تا پيش از وقوع انقلاب اسلامي، مهم‎ترين جشنواره سينمايي در ايران «جشنواره فيلم تهران» بود که در فاصله‎ سال‎‎هاي 1351 تا 1356، شش دوره آن به‎صورت رسمي برگزار شد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،«سيمرغ فجر» که بي‎شک محبوب‎ترين و البته شناخته‎شده‎ترين جايزه سينمايي ايران محسوب مي‎شود و اکنون پس از سال‎‎ها سر و شکلي متفاوت به‎خود گرفته‎، سرگذشتي جالب توجه داشته است. در آستانه برگزاري سي‎ودومين جشنواره بين‎المللي فيلم فجر و درحالي‎که اصلي‎ترين جايزه اين رويداد پس از دو دوره تحول، بار ديگر به سر و شکل قبل بازگشته است، مرور اين سرگذشت مي‎تواند قابل توجه باشد.
 
دو سال پيش وقتي اکبر عبدي براي دريافت جايزه بهترين بازيگر نقش مکمل در آيين اختتاميه جشنواره سي‎ام فيلم فجر روي سن رفت و با بيان خاطره‎اي شنيدني کيفيت تنديس اصلي جشنواره را با طعنه زير سوال برد، شايد کمتر کسي حدس مي‎زد اين مي‎تواند آخرين دوره‎اي باشد که سيمرغ فجر در شکل و شمايلي آن‎گونه به برگزيدگان اهدا شود. تنها يک‎سال زمان کافي بود تا به همت صنعتگران جمهوري‎چک، سيمرغ بلورين جشنواره فيلم فجر از قالب گچ و شيشه، ر‎ها و در آستانه جشنواره سي‎ويکم از ترکيب متفاوت و جنس کريستال آن رونمايي شود. اين ترکيب نو البته چندان با استقبال مواجه نشد و تنها همان يک دوره تحمل شد! «سيمرغ فجر» اما فارغ از جنس و ترکيبش، براي رسيدن به‎جايگاه امروز به‎عنوان جايزه‎اي محبوب و نوستالژيک در سينماي ايران، سرگذشت جالبي را پشت سر گذاشته است. 
 
بز بالدار بداقبال
تا پيش از وقوع انقلاب اسلامي، مهم‎ترين جشنواره سينمايي در ايران «جشنواره فيلم تهران» بود که در فاصله‎ سال‎‎هاي 1351 تا 1356، شش دوره آن به‎صورت رسمي برگزار شد. نماد اصلي اين جشنواره که به‎طور کامل با اصول و چارچوب‎‎هاي مرسوم در جشنواره‎‎هاي جهاني برگزار مي‎شد، «بز بالدار» بود. استدلال برگزارکنندگان اين جشنواره براي انتخاب اين نماد چندان مشخص نيست اما به احتمال قريب به يقين حضور اين تصوير در ميان آثار حجمي باقيمانده از دوره هخامنشيان در اين تصميم‎گيري بي‎تاثير نبوده است. نکته جالب اينکه محدوديت کمي و نيز کيفيت نه‎چندان بالاي توليدات سينمايي در سال‎‎هاي برگزاري اين رويداد، سبب شد که فهرست دريافت‎کنندگان جايزه اصلي جشنواره به چند نام خاص محدود بماند. به‎عنوان مثال در شش دوره برگزاري جشنواره فيلم تهران چهار بار «بز بالدار زرين» بهترين بازيگر مرد بدون هيچ رقابتي به بهروز وثوقي رسيد! و اين‎گونه سرنوشت نخستين جايزه رسمي سينمايي در ايران با بداقبالي گره خورد.
مروري بر سرگذشت يک نماد در تاريخ سينماي ايران
 
