جشنواره 32 مروج ناامیدی است و اتفاقا جشنواره خشونت عنوان مناسبی برای آن است. حدود نیمی از فیلم ها، -حدود 18 فیلم- فیلمهای تلخ و سیاه بودند و فضای ناامنی را از ایران نشان می دهند، خصوصا برای زنان.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، گفتگوی با جمال شورجه را با نگاه ارزیابی فیلم هایی حاضر در جشنواره سی و دوم فجر انجام دادیم و محور اصلی گفتگو درباره تخلفات صنفی - سینمایی است که در مورد اصلاحیه برخی فیلم های انجام نشده است. شورجه مثل همیشه صادقانه و با کمال لطافت حقایق را با ما در میان گذاشت. نگاه ما کاملا قانونی و صنفی است و فارغ از نگرش های سیاسی؛ اما با این حال مشرق آماده است تا فرصت را در اختیار کارگردانهای محترمی که می خواهند به این گفتگو  پاسخ دهند، قرار دهد تا در مورد نظرات جناب شورجه با ما به گفتگو بنشینند.

* فارغ از هر گونه نگرش سیاسی در خصوص فیلم «عصبانی نیستم» ظاهراً فیلمنامه‌ای که مجوز ساخت قانونی  گرفته است با فیلمی که ساخته شده است بسیار متفاوت است. فیلمنامه ای که مجوز گرفته است در خصوص جوانی است که برای به دست آوردن دختر مورد علاقه‌اش از آزمون هایی که پدر دختر برایش معین می کند سربلند بیرون می آید. جناب آقای شورجه آیا داستان اصلی که مجوز گرفته است همین محتوا را داشته است.

- تا جایی که به خاطر دارم در خصوص فیلمنامه ی مصوب شده «عصبانی نیستم» که در شورای پروانه ساخت وزارت ارشاد، مصوب شد و به آن پروانه ساخت داده شد همین طور بوده است. فیلمنامه ای که مجوز گرفت قصه جوانی بوده که دچار مشکلات اقتصادی است و از طرفی پدر نامزدش، چندان موافق ازدواج آنها نیست. علت مخالفت پدر دختر هم بیکاری جوان است.

این شخص به کارهای مختلفی روی می آورد و در این مسیر کارهای خلافی هم به او پیشنهاد می شود از جمله اینکه رئیس کارگاه از او انتظار دارد مثل یک شرخر برای نقد کردن چک اقدام کند (همانطور که در فیلم هم دیدیم) این جوان از انجام کارهای خلافکارانه سر باز می زند  و محل کارش را برای همیشه ترک می کند. بعد از ترک محل کار متعاقبا کارهای خلاف دیگری به او پیشنهاد می شود که عمدتا کارهای خلاف و دور از شانی هستند .کاراکتر نوید شخصیت اول فیلم تن به این  کارها نمی دهد  و به عبارتی از این آزمایشات و ابتلائات سربلند بیرون می آید و در انتهای فیلمنامه متوجه می شویم که تمام این مسایل از طرف پدر نامزدش برنامه ریزی شده بودند که قصد آزمودن او را داشته است  و در نهایت، وقتی متوجه پاکی و صداقت او می شود با ازدواج آنها موافقت می کند. این ماحصل آن فیلمنامه ای بوده که در وزارت ارشاد پروانه ساخت گرفته است.
 
*یعنی در فیلمنامه، هیچ  نشانه ای از نگرش ها و تمایلات سیاسی نوید و اینکه از فعالان فتنه 88 و دانشجوی ستاره دار بوده وجود نداشت ؟

-تا جایی که بخاطر دارم نبوده است. اما اگر هم وجود داشته حتما ما تذکر داده ایم که در مرحله ساخت حذف شود. در برخی مواقع ما به تهیه کنندگان و کارگردان اعتماد می کنیم و پروانه ساخت را صادر می کنیم، آنها هم قول می دهند که رعایت کنند. البته این موارد صورت جلسه  می شود و در پرونده فیلم باقی می ماند. احتمال قریب به یقین در خصوص این فیلم هم تذکرات لازم داده شده و آنها قول داده اند حذف یا تعدیل خواهند کرد. در حالی که همان طور که دیدید روایت این فیلم در یک بستر کاملا سیاسی حرکت می کند و اتفاقا تمام مشکلات و معضلاتی که این جوان با آن روبرو شده است به خاطر اخراجش از دانشگاه به دلیل فعالیت های سیاسی در اوج فتنه سال 88 می باشد.

