به گزارش
حوزه وبگردی باشگاه خبرنگاران، بهروز سازگار در روزنامه وطن امروز نوشت: پیروزی دیپلماتیك آمریكا باشد یا پیروزی یا شكست هستهای ایران، صدای فریادهای خوشحالی مشاوران اوباما را بلند كند یا جشن حزبی در ایران به راه بیندازد، در هر صورت توافق ژنو از روز 30 دی رسمیت یافت و نخستین فاز برای اجرایی شدن آن پیموده شد. ایران و آمریكا هر دو از هماكنون به دنبال پیشبینی اتفاقاتی كه قرار است در این 6 ماه بیفتد هستند و سعی دارند با استفاده از كارشناسان سیاست خارجی و هستهای خود به چشمانداز روشنی از این توافق رسیده و مشخص كنند فازهای بعدی چگونه باید پیموده شود. با این حال در آمریكا همچنان تندروها به دنبال تصویب قانونی در سنا هستند كه براساس آن تحریمها علیه ایران با شتاب بیشتری اجرایی شود. این تندرویها با این وجود با واكنش سریع كارشناسان سیاست خارجی در ایالات متحده روبهرو شده و آنها بارها بیان كردهاند توافق صورت گرفته با ایران به اندازهای برای آمریكا موثر و ثمربخش است كه نمیتوان با تصویب تحریمهای جدید، اجرای آن را با شكست مواجه كرد.
كارشناسان نزدیك به كاخ سفید این روزها بشدت در رسانههای آمریكایی فعال شده و از مواهب توافق ژنو و اجرایی شدن آن برای امنیت آمریكا و متحد اصلیاش در منطقه؛ رژیم صهیونیستی میگویند. آنها بر این باورند اگر نمایندگان سنا كمی صبر پیشه كرده و منتظر بمانند، توافق ژنو اثراتی برای آمریكا خواهد داشت كه سیاستهای جنگطلبانه نمیتواند داشته باشد. این كارشناسان همچنین بر این باورند اگر تحریمهای بیشتری توسط آمریکا علیه ایران برقرار شود، توافق ژنو و تمام اهداف سیاست خارجی اوباما در منطقه خاورمیانه از دست رفته و با شكست خوردن این توافق، ایران برنده اصلی این میدان خواهد بود. «كالین كال» مشاور وزیر سابق دفاع آمریكا كه این روزها به عنوان كارشناس مسائل ایران و خاورمیانه بشدت در میان كاخ سفید و كنگره در حال رفت و آمد است تا نمایندگان را قانع سازد تحریم جدیدی علیه ایران به تصویب نرسانند، در مقالهای به بررسی تبعات اقدامات تحریكآمیز سنا و كنگره در این باره پرداخته و بیان كرده است در صورتی كه این اقدامات ادامه داشته باشد و مانعی برای اجرایی شدن توافق ژنو در آمریكا به وجود بیاید، این ایالات متحده است كه در این میان ضرر میكند.
وی در یادداشت خود آورده است: «رابرت منندز» و همكاران او در سنا كه به فكر تصویب قانونهای جدید برای تحریم ایران هستند، معتقدند تصویب تحریمهای جدید در کنگره آمریکا میتواند «دولت را قوی کند و از این عبارت استفاده میکنند که دولت باید در این زمینه با دست پر وارد میدان شود» و نشان دهد «اگر با آمریکا به توافق نرسید، با چنین و چنان شرایطی رو به رو میشوید.» اما تصورش را بکنید که اگر شرایط بر عکس این بود، چه اتفاقی میافتاد.
