به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،اظهار کرد: من در 25 بهمن ماه سال 1312 در قلهک که از بخشهای شمیران به شمار میرفت، متولد شدم. اصلیتم متعلق به «افجه» در منطقه لواسان است؛ جایی که اکنون هشت ماه است در آن ساکن شدهام و در این جا به دلیل آرامش، شرایط جوی و سروصدای کمتری که دارد بهتر میتوانم کار کنم. من هنر را از کودکی و با خطخطی کردن دیوارهای کاهگلی آغاز کردم. در نوجوانی با اشعار مذهبی محتشم کاشانی و غزلهای حافظ آشنا شدم. پدرم شعرهای محتشم را میخواند و گریه میکرد، من هم پابهپایش بغض میکردم و غرق در لحن شعرخوانی او میشدم.
احساسی بودنم را مدیون پدرم هستم
او افزود: به همین دلیل است که وجه احساسی وجودم را مدیون پدرم و شعرخوانیهای زیبای او در دوران کودکیام هستم. این وجه هنوز هم در وجود من پررنگ است، به طوری که وقتی هفته پیش همراه همسرم به خوزستان رفته بودیم، وقتی ما را به دلیل بازدید برخی از مسئولان از موزه جنگ، به آنجا راه ندادند، دلم خیلی گرفت و بیاختیار تحت تأثیر این اتفاق گریه کردم. در همان حال به سمت موزه حرکت کردم و وقتی دیگران مرا در آن حال دیدند از ورودم به موزه ممانعت نکردند.
افجهای در ادامه عنوان کرد: پدرم سواد قرآنی داشت و در صحبتهای روزانهاش با ما از این ادبیات استفاده میکرد. این موضوع باعث شد من در محیطی مذهبی بزرگ شوم. وقتی به سمت خوشنویسی پیش رفتم و پدرم متوجه علاقه من به این هنر شد، مرا مورد انتقاد قرار داد و گفت باید دنبال کاری بروم که بتوانم برای خانواده یک لقمه نان دربیاورم، اما من به دلیل علاقه زیادی که به خوشنویسی داشتم با وجود مخالفت پدرم تصمیم گرفتم آن را ادامه بدهم.
این هنرمند همچنین درباره آغاز فعالیت هنری خود گفت: در طول دوره دبستان و دبیرستان، خوشنویسی و نقاشی را به طور مستمر دنبال کردم. در آن سالها من و دوستانم به اطراف محل زندگیمان که طبیعت زیبایی در اطراف قیطریه و الهیه داشت میرفتیم. آنجا سهپایه میگذاشتیم و نقاشی میکردیم. نقاشیهای ما را یک نقاشخانه که در خیابان نادری فعال بود، ارزان میخرید و به آمریکاییها میفروخت.
قبول نشدن در کنکور هنر مرا از حضور در دانشگاه محروم کرد
افجهای ادامه داد: پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان تصمیم گرفتم در کنکور نقاشی دانشگاه تهران شرکت کنم، اما متأسفانه قبول نشدم و از رفتن به دانشگاه محروم شدم. در یکی دو سال منتهی به خدمت سربازی در محضر مرحوم عربزاده، مینیاتور، نقاشی و خوشنویسی کار میکردم. سپس در آکادمی هنر و در خدمت آقای محمدولی کیمیاقلم –استاد خوشنویسی- بودم. ایشان همیشه مرا به دنبال کردن خوشنویسی ترغیب میکردند. پس از برگشتن از خدمت سربازی با سفارش کاری که از سازمان برنامه در مرکز آمار دریافت کردم در آنجا استخدام شدم.
او افزود: یکی از مهمترین کارهایی که در زمان حضورم در سازمان برنامه و مرکز آمار، در سال 45 انجام دادم، نوشتن نقشههای تهران بزرگ در سرشماری عظیم و معتبر آن سال بود. همکاریام با سازمان را تا سال 58 ادامه دادم و سپس بازنشسته شدم.
این هنرمند پیشکسوت به برگزاری اولین نمایشگاه خود در گالری سیحون اشاره و اظهار کرد: اولین نمایشگاه آثارم را در سال 51 و در گالری سیحون برگزار کردم. این نمایشگاه نخستین نمایشگاهی بود که با عنوان هنر «نقاشیخط» در ایران برپا شده بود. در واقع نقاشیخط ترکیبی از هنر خوشنویسی و نقاشی بود که به عنوان یکی از ردههای مکتب سقاخانه جای خود را بین هنرهای تجسمی ایران پیدا کرد. پس از برگزاری این نمایشگاه بود که صدایم در یک مصاحبه زنده رادیویی پخش شد و همانجا بود که یکی از دوستانم به من گفت حالا دیگر اسم تو در هنر ایران ثبت شده و دیگر نمیتوانی کوتاهی کنی و قلمت را زمین بگذاری.