مصاحبه با شورجه...*یعنی این موارد در فیلمنامه وجود نداشتند؟
-خیر! به هیچ وجه این موارد در فیلمنامه  نبوده و در مجموع مغایر با فیلمنامه مصوب هست. در انتهای فیلمنامه مصوب، پدر دختر به دلیل اینکه او از تمام آزمون ها سربلند بیرون آمده با ازدواج آنها موافقت می نماید و در واقع پایان امیدبخشی داشته و در واقع نور رستگاری در آن دیده می شد. اما در فیلمی که ساخته شد ما به هیچ چنین چیزی را نمی بینیم و فیلم با ناامیدی پایان می پذیرد. حتی آنچنان که من شنیده ام در پایان فیلم پدر دختر توسط نوید به قتل می رسد ولی گویا این قسمت ها حذف شدند.

*اصل فیلم را در جشنواره دیده اید؟
-آنچه در جشنواره به نمایش درآمده را دیده ام. اما گویا به مقدار بسیار زیادی اصلاح شده است. از طرفی، آن فضایی که بین این دختر و پسر که هنوز حتی به محرمیت درنیامده اند به تصویر کشیده شده است، یعنی هیچ اشاره ای نشده که این دو نفر به عقد هم در آمده اند یا در طول این دوران صیغه محرمیت خوانده باشند و آنطور که می بینیم روابط آنها ۴ سال به طول می انجامد.

روابطی که از این دو نفر نشان داده می شود کاملا اروتیک است. نوع کادر بندی ها به گونه ای هست که من بندرت در فیلمی دیده ام که این طور بی پروا دختر و پسری در کلوزشات های نزدیک به هم چنین روابطی را به نمایش گذاشته باشند. قطعا از این لحاظ هم می بایست اصلاحاتی شامل فیلم شود. ما فیلم هایی داریم که با وجودی که روابط زن و شوهر در آن به نمایش درآمده اند اما چنین حسی از روابط اروتیک در آن دیده نمی شود.

* با توجه به توضیحات شما و محرز شدن  مغایرت های  فیلمنامه پروانه ساخت گرفته با فیلمی که  پروانه نمایش گرفته است، ماهیت حضور فیلم در جشنواره تخلف به شمار می رود؟ رسیدگی به این تخلف را چه کسی در وزارت ارشاد باید رسیدگی کند؟ 

- زمانی که شورای پروانه ساخت برای فیلمی پروانه صادر می کند و فیلم ساخته می شود، شورای محترم پروانه نمایش که فیلم را می بینند در صورتی که با صحنه های شبهه انگیز یا مغایر با شئونات مواجه شوند قاعدتا باید به پرونده فیلم رجوع کرده و چنانچه تخلفی صدور گرفته باشد تذکر می دهند. چون پروانه نمایش هایی که در جشنواره داده می شود پروانه های موقت هستند که صرفا برای دیده شدن در جشنواره هستند و کمترین اصلاحیه ها را به آنها می دهند ولی وقتی نوبت به اکران عمومی می رسد قاعدتا سختگیرانه تر برخورد خواهد شد.

البته این اصلاحیه ها  در خصوص فیلم  هایی صورت می پذیرد که خط قرمزهای اخلاقی یا سیاسی و... در آن رعایت نشده باشد. در حقیقت شورای محترم پروانه نمایش، نماینده افکار عمومی هستند و تلاش می کنند تا فیلمی که ساخته خواهد شد موجب خدشه دار شدن و تحریک افکار عمومی نشود و ضامن اجرای تذکرات و یا اصلاحیاتی هستند که به یک فیلم وارد شده است، خود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هست که می بایست با صحبت و گفتگو با کارگردان و تهیه کنندگان مسایل را حل و فصل نمایند. چون ممکن است به کلیت سینما لطمه وارد شود. 