ایران هم میتواند به آمریكا فشار بیاورد تصور کنید مجلس، یعنی قوه مقننه ایران همین امروز قانونی را به خاطر اعتراض به عملکرد روحانی از تصویب بگذراند که ایران در صورتی که آمریکا تعهدات خود در توافق ژنو را اجرایی نکند و بهطور کامل حقوق هستهای ایران را به رسمیت نشناسد، برنامه هستهای خود را ظرف 6 ماه آینده دوباره از سر گرفته و به آن شدت بخشد. تصور کنید این قانون دولت ایران را مجبور سازد به غنیسازی اورانیوم در حد 20 درصد که به وسیله توافق ژنو، آمریکا توانسته بود جلوی آن را بگیرد، ادامه دهد. تصور کنید این قانون در عین حال مقرر دارد تمام 16 هزار سانتریفیوژ نسل اول که در نیروگاه نطنز مورد استفاده قرار میگیرد، دوباره فعال شود (آن هم در شرایطی که قبل از مذاکرات ژنو تنها حدود 9 هزار سانتریفیوژ در نطنز فعال بوده است) و دولت را موظف کند هزار سانتریفیوژ نسل دوم را نیز که هماکنون در نطنز نصب شده و هنوز وارد جریان غنیسازی نشده است، فعال سازد و پا را فراتر از این گذاشته و 2000 سانتریفیوژ نسل دوم دیگر را نیز به این میزان اضافه کند. تصور كنید مجلس ایران، دولت را موظف سازد تمام 3 هزار سانتریفیوژی که در سایت زیرزمینی فردو قرار دارد را نیز فعال کند (در صورتی که تنها 1000 عدد از این سانتریفیوژها قبل از مذاکرات ژنو مشغول فعالیت بوده است). همه اینها را کنار بگذارید و تصور کنید ایران بخواهد به مرحله بعدی غنیسازی یعنی غنیسازی 60 درصد که به غنیسازی برای ساخت بمب نیز نزدیکتر است برود تا از آن به عنوان سوخت «محرک ناوهای اقیانوسپیما» استفاده کند و به تولید سوخت برای رآکتور آب سنگین اراک نیز ادامه داده و پلوتونیوم تولید کند. همه اینها واقعا قابل تصور است. فرض کنید با همه این مواردی که در قانون نمایندگان مجلس ایران گنجانده شده است، خبرنگاری از علی لاریجانی، رئیس مجلس بپرسد آیا این مساله تهدیدی برای توافقنامه ژنو نیست و او پاسخ دهد: نه! این مساله توافقنامه ژنو را تهدید نمیکند. بعد از همه اینها لاریجانی ادامه میدهد «ایران هماکنون کاری انجام نمیدهد. ما با این قانون تنها شمشیر داموکلسی ایجاد کردهایم که به آمریکاییها میگوید باید به ما اطمینان دهند به تعهدات خود در ژنو پاییند باشند و توافق نهایی را با ایران در حالی که به خطوط قرمز ایران احترام میگذارند، اجرایی سازند».
کالین کال، استاد دانشگاه جورج تاون و مدیر سابق بخش برنامه امنیت خاورمیانه در مرکز امنیت آمریکای نوین در ادامه این تحلیل آورده است: قانونگذاران آمریکایی چگونه با اقدامات اینچنینی برخورد میکنند؟ آیا آنها این اقدام را سازگار با روح و متن توافق ژنو میدانند؟ آیا این اقدام به معنای حمایت از دیپلماسی آمریکاست؟ آیا تشدید تحریمها میتواند به سیاست اوباما برای رسیدن به توافق بعدی با ایران کمکی کند؟
وی در پایان خاطرنشان كرده است: آمریكا برای پیروزی در بازی توافقنامهها با ایران باید در وهله اول به متن توافقی كه با ایران انجام داده پایبند بوده و با زبان نرم و البته قاطعانه با ایران سخن بگوید و نه زبان تهدید؛ تنها در این صورت است كه میتوان انتظار داشت برنامههای دولت آمریکا برای دور كردن ایران از فعالیتهای هستهایاش اجرایی خواهد شد.
پیچ و مهرهها را میتوان باز كرد! هدف اصلی آمریكا آنطور كه كالین كال در مجله «پولیتیكو» نوشته، دور كردن ایران از فعالیتهای هستهای است البته اوباما میگوید: هدف اصلی ما از بین بردن كامل برنامه هستهای ایران و به عبارتی «باز كردن تمام پیچ و مهرههای تاسیسات هستهای ایران» بود كه در شرایط فعلی «نمیتوانیم» آن را اجرایی سازیم. با این حال كارشناسان ایالات متحده هنوز هم در این باره ناامید نیستند.
«ری تكیه» كارشناس ارشد موسسه شورای روابط خارجی آمریكا در یادداشت خود در نشریه «فارین افرز» به امید آمریكا به از بین بردن دانش هستهای در ایران یا به قول اوباما و همكارانش باز كردن تمام پیچ و مهرههای برنامه هستهای ایران پرداخته است. او همچنین ابراز امیدواری كرده است این توافق اولیه راه را برای مطرح شدن مسائلی نظیر حقوق بشر در ایران یا مساله فلسطین هم برای آمریكا باز كند و به گونهای به نقشه راه اوباما و همكارانش در كاخ سفید برای تحت فشار گذاشتن بیش از پیش ایران اشاره كرده است. وی در این تحلیل نوشته است: «با اجرایی شدن توافق ژنو باید قبول کرد طرح مشترک اقدام
(Joint Plan of Action) محدودیتهای موقتی را برای فعالیتهای هستهای ایران در نظر گرفته و از دیگر سو رهایی از برخی تحریمهای محدود را هم برای این كشور رقم میزند اما این اقداماتِ تسکیندهنده کوتاهمدت ممکن است توافق نهایی را کاملا به نفع ایران رقم بزند. برای اینکه این مساله رخ ندهد، باید همانطور که گفتوگوها ادامه مییابد، واشنگتن سعی کند برخی مفاد توافق موقت را در این مذاکرات گسترش داده و این مفاد را شامل دست برداشتن ایران از حمایت از تروریسم و نقض سیستماتیک حقوق بشر کند. اینکه نتوانیم جمهوری اسلامی را از فعالیتهای تروریستی و همچنین نقض حقوق بشر در این کشور برحذر داریم، خطای بزرگی برای دولت آمریکا خواهد بود.
