به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، حسین قدیانی در یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت:
دولتی که با حرامیان عالم، از در مذاکره همراه با رعایت آداب وارد میشود و حتی حلقه «هوش و ادب» به گوش خلف سیاهکار بوش میبندد، شگفتا! به ملت خود که میرسد، کلام بر مدار اهانت میراند. ظاهرا جرم ما این است که اوباما و جان کری و نتانیاهو نیستیم و الا بعضیها نشان دادهاند دشمن را بیش از دوست درک میکنند. توافقشان با دشمن است و دشمنیشان با ما! من حالا میفهمم حکمت این سخن پندآموز را؛ «مردانی که در خانه، با اهل و عیال، بد تا میکنند، اتفاقا در برابر قدارهبند سر خیابان، کتکخور ملسی دارند». جز این، چیست مگر توافق ژنو؟! هستهای تعطیل شود، در ازای اینکه قلیلترین حق تو را قسطی، آیا بدهند؛ آیا ندهند! وقتی بعضیها در خانه ملت، نیمی از ملت را تلویحا «افراطی، خشونتگرا و تکرأی» مینامند، مشاور ارشد هم برمیدارد و تصریحا «رای به بیقانونی» میخواند، رای همه آن کسانی که جز به شیخ حسن روحانی رای دادهاند. یعنی به زعم ایشان، هم من که به قالیباف رای دادهام، رای به «بیقانونی» دادهام، هم تقریبا نیمی از ملت که به دیگر نامزدها رای دادهاند. گویی رای ندادن به آقای روحانی، بیش از آنکه نماد تضارب آرا باشد، بیانگر ارتکاب ذنبی است بشدت لایغفر. اما آقای قالیباف، شهردار محترم تهران! من به شما رای دادهام یا به بیقانونی؟! اگر رای به شما، رای به بیقانونی نیست -که نیست- چرا از رای من و ما به خودتان دفاع نمیکنید؟! و چرا جواب توهین به این بزرگی را نمیدهید؟! روی سخن این سؤال با دیگر نامزدهای انتخابات هم هست. آیا هر آنکه به هر دلیل، به شما رسیده و رای داده، رای به بیقانونی داده؟! و آیا اصل این رای، بیقانونی بوده یا نماد آنکه شما باشید؟! به خدا سوگند، به ما و مصادیق رأیمان، مهمترین اتهامی که هرگز نمیچسبد، همین تهمت زشت و زننده «بیقانونی» است. اگر کسی میخواهد «بیقانونی» را بشناسد، بهتر است داستان سران فتنه سال 88 را بخواند. بیقانونی اصل کاری، رفتار و گفتار هشتاد و هشتی همان دربهدر آواره و از اینجا مانده و از آنجا راندهای است که با علم بر فقدان تقلب، در این دروغ بزرگ دمید و همپیاله با قانونشکنان، نفاق و خیانت را بدان حد رساند که دیگر حتی مراجع ذاتا مهربان تقلید هم، او را به حریم مقدس خود راه نمیدهند. آری! برای ما عین آب خوردن بود که کاری میکردیم بعضیها به جای مذاکره با حرامیان عالم، دربهدر دنبال رایزنی با ما میگشتند که کف خیابان را رها کنیم تا دولت در شرف تشکیلشان اساسا بتواند نفسی بکشد. فیالمثل، برای نماد مدیریت جهادی، کار دشواری بود که به جای تبریک زودهنگام به آقای روحانی، نشانی کف خیابان بیقانونی را به هواداران خود نشان دهد؟! ایضا سایر نامزدها، آیا نمیتوانستند با دولت تازه روی کار آمده، کاری کنند که جناب ترکان، دقیقتر ملتفت بیقانونی شوند، بلکه دیگر این همه نعمت قانونگرایی دیگران را کفر نگویند؟! من واقعا عذر میخواهم، اما از قرار، خوبی قانونگرایی اگر از حد بگذرد، نادان خیال بد کند! شاید ما خیلی زود به فرد پیروز انتخابات، تبریک گفتیم که حالا ناسزای بیقانونی، توسط مشاوران ارشد، سهممان شده است! صدالبته، تعهد ما به نظام و تعلق ما به قانون، بسی بیش از آن است که از کرده خود نادم باشیم، لیکن دولت محترم اگر زور بازویی دارد، خوب است آنرا خرج دشمنان ملت کند، نه نیم دیگری از همین ملت. بگذریم! دیروز، روز سیاهی بود. من تعجب میکنم از بعضی حقوقخواندهها که معنای مسلم واژه «تسلیم» را نمیدانند. تسلیم دشمن در برابر ملت ایران، آنجا بود که ما در سوریه، روی موضع مقاومت ایستادیم، صرف نظر از دولت، با دستفرمان انقلابی اصل نظام، حزبالله، خون شهدا و خشم انقلابی خمینی، بیآنکه ذرهای از حق خود کوتاه بیاییم، دشمن را وادار به دعوت از جمهوری اسلامی کردیم. آنچه در ژنو گذشت، قدر مسلم، تسلیم دشمن در برابر ما نبود! آن روز که عمارت هستهای را شهدای ما با خون خود بالا بردند، دشمن در برابر ما تسلیم شد! نه دیروز که روز سیاهی بود. دیروز انرژی هستهای، حق مسلم ما نبود... و نبود! تعارف که نداریم. حرف را صاف بزن! از ديروز توافقنامه ژنو اجرا شد؛ سانتريفيوژها از چرخش باز ايستادند، عكس شادي اوباما هست... و هيچ كدام از اين حرفها براي «عليرضا» پدر نميشود!
انتهای پیام/