که اتفاقا برای اولین بار بر سر نخست وزیری سه دولت با هم توافق کردند؛ هم امریکایی‌ها و هم انگلیسی‌ها و هم روس‌ها. به خاطر نقش چندگانه‌ای که رزم آرا توانست برای این‌ها بازی کند. هر سه دولت بر سر این که رزم آرا به قدرت برسد، تفاهم داشتند، زیرا او هم با توده‌ای‌ها  بازی می‌کرد، هم با امریکایی‌ها و هم با انگلیسی‌ها. این‌ها جرالد دوهر را در اسناد آمریکایی‌ها برجسته کردند. آن هم هست ولی بحث بر سر رزم آرا نیست چون خود رزم آرا داستانی دارد

اما می‌خواهم بگویم در این زمانی که رزم آرا هم آمد همین 10-11 نفری که در مجلس بودند هر چه داد زدند به جایی نرسید. پیام آیت الله کاشانی را خود دکتر مصدق در مجلس خواند و غش کرد. هر چه تلاش کردند و میز را شکستند اما رزم آرا در را بست و رفت جنبش را سرکوب کند.

*** شگرد بازرگان برای تمارض هوشمندانه «غش کردن» بود

* تسنیم: مصدق زیاد مریض می‌شد و غش می‌کرد...

- توکلی: بعضی‌ها می‌گویند که شگردش بوده و برای تمارض هوشمندانه بود. با این وجود اینجا ما با ظهور یک ناسیونالیسمی در این زمان در دنیا مواجهیم و این ناسیونالیسم ضد استعماری است. در برابر ناسیونالسیم باستان‌گرایی که در ایران رواج داشت، ما در این زمان با یک ناسیونالیسم ضد استعماری در دنیا رو به رو هستیم. در مصر جمال عبدالناصر ظهور کرد، در هند گاندی و در پاکستان محمد علی جناح و در اندونزی احمد سوکانو ظهور کرد، به فاصله چند سال عبدالکریم قاسم در عراق و در ایران دکتر مصدق ظهور کرد که عمده اهداف آن ضدیت با منافع امپراطوری انگلستان است.

شما می‌بینید گرایش ضد استعماری در دنیا بروز پیدا می‌کند، برای همه کسانی که در این زمان در تلاش برای رهایی کشورشان هستند این ناسیونالیسم تبدیل به ایده‌ای می‌شود که همه به آن دل می‌بندند و حتی شما می‌بینید در الجزایر هم گرایش مبارزه با فرانسه فقط ضد استعماری است، لذا در این زمان الگوی مبارزه دینی شکل نگرفت. حتی می‌بینید که آیت‌الله کاشانی هم نیامد الگوی مبارزه اسلامی را طراحی کند.

مرحوم نواب هم بیشتر با دغدغه فرهنگی آمد و سیاسی شد و تقریباً هیچ جریانی به مدل مبارزه اسلام‌گرایانه نرسیدند. این غلبه ناسیونالیسم خصوصا ناسیونالیسم ضد استعماری  در دنیای آن روز یک واقعیت است و خیلی‌ها دنبال این رفتند. آنهایی که در ایران به دنبال مصدق رفتند، بعد که درایران مصدق سقوط کرد، حداقل به لحاظ نظری به جمال عبدالناصر پناه آوردند. چه کسانی که از ایران به مصر رفتند و آموزش نظامی می‌بینند؟ جوان‌ترهای نهضت آزادی مثل شهید چمران، قطب‌زاده و چه مذهبی‌های ما در داخل که معتقد بودند مدل جمال عبدالناصر می‌تواند برای آنها نجات بخش باشد.

در واقع بعد از دکتر مصدق، جمال عبدالناصر برای این‌ها یک الگو شد، لذا در ایران یک جنبشی ایجاد شد؛ البته این برای چند سال بعد است که این‌ها کمی از ناسیونالیست سر خورده می‌شوند و به سمت ادبیات دینی و ترجمه ادبیات دینی مصری می‌روند. لذا خود آقایان هم می‌گویند که همه ما به جمال عبدالناصر علاقه‌مند بودیم. حتی مراوداتی که برخی از بزرگان ما با جمال عبدالناصر دارند نشان می‌دهد این مساله واقعیت دارد. مهندس بازرگان در این زمان ذیل این جبهه ملی است.

*** بازرگان ذیل جریان منادی ناسیونالیسم ضد استعماری بود

مهندس بازرگان ذیل جریانی است که منادی ناسیونالیسم ضد استعماری است. من علی رغم همه انتقاداتی که به دکتر مصدق هم دارم، در این زمان مصدق مانند آیت‌الله کاشانی آدم بزرگی است و بی انصافی است که ما بخواهیم بر سر این‌ها بزنیم. واقعیت این است که در بین هیچ کدام از این رهبران، یک نظام فکری معطوف به تشکیل حکومت جدید وجود ندارد. اصلاً به فکر تشکیل حکومت جدید نیستند و به فکر یک نظامواره جدید نیستند.

* تسنیم: البته آن مرامنامه‌ای که نواب نوشته بود نشان می‌داد که در ذهن نواب حرکت تحولی برای ایجاد نظامواره جدید بود...