ایرانیها در توافق اولیه در ژنو امتیاز بزرگی به دست آوردند و آن این است که توافق نهایی در این زمینه نیز توافقی موقت است. برنامه اقدام مشترک تصریح میکند توافق جامع «مدت زمان طولانی و خاصی دارد که باید روی آن توافق شود» و پس از آن برنامه هستهای ایران به روالی بازمیگردد که هر کشوری براساس معاهده انپیتی از آن میتواند برخوردار شود. این مساله بدین معنی است که زمانی در آینده ایران میتواند تاسیسات هستهای صنعتی بسازد که میتواند به مرز تولید بمب اتم هم برسد و به ظرفیت «برک اوت» یا تولید بمب دست پیدا میکند.
همانطور که مذاکرات ادامه پیدا میکند، جامعه بینالملل فرصت مییابد در این باره یا سایر موارد دیگر هم تجدیدنظر کند. محدودیتهای تعیین شده برای برنامه هستهای ایران باید دائمی باشد و از این مساله که ایران بتواند در زمان آینده هم غنیسازی اورانیوم در مرز تولید بمب را دنبال کند، جلوگیری شود. یکی از مسائلی که باید در این میان انجام گیرد، اصرار بر بسته شدن رآکتور آب سنگین اراک، از بین رفتن تاسیسات زیرزمینی در فردو و خارج كردن تمام محمولههای اورانیوم غنیشده است. هر گونه توافق بعدی در این زمینه باید شامل پروتکلهای الحاقی باشد که به بازرسان اجازه میدهد هر تاسیساتی را که به نظرشان مشکوک میآید، در مدت زمان کوتاهی بازرسی کنند. تنها بدین طریق است که نمیتوان فعالیتها یا تجهیزات ممنوعه را منتقل کرد.
هدف نهایی آمریكا چگونه بهدست میآید؟ برای حفاظت بیشتر در این زمینه باید تحریمها در قبال ایران نیز تعلیق شود و کاملا از بین نرود. قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد پایه و اساس قانونی در این زمینه است که تحریمهای اتحادیه اروپایی علیه ایران را به اجرا درآورده است. درباره این قطعنامهها با دقت کافی در طول دهه گذشته با دو دولت ایران مذاکره شده است و نباید «کاملا برداشته شود» اما میتواند تعلیق شود تا بتوان در صورت لزوم سریعا دوباره آنها را مورد اجرا قرار داد. این اقدام میتواند اهرم فشار دولت اوباما را به خوبی افزایش دهد و دیگر نیازی به اقدام کنگره در این باره که باعث میشود گفتوگوها به نتیجه دلخواه نرسد، نیست.
رفتارهای غیرهستهای ایران هم با این حال نباید از نظر دور نگه داشته شده و نباید از مذاکرات کنترل سلاح کنار گذاشته شود. حمایت ایران از گروههای تروریستی بویژه کسانی که به اسرائیل حمله میکنند، «باید» به بخشی از مذاکرات هستهای راه پیدا کند.
سابقه تاریخی مذاکرات آمریكا در دولت دوم ریگان نشان میدهد در تمام مذاکرات تاکید اصلی، حفظ ارزشهای آمریکایی بوده و بر این مساله تاکید فراوانی شده و جزئی از منافع ملی کشور است. باید این را در نظر داشت که هرگونه مذاکره بعدی در این زمینه در آینده نه با نظام فعلی ایران بلکه با جوانان دموکراسیخواه و طرفداران جنبش سبز خواهد بود که نگاه اصلیشان به آمریكاست که چگونه از آنها حمایت میکند و البته هماکنون با سرنوشت بدی رو به رو شدهاند. واشنگتن باید حمایت از آرمانهای آنها را در دستور کار قرار داده و درباره مسائل مربوط به حقوق بشر همچنان فشار خود بر ایران را در مجامع بینالمللی حفظ کند».
در نهایت برای موفقیت در مذاکره نهایی با ایران، قدرتهای غربی باید در فکر برخی واقعیتهای اساسی و تعیینکننده جامعه نیز باشند. ایران به توافق با ایالات متحده نیاز دارد اما تنها مذاکرهای ارزش پیگیری و اجرایی شدن را دارد که برای ایالات متحده و دوستان و متحدان او در منطقه آیندهای بهتر را رقم بزند.
منبع: وطن امروز
انتهای پیام/