*جناب شورجه در فیلم عصبانی نیستم چند تخلف اساسی رخ داده است. یعنی همین که فیلم  ساخته شده با فیلمنامه ای که مجوز گرفته تصویب شده تا این حد مغایر است بنظر تخلف بزرگی است. ما پیش از این هم با شما گفتگویی داشتیم که مثلا آقای کیمیایی اصلاحات فیلم "محاکمه در خیابان" را قاطعانه انجام نداد. آیا در مورد چنین تخلفاتی نیاز به برخورد قاطع تری نیست؟ نمونه دیگری که می توانم اشاره کنم به فیلم ملبورن باز می گردد. پایانی که در فیلم درج شده با پایانی که  مجوز گرفته بسیار متفاوت است.

-البته همانطور که گفتید فیلم هایی در جشنواره وجود داشتند که این موارد را رعایت نکردند فیلم «ملبورن» حکایت زن و شوهری است که با وجود صورت پذیرفتن یک قتل در انتهای فیلم راهی ملبورن استرالیا می شوند در حالی که قرار بر این بود که در انتهای فیلم، بر اثر ماجراهایی که در طول فیلم رخ داده است این زن و شوهر جوان در مسیر رفتن به فرودگاه، از تصمیم خود برای رفتن به ملبورن منصرف شوند و تصمیم به بازگشت گرفته و قتلی که احتمالا آنها مسببش هستند را به مقامات ذی ربط گزارش می دهند. ولی در فیلم، برگشتنی وجود ندارد. در حالی که در فیلمنامه تصویب شده، چنین چیزی نبود.

مصاحبه با شورجه...*با این حساب  فیلم «ملبورن» هم با پایان دیگری ساخته شد و ما شنیده ایم نماینده قوه قضائیه در بخش تجلی اراده ملی جشنواره  به ترویج قانون گریزی توسط فیلم هایی مثل ملبورن معترض بود ؟

- بله. در واقع آنچه به نمایش درآمد این بود که زوج جوان بی توجه به آن چه اتفاق افتاد به ملبورن سفر می کنند در حالی که مسلما از آنها انتظار می رفت مرگ نوزاد را حداقل به والدین کودک یا به مراجع قانونی اطلاع دهند. در واقع فضایی که از جامعه به تصویر درآمده نشانگر این است که امنیت کافی وجود ندارد تا متخلف به اعتراف خطاهای خود نزد مراجع امنیتی و انتظامی بپردازد. نوعی رعب و وحشت به تصویر درآمده که زن و شوهر هم خلاف وجدان خود عمل کرده و بدون هیچ در میان گذاشتن مرگ نوزاد با مراجع قانونی از کشور خارج می شوند. در واقع بجای آنکه در فیلم حرکت سازنده و مثبتی مورد تقدیر قرار گیرد، به نوعی بر این تخلف مهر تأیید زده می شود.
 
*تفاوت پایان فیلم "ناخواسته" با فیلمنامه مصوب شده چه بوده است ؟
-در فیلم ناخواسته می بینیم که روحانی جوانی در جاده  در حال مسافر کشی است. با یک زن، کودک خردسال و یک دختر جوان که از قم شروع به حرکت می کنند. البته در طول مسیر ما متوجه روحانی بودن راننده می شویم. در فیلمنامه ای که مصوب شد ما داشتیم که روحانی به دختر جوان تعلق خاطری پیدا می کند و در همین جا فیلمنامه به پایان می رسید. ولی در فیلمی که ساخته شد ما با صحنه ی تصادف سختی مواجه می شویم که گویا تمام استخوان های این روحانی خرد می شود. من با خودم گفتم واقعا چه قصدی در گذاشتن این پلان داشتند که فیلم را با تلخی و مرگ تمام کنند. بجای آنکه با عشق به پایان ببرند.

* جناب شورجه در یک ارزیابی کلی شاید بتوانیم جشنواره فجر امسال را جشنواره خشونت بنامیم شما تا چه اندازه با این مسئله موافق هستید ؟

- متأسفانه همینطور است. جشنواره که مروج ناامیدی است و اتفاقا جشنواره خشونت عنوان مناسبی است. حدود نیمی از فیلم ها حدود 18 فیلم، فیلمهای تلخ و سیاه بودند و فضای ناامنی را از ایران نشان می دهند خصوصا برای زنان. در این فیلم ها حقوق بشر برای خانم ها رعایت نمی شود و عمدتا از دست شوهرانشان کتک می خورند. 