- توکلی: حتی آن مرامنامه و در واقع برنامه حکومت اسلامی مرحوم نواب نزدیکترین فضا به این نظر هست...نواب در گروه مذهبی‌هاست، حتی نواب فدایی اسلام که واقعا فدایی بود و عمیقا معتقد به فداکاری در راه اسلام بود، آن چیزی که برای برنامه حکومت اسلامی می‌نویسد، برنامه‌ای است که باید نخست‌وزیر آن را اجرا کند و بدیل و جایگزینی برای نظام سلطنت فکر نمی‌کند.

شما در ایران یک رگه بسیار باریکی که از ملا احمد نراقی شروع شد، آرام آرام در حال تکوین است که به تغییر ساختار حکومت فکر می کند. مثلا یک اتفاق بسیار کوچکی در لار توسط شیخ عبدالحسین لاری افتاد، شما فکری که دنبال  تغییر ساختار حکومت باشد را نمی‌بینید. آیت‌الله کاشانی و این‌ها می‌خواهند در چارچوب همین ساختار حاکمیت پهلوی وارد عمل شوند، لذا من معتقدم هر چه این‌ها هیاهو کنند کودتا هم نمی‌شد، دکتر مصدق مثلاً 6 ماه بعد نخست وزیر بود و بنا به دلایلی کنار می‌کشید، باز سیستم سر جای اولش باز می‌گشت.

*** بازرگان به دنبال تغییر ساختار حکومت شاه نبود

* تسنیم: مهندس بازرگان هم در آن زمان ذیل همین جریان بود؟

- توکلی:بله، این‌ها در آن زمان که نه حتی تا سال 57 بدیلی برای حکومت فکر نمی‌کنند، اصلا کسی تصور نمی‌کرد.

*** بازرگان رئیس هیئت خلع ید شرکت نفت از انگلیسی‌ها بود

* تسنیم: حتی بعد از دیدن امام خمینی (ره)؟

- توکلی: حتی در جلسه‌ای که با امام داشتند آنجا هم  فکر بدیلی برای حکومت نیست. در زمانی وقتی که جنبش ملی شدن صنعت نفت به پیروزی می‌رسد و قرار است که شرکت نفت را از انگلیسی‌ها خلع ید کنند، بازرگان به عنوان یکی از کارگزاران دستگاه دولت دکتر مصدق که ظاهراً رئیس سازمان آب و برق تهران است به عنوان رئیس هیئت خلع ید است. به دلیل اینکه بقیه اعضای هیئت  همه یا حقوقدان‌اند یا نویسنده و یا روزنامه‌‌گار هستند و آدم فنی‌شان یکی  بازرگان است و یکی دکتر حصیبی که در پلوتکنیک پاریس درس خوانده بود.

این‌ها مأمور می‌شوند برای اینکه پروژه تحویل و  تحول فنی پالایشگاه آبادان را انجام دهد. این نشان می‌هد که در آن زمان مهندس بازرگان به طور جدی دیده شد. مهندس بازرگان تنها کسی است که در بین بقیه آقایان ریش دارد، یعنی نشانه مذهبی دارد؛حالا منظورمان صرفا ریش نیست و با بقیه از این حیث تفاوت دارد. بقیه سکولار بودند اما سکولارهایی که به دنبال این آزادی‌خواهی کشور بودند حتی شهید عراقی می‌گفت که ما بعد از ترور رزم‌آرا و پیشنهاد و تعیین نخست وزیر از سوی دربار به نواب صفوی وقتی دنبال جایگزین برای رزم آرا بودیم، گشتیم ببینیم که در جبهه ملی‌ها کدامشان نماز می‌خواند و کمی مذهبی است، دیدیم تنها کسی که نماز می‌خواند و کمی تقید مذهبی دارد سید محمود نریمان است و بقیه اینطور نیستند؛ بعد دکتر مصدق باز انتخاب نخست وزیر را سمت دیگری بردند و علاء نخست وزیر  شد و نهایتاً دولت دستشان افتاد.

*** بازرگان بعد از کودتا به عنوان مخالف سیاسی تحت تعقیب قرار گرفت

آنها تلاش کردند که فدائیان به قدرت نرسند، برنامه‌ای که چیدند به هم نریزد. شما اینجا با این نسبت را در بین بقیه می‌بینید که بازرگان متفاوت است. از زمانی که کودتا شد، در واقع جبهه ملی منحل شد و نهضت مقاومت ملی تاسیس شد و به عنوان مخالف سیاسی‌ای که تحت تعقیب است؛ تا اینجا تخت تعقیب نبود.

- تسنیم: یعنی بعد از سال 32 می‌شود؟

- توکلی:بله! این‌ها به عنوان عضو نهضت مقاومت ملی می‌بینید که آرام آرام از 32 تا 40 حلقه‌ای را دور هم دارند. بازرگان، آقای طالقانی، سحابی، آقای زنجانی و ... طیف مذهبی‌های نهضت هستند.