انقلاب و «ميلاد» سينما
با وقوع انقلاب، شرايط تغيير کرد. در ايامي که بحث بر سر بودن يا نبودن سينما، محور مجادلات بود طبيعتا کسي به فکر جشنواره سينمايي نبود اما با سخنان حضرت امام (ره) درباره لزوم بهره‎گيري از پتانسيل سينما به‎عنوان «يکي از مظاهر تمدن» توجه به سينما در دستور کار قرار گرفت و در سال 60 بود که جشنواره فيلم «ميلاد» به‎عنوان اولين جشنواره سينمايي پس از انقلاب در پايتخت برگزار شد؛ جشنواره‎اي که طراح اصلي آن جمال اميد بود و تنها به نمايش تعدادي از فيلم‎‎هاي سينمايي داخلي و خارجي اختصاص داشت و عملا نشانه‎اي از رقابت و داوري در‎آن نبود. اما در سال 61 با برگزاري نخستين جشنواره فيلم فجر، سينماي ايران صاحب ويتريني رسمي شد تا توليدات يکساله خود را به قضاوت مخاطبان بگذارد. در دوره اول باز هم رقابت توليدات نيمه‎تمام ماند و هيچ برگزيده‎اي معرفي نشد. در دور دوم براي نخستين‎بار توليدات سينماي ايران پس از انقلاب مورد قضاوت قرار گرفت و برگزيدگان با «لوح زرين» جشنواره تقدير شدند. 
 
تولد يک «سيمرغ»
در همين ايام بود که برگزارکنندگان جشنواره فجر به فکر معرفي يک نماد رسمي براي جشنواره افتادند. نماد‎هايي هم‎چون نگاتيو، قلم و... پيشنهاد شد اما مديران سينمايي مصر بودند که نمادي از ميان اسطوره‎‎هاي ملي انتخاب شود. سيمرغ عطار تمام ويژگي‎‎هاي مد نظر مديران را داشت؛ نمادي که به‎دليل پشتوانه ادبي و نيز مفهوم «خودشناسي» و «به خود رسيدن» پاسخگوي دغدغه‎‎هاي معنوي و عرفاني مسئولان هم بود. اين‎گونه بود که «سيمرغ فجر» با طراحي ابراهيم حقيقي رونمايي شد. اينکه دقيقا اين نماد از چه سالي کاربردي فراگير در طراحي گرافيک و جوايز جشنواره فجر پيدا کرد مشخص نيست اما به استناد پوستر‎هاي جشنواره از دوره هشتم يعني در سال 68 بود که اين طرح جايگاهي ثابت در پوستر‎هاي جشنواره پيدا کرد. انتخاب جنس اين تنديس با استدلال‎‎هاي جالبي صورت گرفت زيرا پيشنهاد زرين بودن تنديس سيمرغ، مانند جايزه اصلي جشنواره فيلم تهران هم در آن مقطع طرح شد اما سرانجام با استدلال زلالي آبي که سيمرغ عطار در پايان سيروسلوک خود به آن مي‎رسد، بلورين بودن سيمرغ مورد اجماع قرار گرفت. تنديس سيمرغ در همان سال‎‎هاي 64 و 65 طراحي و از جنس شيشه توليد شد؛ تنديسي که وزن سنگين‎ آن در دوره‎‎هاي نخست حاشيه‎‎هايي را به‎دنبال داشت و آرام‎آرام باعث اعمال برخي اصلاحات در ‎آن شد. اين اصلاحات البته تنها در جنس مواد به‎کار رفته در سيمرغ اعمال شد و ترکيب آن تقريبا تا همين سال‎‎هاي اخير ثابت ماند. 
 
سيمرغ زريني که فراموش شد! 
زمزمه تغيير اين ترکيب اولين‎بار در افتتاحيه جشنواره بيست‎ونهم فيلم فجر مطرح شد؛ زماني که تنديسي عظيم و زرين از سيمرغ با حضور وزير ارشاد و معاون سينمايي، رونمايي و اعلام شد از دوره سي‎ام اين تنديس جايگزين سيمرغ بلورين مي‎شود. اتفاقي که البته بدون هيچ دليل مشخصي رخ نداد و برگزيدگان جشنواره سي‎ام هم همان سيمرغ‎‎هاي شيشه‎اي با پايه گچي را به خانه بردند! در آستانه جشنواره سي‎ويکم اما بارديگر عزم مسئولان جشنواره براي رونمايي و اهداي تنديس حجمي و بلورين سيمرغ به برگزيدگان گويي جدي‎تر از نوبت قبل شد. تنديس جديد سيمرغ، سر و شکلي کاملا متفاوت با نمونه‎‎هاي قبلي داشت و نکته قابل تأمل درباره آن هم سفارش و توليد آن در کشور چک بود! جالب اينکه اين سفارش و خروجي آن، طراح اصلي سيمرغ يعني ابراهيم حقيقي را هم راضي نکرد! حقيقي در مراسم رونمايي از اين سيمرغ اعلام کرد: «اين تنديس به‎طور کامل مطابق با طراحي ما نيست و با ايده‎آل ما فاصله دارد».
 