من خاطرم هست تا چند سال قبل تماس بدنی زن و مرد در فیلم نباید به تصویر کشیده می شد در حالی که شاهد هستیم این تماس بدنی خصوصا در فیلم هایی که زن ها از شوهران یا از برادرانشان کتک می خورند به وضوح به نمایش در می آید. در واقع این فیلم ها به نوعی زندگی مجردی را هم برای زنان و مردان تبلیغ می کنند. و از منظر این فیلم ها زندگی زناشویی یعنی بدبختی، بیچارگی و کتک خوردن. علیرغم سیاست های کلان نظام، زندگی مجردی در تمام فیلم ها ترویج می شود.

در عین حال می بینیم که حدود 17 فیلم هم خنثی هستند البته در همین فیلم ها هم نوعی بداخلاقی صورت می گیرد ولی می شود با چشم پوشی و سعه صدر از کنار آنها گذشت و همانطور که اشاره کردم از 50 فیلم عرضه شده، 18 فیلم، منفی، تلخ و نافرجام هستند. بیشتر این فیلم ها در دولت گذشته و در دوران مدیریت آقای شمقدری، پروانه ساخت گرفتند. شاید فقط سه یا چهار فیلم در دولت جناب آقای روحانی پروانه گرفتند. به هرحال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موظف است به دلیل جلوگیری از جریحه دار شدن اذهان عمومی، یک سری باید ها و نبایدها را اعمال کند. در همه ی دنیا هم این اتفاق می افتد و فقط مختص ایران نیست.
 
مصاحبه با شورجه...*در مورد  خشونت می توانم به  صحنه های چاقو کشی بسیار خشنی که در فیلم سیزده وجود دارد اشاره کنم که  از ابتدا در فیلمنامه بود؟ و نکته جالب است جایزه فیلم پر از خشونت به آقای روحانی تقدیم شد.

- در مورد فیلم «سیزده»، بنده  چندین بار با کارگردان و تهیه کننده این فیلم در خصوص رویکرد و پایان بندی فیلم جلسه داشتم. فیلمنامه ای که مجوز گرفت قرار بود خانواده متزلزلی نمایش داده شود که به دلیل شرایط ناپایدار و متزلزل خانوادگی، فرزند نوجوان آنها به سمت گروههای خیابانی و اراذل تمایل پیدا کند کشیده می شود و در ادامه، والدین متوجه ضعف خود شده و سعی در رفع نارسایی های خود داشته باشند و عامل بازگشت فرزند به آغوش خانواده شوند. ولی آنچه که در فیلم به نمایش درآمد واقعا چنین مفهومی بود؟ قرار بود در انتهای فیلم قهرمان نوجوان به آغوش خانواده باز می گردد. درمورد خشونت جاری در فیلم باید اشاره کنم در روند تولید سازندگان باید به نمایش خشونت فکر کنند این تصاویر را  چگونه تولید کنیم آیا در لانگ شات نشان دهیم یا وارد جزئیات شویم و لحظه به لحظه ی کشته شدن را نشان دهیم مواردی است که در هنگام تولید باید در نظر گرفته می شد. ولی عرض من در خصوص پایان بندی فیلم است.

قرار بود پایان بندی فیلم به گونه ای باشد که تحکیم خانواده مد نظر باشد ولی می بینیم باز با یک فضای سرد و ناامید به پایان می رسد. این سینمایی که تصویرگر ناامیدی در جامعه است؛ اصلابه صلاح دولت تدبیر و امید نیست. عمده این فیلم ها مصرف خارجی دارند و برای جشنواره های خارجی ساخته می شوند. اگر یکی از این فیلم ها در جشنواره های خارجی به نمایش دربیاید، کسی این موضوع را در نظر نمی گیرد که  این فضا متعلق به دولت قبل از تدبیر و امید بوده است.
 چیزی که از فیلم می فهمند این است که در ایران چنین فضایی حاکم است و  حقوق بشر در خصوص زنان و نوجوانان  ایران رعایت نمی شود. همانگونه که جناب آقای نهاوندی در اختتامیه جشنواره به درستی اشاره کردند باید توانمندی ها، زیبایی ها و ظرفیت های کشور از طریق سینما به تصویر کشیده شود. آنچه در این 18 فیلم نشان داده شد شایسته دولت تدبیر و امید نبود.
 