خب! بیشتر در  این دوره فعالیت سیاسی و مذهبی‌شان سخنرانی و جلسات است. یک سخنرانی بسیار تندی مهندس در مشهد دارد، آن موقعی است که شاه رفت مشهد و در آنجا سجاده پهن کرد و عکس گرفت و نماز خواند.

سخنرانی‌ای که می‌گوید: گربه عابد شد و آقا رفته در رُم و کاباره عشقش را کرده و کثافت‌کاری‌هایش را کرده، جنایتش را کرده و حالا آمده امام رضا (ع) تظاهر به مسلمان بودن می‌کند. بسیار تند که در جمع مذهبی‌هاست و در مسجد و در جمع و محافل مذهبی است. فکر کنم جلال الدین فارسی است که می‌گوید ما این جلسه را در مشهد تدارک دیدیم.

*** رهبران جبهه ملی اجازه ندادند اطلاعیه‌ای برای فوت آیت‌الله بروجردی صادر شود

تا سال 1340 اختلاف درون جبهه ملی بین مذهبی‌ها و طیف سکولار جریان دارد. آرام آرام با هم اختلاف دارند، یعنی برای این طیف مذهبی و بحث‌های دینی اهمیت دارد ولی برای آقایان مهم نیست. وقتی که آیت‌الله بروجردی از دنیا رفت، طیف مذهبی جبهه تلاش کرد که اعلامیه‌ای را برای درگذشت آیت الله العظمی بروجردی  صادر کند اما رهبران جبهه ملی اجازه ندادند. به دلیل اینکه آنها مدعی بودند که آیت‌الله بروجردی به نفعشان در کودتا دخالت نکرد و در باب بی‌‌طرفی آنها مدعی بودند کودتا با کمک مرجعیت اتفاق افتاد لذا در این‌باره همه را مقصر می‌دانستند، شما اصلا تفسیر و نوع روایت جبهه ملی و جریان ملی‌گرا در فضایای تاریخی ایران را ببینید، همیشه دیگران را مقصر می‌‌دانند. یک نوع ادبیات عجیبی دارند که همیشه دیگران را مقصر می‌دانند. این نگاه غلبه‌ای دارد و این نگاه که به دوره بعد از انقلاب نیز سرایت کرده است.

- تسنیم: بازرگان با صدور اعلامیه مخالف بود؟

- توکلی: اینجا اتفاقی که می‌افتد این است که این آقایان می‌خواهند برای آیت‌الله بروجردی مراسم ترحیم برگزار کنند اما جبهه ملی اجازه نداد. ضمن اینکه این‌ها با آیت‌الله بروجردی همکاری دارند. کجا؟ مدرسه کمال که در تهران ساخته شد و پول اولیه مدرسه کمال را آیت الله بروجردی از سهم امام و وجوهات داد. یعنی این اعتماد وجود داشت که مرجع بزرگی مثل آقای بروجردی به این‌ها مبلغ هنگفتی برای ساختن این مدرسه داد. هم این اعتماد وجود داشت و هم این ارتباط.

اینکه بازرگان به چارچوب مرجعیت و روحانیت اعتقاد داشت؛ من معتقد نیستم که مهندس بازرگان خیلی خارج از این چار چوب فکر می‌کرد. پرونده مدرسه کمال را ببینید، با وجوهات آیت الله بروجردی ساخته شد و همین آقایان هم در تشکیلات بودند، چه طور نسل جدید اعتقاد دارند که این‌ها با روحانیتی ارتباط دارند که از حوزه فاصله داشته؛ نه من این را اعتقاد ندارم و این تاریخ سازی بعدهاست.

حالا به دلیل اینکه بعدها در مسیر سیاست مخالفت پیش آمد، جهت‌های دیگر هم رفو کرده و تراشیدند. این اتفاق در بسیاری از مسائل تاریخی ما، متاسفانه افتاده است. به دلیل اینکه خودی‌های ما در این داستان ورود پیدا نکردیم، تغییر و تحریف اینجا اتفاق افتاده و جریان‌هایی که بعدا در صدد مخالفت با اسلام بودند تلاش کردند که مهندس بازرگان را تبدیل به یک الگوی مخالف مرجعیت کنند. همچنان که تلاش کردند آیت الله طالقانی را یک پدیده خارج از حوزه معرفی کنند.

*** خروج گروه بازرگان از جبهه ملی و صدور اعلامیه برای آیت‌الله بروجردی

آقای مطهری را هم می‌خواهند فردی خارج از حوزه و محصول دانشگاهی معرفی کنند. این اصرار را در گویش‌های تکراری ‌می‌بینیم، لذا بعد از اینکه جبهه ملی اجازه نداد برای آیت‌لله بروجردی اعلامیه‌ای صادر شود این گروه از جبهه خارج شدند و اعلامیه‌ای در باب درگذشت آیت الله بروجردی صادر کردند و بعد شاهد ظهور جریان به نام جریان نهضت آزادی هستیم. از این جا به بعد مهندس به عنوان رهبر نهضت آزادی، برای جریان سیاسی  مطرح است و یک مرحله جدید در زندگی سیاسی او  شروع می‌شود و باید تحلیل کرد.
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار