مسافران گرفتار در ویلا
سارا که به همراه هفت دوست دیگرش به ویلایی سمت عباسآباد در متلقو رفته بودند به علت کولاک و برف شدید در ویلا گرفتار شدند. وی به شوک گفت: روز چهارشنبه به همراه دوستانم به شمال آمدیم تا روز جمعه برگردیم اما از همان روز جمعه بارش برف شروع شد و مجبور شدیم یک روز دیگر هم آنجا بمانیم تا شرایط جوی بهتر شود اما در کمال ناباوری با برف و یخبندان مواجه شدیم که حدود دو متر برف باریده بود و حتی نمیتوانستیم از در خانه خارج شویم چه برسد به آنکه خودرو را از پارکینگ خارج کنیم. به همین دلیل مجبور شدیم تا الان که سهشنبه است در ویلا بمانیم و با سختی روز را سپری کنیم و انگار نمیتوانیم به این زودیها به تهران برگردیم.
وی ادامه داد: از روز جمعه آب و برق قطع شد و ما نمیتوانیم از هیچ امکاناتی استفاده کنیم و تنها مصرفمان از آبهای معدنی که از قبل تهیه کردیم و ذوب کردن برف است. در این مدت تنها دیروز به مدت یکساعت برق وصل شد که فقط توانستیم موبایلهایمان را شارژ کنیم تا در صورت نیاز با بستگانمان تماس بگیریم و از وضعیت راهها باخبر شویم.
سارا که از این وضعیت شوکه است، گفت: هرگز فکر نمیکردیم گرفتار چنین برف و کولاکی شویم چرا که این سرما و برف در چند سال اخیر کمسابقه بوده است و برایمان درس عبرت شد که توبه کنیم در این شرایط به سفر نرویم.
سارا که از این وضعیت خندهاش گرفته است، گفت: با دوستانمان دور هم جمع میشویم تا فکر چارهای کنیم، با اینکه لحظات خاطرهانگیزی را سپری میکنیم این روزها در ذهنهایمان نقش بسته اما با مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنیم. از آنجایی که ویلا اجارهای است به مدت هر شبی که آنجا میگذرانیم باید اجاره را پرداخت کنیم اما متأسفانه دیگر هیچ پولی برایمان نمانده و حتی نمیتوانیم نفت بخریم و از خانه خارج شویم. نه میتوانیم اینترنتی خرید کنیم نه حتی از عابربانکها استفاده کنیم اما باز هم خدا را شکر صاحب ویلا آدم خوبی است و قرار شد هر وقت دستگاههای خودپرداز شروع بهکار کرد هزینه حضورمان در ویلا را پرداخت کنیم و در ازای آن کارتهایمان را گرو گذاشتهایم.
وی ادامه داد: هر روز به امید اینکه هوا بهتر میشود روزمان را میگذرانیم تا بتوانیم سریعتر به تهران برگردیم و سه تن از دوستانم دانشجو هستند که دیگر گمان نمیکنم بتوانند سرکلاسها بروند چون غیبتهایشان زیاد شده و من هم از دیروز از کارم بیکار شدم زیرا مدیرم با من تماس گرفت و گفت دیگر سرکار نروم. سارا گفت: شرایط جوی را ما تعیین نمیکنیم و نمیدانستیم گرفتار چنین اتفاقاتی میشویم وگرنه در این فصل و روز به سفر نمیرفتیم و امیدواریم مسئولان شهر و راهسازی دست از تلاش برندارند تا افرادی که مانند ما به ناچار در شهر غریبی گرفتار شدهاند بتوانند به شهر خودشان برگردند.
چادری در خانه
زن جوان ساکن شهرک سحر روبهروی شهرک نمکآبرود نیز به شوک گفت: بارش برف و کولاک شدید از جمعه شب شروع شد. ابتدا برخی ساعات با قطعی برق مواجه میشدیم اما از روز شنبه برق بهطور کامل قطع شد.
وی افزود: از آنجایی که فشار گاز شهری هم کاهش پیدا کرده بود نمیتوانستیم فضای داخلی خانه را گرم کنیم به همین خاطر یک چادر مسافرتی داخل خانهمان زدیم و روی سقف و دیوارهای آن پتو انداختیم و بچهها را داخل چادر گذاشتیم که دچار سرماخوردگی نشوند. بارش برف به حدی زیاد است که امکان تردد در کوچهها و معابر وجود ندارد و ما برای تهیه موادغذایی با مشکل مواجه شدهایم.
چای با مزه برف
زنی ساکن پالوژ ده در جاده چالوس نیز میگفت: برای تهیه نان باید تا نوشهر برویم و همسر من مجبور شد تا نوشهر پیاده برود تا بتواند نان تهیه کند. از آب باران و برف هم برای چای و غذا استفاده میکنیم.
فانوس و شمع
یک زن در چالوس نیز گفت: این چند روز تاریکی را با نور فانوس و شمع گذراندیم. شنیدهام گروهی که برای رفع مشکل قطع برق به سمت سیسنگان رفتهاند حدود 30 کیلومتر را پیاده رفتهاند تا توانستهاند مشکل را حل کنند.