*در خصوص فیلم «کلاشینکف» و پایان آن، که بازهم مورد اعتراض نماینده قوه قضائیه در بخش تجلی اراده ملی است بود. چون این سرباز با تفنگی پاسبانی اش  شخصی را کشته است خود را به مراجع ذی صلاح تحویل نمی دهد. گویا در فیلمنامه ای که پروانه ساخت با آن گرفتند سرباز قاتل خود را تحویل نیروی انتظامی می دهد اما در فیلم ساخته شده چنین پاپانی وجود ندارد !

- اساسا چند مورد از این دست در فیلم های مختلفی داشتیم. مثل فیلم همه چیز برای فروش که باز حول محور یک سرباز نیروی انتظامی هست یا فیلم «پایان خدمت» که همه این موارد حول یک سرباز نیروی انتظامی است وهمه آنها متأسفانه نگاه کج و معوجی به نیروی انتظامی دارند. مثلا در «پایان خدمت» سربازی که باید دختر متهم را تحویل دهد با اسلحه فرار می کند و باعث مشکلاتی شده و سرانجام با همان اسلحه گلوله می خورد. یا فیلم «کلاشینکف» که با همان اسلحه فرار می‌کند و به دنبال مشکلات خواهرش می رود و شخصی را با اسلحه خدمت به قتل می‌رساند یا در فیلم «همه چیز برای فروش می بینیم که سرباز نیروی انتظامی در استادیوم از ناحیه چشم دچار مشکل شده و ... 

* اگر سرباز نیروی انتظامی در حین انجام وظیفه دچار آسیب شود آیا مداوای او بر عهده نیروی انتظامی نیست؟ صورت مسئله طرح شده توسط فیلم همه چیز برای فروش اساسا غلط است.

-یقینا همین طور است. نمیدانم چقدر در این خصوص تحقیق کرده بودند. این اعتماد کردن جامعه از نیروی انتظامی که ضامن امنیت جامعه ی ما هستند بسیار جفا ست و کم انصافی و ندیدن خدمات شبانه روزی این عزیزان است اگر این نیرو در جامعه تضعیف شود دیگر امنیتی برای ما متصور نیست. در بعضی از این فیلم ها دیده می شود که اصلا نیروی انتظامی را بعنوان امین مردم نمی شناسد مثل فیلم «ملبورن» که قانون گریزی ترویج می شود. و در انتها هم متنبه نمی شوند. این مسایل هستند که سینمای ما را تهدید می کنند و در عین حال سینمای کم مخاطبی هم هستند.

در آینده قطعا با این حجم از فیلم های خنثی، بی رمق و بدون قصه و بی قهرمان، یا با قهرمان های تلخ و منفی، چه بر سر سینمای ما از لحاظ مخاطب خواهد آمد؟ اگر خوشبینانه برخورد کنیم به تعداد انگشتان دست، فیلمهایی داریم که پاسخگوی مخارج خود خواهند بود و حدود 70 درصد از فیلمها اینگونه نیستند. و این یک فاجعه خواهد بود. در اختتامیه جشنواره، بنظرم جناب وزیر بودند که اشاره ای داشتند به این مسأله که فیلم را برای مردم بسازید. یعنی فیلم های شخصی از افکار و دغدغه های فیلمسازان ساخته می شود بجای آنکه برای مردم و جامعه فیلم بسازند. و مخاطب بتواند با آن همزادپنداری کنند. 

مصاحبه با شورجه...*به عنوان آخرین سؤال؛ آیا بعد از مواجه شدن با این حجم از تخلفات در ساخت و تولید فیلم ها، آیا شورای محترم پروانه با جدیت بیشتری با این تخلفات برخورد خواهد کرد یا همانطور که در جشنواره شاهد بودیم باز هم روند تولید چنین فیلم هایی و تداوم چنین تخلفاتی را شاهد خواهیم بود؟

-با توجه به شناختی که از اعضای محترم پروانه نمایش دارم که همگی اهل فرهنگ و دغدغه مند در خصوص آرمان های انقلاب هستند یقینا فیلم هایی که القای یک فضای آلوده و ناامیدانه ای در جامعه بکنند ، در مقابل آنها عکس العمل نشان داده خواهد شد. خصوصا فیلم هایی که دچار تغییراتی در زمان ساخت فیلم شدند و به پرونده آنها رسیدگی خواهد شد. البته اندکی تغییر فیلمنامه در زمان تولید ، طبیعی است و ما به کارگردان حق می دهیم ولی این تغییرات نباید درجهت منفی حرکت کند. باید در جهت بهتر منتقل شدن مفاهیم باشد.

*تعامل شما برای رفع این موارد در شورای صدور پروانه ساخت چگونه است.
-پاره ای از این فیلم ها بوده که بعد از صحبت با تهیه کنندگان، علائه بر اعمال تغییرات مثبت، کار را به صورت حرفه ای و خلاقانه تمام کردند. مثل فیلم «عاشق ها ایستاده می میرند» که در آن فیلم به سمت و سویی کشیده می شد که به اصل فیلم لطمه نمی خورد. در جلسه ای با کارگردان و تهیه کننده فیلم، توصیه هایی کردیم و آنها هم استقبال کرده و در فیلم لحاظ نمودند که به نظر می رسید حتی بسیار به فیلم کمک کرده و مانع از هم گسیختگی فیلم شد. شبیه از هم گسیختگی و دوپارگی که در فیلم آقای افخمی اتفاق افتاد. هرچند  جایزه بهترین فیلمنامه را گرفت. البته آقای افخمی هنگام دریافت جایزه بسیار صادقانه عنوان کردند که فیلمنامه اقتباسی است. همانطور که در فیلم آقای افخمی دیدید از اواسط فیلم، داستان تغییر لحن پیدا می کند. البته رویکرد فیلم مثبت است اما از اواسط فیلم می بینیم که جنس فیلم عوض می شود. فیلمی که از ابتدا در خصوص زن و شوهری هست که علیرغم اینکه مرد به توانایی های همسرش در خصوص هنرپیشگی اعتمادی ندارد می بینیم که زن توانسته در یک فیلم خوب بازی کند ولی از اواسط فیلم ماجرا تغییر یافته و درگیر مسایل دختر خانواده که بتازگی از خارج برگشته می شویم. البته ما به آقای افخمی هم چنین پیشنهادی دادیم ولی ایشان شیوه خودشان را ادامه دادند که البته فیلم خوبی هم ساخته شده. بهرحال ایشان در کار خود خبره هستند.

* در جشنواره خشونت یکی از فیلمهای به نمایش درآمده -فیلم خانه پدری جناب عیاری بود- که ایشان  همچنان اصرار دارند که صحنه های خشن فیلم ایشان حذف نشود. در سینما فلسطین بسیاری از مردم در صحنه دفن دخترک سینما را ترک کردند. آیا نمایش این خشونت، هنر به  معنای واقعی آرت - Art‌- که خودشان بدان اعتقاد دارند به حساب می آید؟

- البته این فیلم باید تحلیل شود ولی ما نمی توانیم جامعه ایران امروز را با دوران جاهلیت قبل از اسلام تصویر کنیم که دختران را زنده به گور می کردند. 

*آیا این همان تصویری از ایران نیست که جشنواره های خارجی و رسانه های بین المللی از مطالبه می کنند؟ آیا تصویر مجعول رجعت به عصر جاهلیت همان تصویری نیست که جشنواره های فرنگی  ازما مطالبه می کنند. چرا که می خواهند بنیان اجتماعی ایران را خشن نشان دهند تا از ابعاد بستر فرهنگی که تصویری خشن ارائه می کند   
-خشونت و ایران هراسی در فیلم ها خصوصا کتک خوردن و آزار زنان توسط شوهر یا برادرانشان به ویژه نوعی پدر سالاری و مرد سالاری و ظلم به زن که در برخی فیلم ها دیده می شود نه واقعی هست و نه در جامعه ما وجود دارد. شاید تک و توک خانواده هایی باشند که چنین رفتاری دارند اما فرهنگ اصلی و حاکم بر جامعه ی ما، زن  را عنصر محوری و نماد عاطفه و عشق در خانواده ها هست. و تصویر خشن و ظالمی که از مردها به نمایش گذاشته می شود تصویری مخدوش و غیرواقعی است. البته باید عرض کنم مثل سال های قبل، در جشنواره امسال هم فیلم های خوب و بد را توأمان داشتیم. در واقع فیلم های هنر برای هنر، فیلم های جشنواره ای، فیلم های مردمی و ... داشتیم. فیلمهای هنری مردم پسند هم در گذشته داشته ایم مثل «آژانس شیشه ای» مثل «از کرخه تا راین». در این دوره هم فیلمهایی مثل «چ» یا «شهابی از جنس نور» یا «لامپ صد». مثلا فیلم لامپ صد، یک فیلم لبه تیغی هست ولی با هوشمندی کارگردان، این فیلم تبدیل شد به یک فیلم نهی از منکر.

* به نظر می رسد در فیلم «فرشته ها می آیند»  که محصول حوزه هنری است، نشانه گیری و جهت گیری‌ها، در تعارض با منویات مقام معظم رهبری هست. در آن اساسا نگرش چند فرزندی را با یک درام مویرگی بسیار زیرکانه ای زیر سؤال می برد و با دستمایه قرار دادن یک روحانی غیر حکومتی با همان نیت ها، درام را به مقصد می رساند. آیا تولیدات حوزه هنری نباید با مراقبت های بیشتری همراه باشد؟ مثلا در سکانسی، یک خانم به فرد روحانی می گوید هنوز برای ما یک نسخه می پیچید! یک روز می گویید یک بچه، دو بچه و حالا هم می گویید بچه ها را زیاد کنید و...
 
-مسلما همین طور هست. حوزه هنری یک نهادی انقلابی و مذهبی است. فیلمها و فیلمنامه های آن باید در جهت اهداف کلان نظام باشد ولی خب چنین فیلمهایی مثل «فرشته ها می آیند» یا «حق السکوت» یا فیلم «میهمان داریم» سرمایه گذاری آنها در حوزه هنری بوده. حالا اجازه بدهید ما خیلی وارد بحث حوزه هنری نشویم... ببینید من فکر می کنم این فیلمها و روحانیونی که در این دو فیلم نشان داده شدند، روحانیت تراز جمهوری اسلامی نیستند. روحانیت تراز جمهوری اسلامی یعنی روحانیت مبارز در صحنه. روحانیت آستین بالا زده و پیرو ولایت و فعال در عرصه های سیاسی و اجتماعی و رو به رشد، اصلاح گر و پیشرو در عرصه دفاع از ارزشها. اینکه اساسا روحانی را سوژه کنیم در واقع تنزل دادن شأن روحانیت و دور کردن او از تراز واقعی اش در جامعه است.

*ترساندن خانواده ها از فرزند بیشتر در فیلمی که توسط یک نهاد ارزشی ساخته شده از نظر شما نقض غرض های سیاست های کلی حوزه هنری نیست؟
بنظرم فیلم نامه باید طوری پیش می رفت که وقتی بچه ها به دنیا می آیند این را الطاف و عنایات خداوند می دیدند.

*و اینکه روحانی مجبور می شود از ارزش های خودش عدول کند و در یک فیلم سینمایی بازی کند این در واقع یک مثال است و می توان انتظار داشت این روحانی که صاحب سه فرزند شده شاید دست به کارهای بدتری هم بزند. نیت خوانی ما از داده های دراماتیک فیلم ما را به این می رساند که جهت گیری فیلم، بالنده نیست.
 

-روحانیت ما در طول تاریخ همیشه پیشقراول، هدایتگر و اصلاحگر بودند و جامعه پشت سر روحانیت بودند ولی در این فیلم روحانی مثل یک شخص معمولی ترسیم شده است. میشد بجای روحانی، یک دانشجو در فیلم قرار بگیرد که به تهران آمده و صاحب سه قلو می شود. رفتارهایی که در فیلم دیدیم برای دانشجو یا به یک کارگر، باورپذیرتر بود. اما بهر جهت در طول تاریخ همیشه به روحانیت جفا شده و نتوانستیم تصویر واقعی روحانیون را به درستی نشان دهیم. به هر ترتیب روحانی این فیلم، روحانی نیست که بعنوان تراز روحانیون جامعه معرفی شود. ما روحانیون بسیاری را داشته ایم در عرصه های مختلفی همچون دفاع مقدس و پیش از انقلاب و... که به جامعه بهره رسانده اند. بنظرم در این فیلم کج سلیقگی در انتخاب سوژه ها انجام شده که این روحانی چک بی محل کشیده و حالا باید با منبر رفتن پول چک را درآورد. یا باید دنبال منبرهای پرپول باشد تا پول بیشتری درآورد. هرچند در انتهای کار متنبه شود ولی این نمایش تصاویر واقعی از روحانیت پیشرو در جامعه  ما نیست. 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.