افجهای همچنین عنوان کرد: این گونه بود که چهار سال به صورت مدام کار کردم و نمایشگاههایی را در گالری سیحون از کارهای نقاشیخطم برگزار کردم. در همین اثنا بود که به همراه هنرمندانی چون احصائی، تبریزی، مافی، پیلآرام و زندهرودی به کشورهای مختلف اعزام میشدیم و هنر ایران را عرضه میکردیم. در آن زمان هنر نقاشیخط تازه در ایران شکل گرفته بود اما گونههای مختلفی از این هنر در اروپا استفاده میشد، به طوری که آرمها و نشانههای مختلفی که برای نمایش یک سازمان یا برنامه استفاده میکردند سرشاخههایی از همین هنر نقاشیخط و طراحیخط بودند و نوعی زبان اشاره محسوب میشدند.
هنرمند باید امضای خودش را داشته باشد
او در ادامه درباره اصول کار هنری خود گفت: یکی از مهمترین مسائلی که همیشه در کارم آن را در نظر گرفتهام تقلید نکردن از دیگران بود. هیچوقت دوست نداشتم که از کار کسی الگوبرداری کنم چون احترام به حرف اول و مبدع آن که تعریف اصل هنر است را قبول داشتم. کسب تجربه از هنر اساتید بزرگ تا رسیدن به مهارت لازم است، اما به محض اینکه هنرمند توانست شناسنامهای از خودش ارائه دهد باید کارهایش منحصر به خودش باشد. به عنوان مثال شاگردان معروف و بزرگ استاد ابوالحسن صبا –استاد موسیقی- با اینکه در محضر او آموخته بودند، اما وقتی ساز به دست میگرفتند نوای منحصر به فرد خود را ارائه میدادند و شناسنامه کاری مخصوص به خودشان را داشتند.
این هنرمند افزود: معتقدم کار یک هنرمند حتی اگر بدون امضا باشد باید مخاطب به محض دیدن کار بفهمد که این تابلو را چه کسی خلق کرده است، مثل کارهای استاد احصائی که حتی اگر امضا نداشتند، مشخص بود که هنر دست ایشان است. متأسفانه چون ما در ایران قانون کپیرایت نداریم، نمیتوانیم تقلیدها و برداشتهای غیرقانونی از آثار هنری را پیگیری کنیم. البته یکی-دو سالی است که در وزارت ارشاد جلساتی برای ثبت آثار هنری برگزار میشود. اکنون هر هنرمندی که سبک و تکنیک خاص خود را داشته باشد میتواند تقاضای ثبت آن را ارائه کند تا به عنوان یک پشتوانه قانونی برای منع کپی از آن ثبت شود.
افجهای در پایان خاطر نشان کرد: امیدوارم جوانهایی که پس از ما میآیند بتوانند راه خود را پیدا کنند. من 50 سال قلمم را زمین نگذاشتم و نسبت به هنر وفادار بودم. خیلی از هنرمندان دوره ما توانستند جایگاه خودشان را پیدا کنند. امیدوارم جوانان عصر حاضر هم به جایگاهی برسند که بیایند و سخت کار کنند، به طوری که حتی بتوانند ایرادهای کار مرا بگیرند.
به گزارش ایسنا، نصرالله افجهای در میان خوشنویسان ایرانی از نسل اول هنرمندان پیشرو در تجربهاندوزیها و ترکیب کردن و گسترش دادن امکانات خوشنویسی با مصالح نقاشی و سایر تکنیکهای طراحی بوده است.
از آثار این هنرمند تاکنون نمایشگاههای متعددی در ایران، لندن، بولونیای ایتالیا، لسآنجلس، سوئیس، فرانسه، بنگلادش، آلمان، پکن، کویت، ابوظبی و دبی برگزار شده است. او موفق به دریافت نشان درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شده و در هفتمین همایش چهرههای ماندگار در آبان ماه 1387 به عنوان چهره برگزیده در رشته خوشنویسی انتخاب شده است.
آثار این هنرمند در مکانهایی چون موزه هنرهای معاصر، موزه ملی قرآن کریم، موزه امام علی (ع)، موزه هنرهای معاصر کرمان (موزه علیاکبر صنعتی)، موزه آستان قدس رضوی، کاخ موزه سعدآباد و هتل همای مشهد نگهداری میشود.