2 ادعای متفاوت از یک درمانگاه
زن میانسالی که در یکی از روستاهای شهر پرهسر رودبار زندگی میکند پاسخگوی تماس خبرنگار شوک با درمانگاه بود و درخصوص وضعیت و شرایطشان گفت: همه جا یخبندان است و نمیتوانیم هیچ کاری انجام دهیم. حدود دو متر برف باریده و آب و برقهایمان از روز شنبه قطع است و با مشکلات زیادی روبهرو هستیم.در این حال هموطن دیگری گفت: درست است که برف باریده و بعضی از روستاها ترددشان با مشکل روبهرو شده اما این طبیعی است که بر اثر سرما آب شرب با مشکل روبهرو شود. بعضی از روستاهای شهرستان رودبار منطقه خورگام با مشکل تردد مواجه هستند که این امری طبیعی است. وی گفت: روز گذشته فرماندار شهرستان، فرمانده سپاه و رئیس برخی ادارات برای بازدید به شهر آمدند و از نزدیک مشکلات افراد را دیدند تا راهکاری برای امدادرسانی مردم انجام دهند.
وی گفت: اینجا درمانگاه مرکز بهداشتی و شبانهروزی پرهسر است که هیچ مشکلی نداریم در بعضی از مسیرها برق و آب قطع است. وی درخصوص کمک و امدادرسانی به مردم گرفتار گفت: روزگذشته خبری درخصوص گرفتار شدن زن بارداری به ما اعلام شد که به نظر میرسید زن مسافر و مهمان است که برای زیارت هنگامی که هوا خوب بوده به شهرستان رودبار برای زیارت رفته که به علت سرما در برف گرفتار شده بود. اکیپی از افراد برای کمک و امدادرسانی و نجات زن باردار رفتند که خدا را شکر وی سلامت است و حال عمومی وی خوب است.
24 ساعت خاموشی
کریمی یکی از ساکنان نوشهر در منطقه پل ماشلک گفت: 24 ساعت با قطعی برق مواجه بودیم اما شکرخدا آب و گازمان وصل بود و خیلی برایمان مشکلی ایجاد نشد اما نمیتوانستیم از خانه خارج شویم و یکبار که در این روزهای برفی برای گرفتن نان بیرون رفتیم با صحنههایی روبهرو شدیم که ناراحتکننده بود به عنوان نمونه در بازار نوشهر کشتیرانی بعضی از دکهها و سقفهای بازار ماهی فروشها و ترهبار به علت سنگینی برف آوار شده و میوههای یخزده روی زمین ریخته بود که شاید مغازهداران از این وضعیت بیاطلاع باشند. به علت یخبندان خودروهایی نیز تصادف کرده بودند و در شهر لیز میخوردند. وی گفت: درست است که ما با مشکلات زیادی روبهرو نشدیم اما شنیدیم بعضی از روستاهایی که کنار رودخانهها هستند دچار مشکلات بسیاری از جمله قطعی برق، آب و گاز شدهاند. درست است که چنین برفی در چند سال اخیر بیسابقه بوده اما مسئولان باید همیشه شرایط احتمالی را در نظر بگیرند و برای رفاه حال شهروندان اقدامهای لازم را انجام دهند. شاید اگر آنها به محض شنیدن برودت هوا و شرایط بد جوی احتمالات را در نظر میگرفتند و ذخیرههای لازم را انجام میدادند بسیاری از افراد در روستاها که از تجهیزات زیادی برخوردار نیستند گرفتار نمیشدند یا حداقل میدانستند در این شرایط بحرانی چه کار درستی را انجام دهند که کمتر دچار آسیب و مشکل شوند. همیشه پیشگیری بهتر از درمان است.
عسگری یکی از ساکنان خیابان جهاد در نوشهر گفت: چون بچه کوچک داشتیم تصمیم گرفتیم به خانه پدریام برویم اما چون پنج روز هیچکس در آن حوالی تردد نکرده بود کوچه پر از برف بود و امکان تردد وجود نداشت. خانهمان در یکی از بنبستهای تنگ است و همین برایمان مشکلساز شده بود اما امروز شهرداری آمد و مسیر تردد را برای ساکنان باز کرد.
دختر دانشجوی داروسازی در تنهایی
مریم، دانشجوی دکترای داروسازی که در رامسر تحصیل میکند، گفت: از جمعه شب بارش برف شروع شد، فکر نمیکردم هوا آنقدر سرد و برف و کولاک شود. در خانه دانشجویی تنها زندگی میکنم. فکر میکردم شرایط مساعد میشود اما حیرتزده شدم وقتی شدت بارش برف بیشتر شد. خیلی ترسیده بودم و نمیتوانستم از خانه خارج شوم چون خانوادهام در نوشهر زندگی میکردند. من تنها مانده بودم و فقط توانستم با پدرم تماس بگیرم تا برای نجاتم کاری کند. روزهای سختی بود وقتی پدرم را دیدم گریهام گرفت و با سختی توانستیم در جاده تردد کنیم با اینکه لودرها در حال بازکردن جاده بودند اما همچنان ترافیک و شلوغی برف همه جا را مسدود کرده بود و سرانجام مسیر یکساعته تا نوشهر 12 ساعت طول کشید تا به خانهمان رسیدیم، تجربه ناراحتکنندهای بود.