پرواز مشترک سيمرغ و ققنوس
هم‎زمان با برگزاري جشنواره فيلم فجر در دوره اخير، برگزاري جشني تحت عنوان گفتمان انقلاب اسلامي، توجه برخي محافل سينمايي را به ‎سمت يک تغيير سوق داد؛ تغيير رويکردي براي اهداي جايزه‎اي متفاوت با جوايز جشنواره فجر آن هم با سر و شکلي متفاوت. نماد اين جشنواره که در جوايز اهدايي به برگزيدگان هم لحاظ شده بود «ققنوس» بود؛ پرنده‎اي که معروفيتش در ميان جريان انقلابي و متدين اهل سينما به نامه معروف شهيد سيدمرتضي آويني به ابراهيم حاتمي‎کيا باز مي‎گردد. نامه‎اي که در آن آويني از حاتمي‎کيا مي‎خواهد مانند ققنوس، در دهانه آتشفشان به فعاليت در سينما ادامه دهد. حالا اين نماد و قرار گرفتن آن بر پوستر و جوايز جشني تحت عنوان گفتمان انقلاب اسلامي، تحليل‎‎هايي را مبني‎بر احتمال جايگزيني ققنوس به‎جاي سيمرغ در آينده‎اي نزديک به‎همراه داشت؛ احتمالي که البته به سرعت از سوي مسئولان برگزاري اين جشن تکذيب و اعلام شد اساسا چنين هدفي در دستور کار ندارند. 
 
سيمرغي که خروس بود! 
حالا جشنواره سي‎ودوم آغاز شده است. دبير جشنواره در نشست خبري خود از تنديسي رونمايي کرد که بيش از آنکه تکميل تنديس حجمي سال قبل باشد شباهت بسياري با همان تنديس‎‎هاي شيشه‎اي منقش به نقش سيمرغ در سال‎‎هاي دورتر داشت. جالب اينکه ابراهيم حقيقي به‎ عنوان پدر معنوي اين‎جايزه نيز که سال قبل گلايه‎اي نه‎چندان جدي از سيمرغ‎‎هاي کريستال ساخت چک کرده بود، امسال با جديت تمام به آن تاخت و گفت «آنکه سيمرغ نبود، خروس بود!» اين‎گونه هم سيمرغ زرين -که طراحي شد اما هيچ‎گاه به هيچ برگزيده‎اي اهدا نشد! - و هم سيمرغ کريستال (که زين بعد تنها مي‎توان سراغش را در خانه برگزيدگان جشنواره سي‎ويکم گرفت!) به تاريخ پيوستند. دو تنديسي که هر دو در يک دوره چهارساله مديريت سينما تلاش شد تبديل به نماد جشنواره فجر شود اما با روي کار آمدن دولت يازدهم و دبيري عليرضا رضاداد که تجربه دبيري جشنواره در دوران اصلاحات را هم داشته است، همه چيز به فراموشي سپرده شد و به شکل قبل بازگشت. پس از سه دهه هنوز «سيمرغ» نماد اصلي جشنواره فجر است. بايد ديد ادامه پرواز سيمرغي که از عالم عرفاني و معنوي عطار، راه به آسمان سينماي ايران پيدا کرد، در سال‎‎هاي بعد چه سرانجامي خواهد داشت؟
برچسب ها: سیمرغ ، نماد ، سینما
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.