دختر 18 ساله پس از آشنایی با پسر جوان در فیس بوک ، قتل پدر و برادرش را شرط ازدواج با او اعلام کرد.

به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، ساعت 23 و 30 دقیقه 30 دی ماه امسال از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 ، وقوع یک فقره قتل در طبقه سوم یک ساختمان مسکونی واقع در انتهای کوچه ای بن بست در منطقه جیحون ، خیابان کمیل ، به کلانتری 111 هفت چنار اعلام شد . 

با حضور مأموران کلانتری در محل و انجام بررسی های اولیه مشخص شد که فردی 55 ساله ، بر اثر اصابت ضربات متعدد جسم تیز به ناحیه سینه و پشت کمر به قتل رسیده است . 

با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع "قتل عمد" و به دستور شعبه چهارم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران ، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت . 

با اعلام خبر وقوع جنایت به پلیس آگاهی تهران بزرگ ، کارآگاهان اداره دهم به همراه تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی در محل حاضر و تحقیقات خود را آغاز کردند . 

در همان بررسی های اولیه مشخص شد که ورود قاتل یا قاتلین بدون تخریب در ورودی منزل و یا در واحد مسکونی واقع در طبقه سوم انجام شده و هیچگونه وسیله و یا اموالی نیز به سرقت نرفته است. در ادامه تحقیقات از محل وقوع جنایت نیز مشخص شد که مقتول به همراه دو فرزند خود -دختر 18 ساله و پسر 15 ساله - در طبقه سوم زندگی می کرده و مادر و خواهر مقتول نیز در طبقه اول ساختمان سکونت دارند و طبقه دوم نیز در اختیار مستأجر است . 

در ادامه رسیدگی به پرونده ، کارآگاهان متوجه شدند که خبر وقوع جنایت از طریق دختر مقتول به پلیس و همچنین مادر و خواهر مقتول اطلاع داده شده بود. دختر مقتول به نام مرجان در اظهارات اولیه خود و در خصوص نحوه اطلاع از مرگ پدرش به کارآگاهان گفت : ساعت 14 و 30 دقیقه برای خوردن نهار و به همراه برادرم به خانه مادربزرگ در طبقه اول رفتیم .ساعت 16 و 30 دقیقه و پس از خوردن نهار ، به همراه برادر کوچکترم به طبقه سوم آمدیم اما زمانیکه در خانه را باز کردیم ، دو نفر نقابدار را در خانه مشاهده کردیم که با چاقو بالای سر پدرمان ایستاده بودند . آنها ما را تهدید کردند که اگر سر و صدا کنیم ما را نیز خواهند کشت و به همین علت ، من و برادرم از ترس ساکت شدیم و آنها به سرعت از خانه خارج شدند و پس از رفتن آنها بلافاصله با پلیس تماس گرفتم و خبر قتل پدرم را به مادر بزرگ و عمه ام خبر دادم . 

با وجود آنکه مرجان اصرار بر آن داشت که قتل  پدرش توسط دو مرد نقابدار انجام شده و برادرش به نام بهزاد 15 ساله نیز اظهارات خواهرش را تأیید می کرد اما کارآگاهان با توجه به برخی تناقضات موجود در سخنان مرجان ، به وی مشکوک شده و او را برای انجام تحقیقات به اداره دهم پلیس آگاهی منتقل کردند . 

با آغاز تحقیقات تخصصی در اداره دهم ، مرجان در اظهاراتی جدید عنوان داشت که قتل توسط جوانی به نام احسان انجام شده . وی در اظهاراتش مدعی شد :مدتی است با جوانی به نام احسان آشنا شده ام و همدیگر را در میدان رسالت ملاقات می کنیم اما پدرم مخالف ادامه آشنایی ما دو نفر بود و به همین علت احسان او را کشت . 

با توجه به اظهارات مرجان در خصوص معرفی احسان به عنوان عامل جنایت ، احسان شناسایی و در تحقیقات پلیسی مشخص شد که وی به هیچ عنوان نمی توانسته در زمان وقوع جنایت ، در محل جنایت حضور داشته باشد . به همین خاطر با توجه به دلایل ارائه شده و مشخص شدن کذب بودن اظهارات دختر مقتول ، مرجان به ناچار لب به اعتراف گشود و عنوان داشت که قتل به درخواست وی و از سوی جوانی به نام "امیر" انجام شده که حدود یک ماه پیش و از طریق شبکه "فیس بوک" با یکدیگر آشنا شده اند . 

مرجان در اعترافات خود به کارآگاهان گفت : به دلیل اختلافات و دعواهای من و پدرم ، زمانیکه اعصابم خورد می شد با پسری به نام امیر که حدود یک ماه پیش از طریق فیس بوک با هم آشنا شده بودیم جریان را می گفتم . پس از مدتی امیر گفت : "اگر پدرت بمیرد تمام مال و اموالش به تو می رسد" و در ادامه عنوان داشت "می خواهی پدرت را بکشم" . کمی فکر کردم و به او گفتم "اگر میتوانی بکش" و امیر گفت : "پس یک روز می آیم و پدرت را می کشم" .  به شرط اینکه بعد از مرگ پدر و برادرم به عقد امیر دربیایم ، روز دوشنبه که روز قتل پدرم بود با امیر قرار گذاشتم و او نیز این کار را کرد. 

مرجان در خصوص نحوه ورود امیر به محل جنایت و ارتکاب جنایت به کارآگاهان گفت : پس از تعطیل شدن مدرسه ، با امیر تا در خانه آمدم . من به داخل خانه رفتم و او نیز بیرون در داخل کوچه منتظر ماند . به طبقه سوم رفتم و برای خوردن نهار ، همراه برادرم به خانه مادربزرگ رفتیم . نهار را نیمه کاره رها کرده و به طبقه سوم آمدم تا ببینم پدرم خواب است یا بیدار که دیدم خوابیده است. بلافاصله امیر را خبر کردم و در خانه را برایش باز کردم . امیر به طبقه سوم آمد و پس از دقایقی کوتاه بازگشت و گفت : "کار تمام شد . برادرت را بفرست" . من فکر کردم که دروغ می گوید و به همین علت رفتم بالا و جنازه پدرم را در آشپزخانه دیدم  . تا یک ساعت در شوک بودم و باورم نمی شد که او این کار را بکند . در همین موقع برادرم به طبقه ی بالا آمد و امیر گفت : در را باز کن تا او را بکشم" اما من دلم نیامد و گفتم "نه" و بهزاد را به طبقه پائین فرستادم . امیر گفت : "بهزاد ما را لو می دهد" .... با اصرار ، امیر را راضی کردم که با بهزاد کاری نداشته باشد و امیر نیز قبول کرد و از بهزاد قول گرفتیم و در ادامه من با پلیس تماس گرفتم . 

با توجه به اعترافات مرجان به مشارکت در جنایت و معرفی امیر به عنوان عامل اصلی جنایت ، محل سکونت امیر در منطقه تهرانپارس – خیابان 176 شناسایی شد و سوم بهمن دستگیر  و پس از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی به ارتکاب جنایت و تلاش برای ارتکاب دومین جنایت - قتل برادر مرجان - اعترافات و تمامی اظهارات مرجان را تأیید کرد . 

سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده ، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ ، با اعلام این خبر گفت : با توجه به اعترافات صریح هر دو متهم به نقش و مشارکت خود در این جنایت ، دستور بازداشت موقت از سوی مقام قضایی صادر و متهمان برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته اند. 
 
انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار