به گزارش حوزه سینما باشگاه خبرنگاران به نقل از مجله فیلم؛ در
باب ماندن یا رفتن حرف و سخن زیاد گفته شده آخرین و خاطره انگیز ترین
آنها، نمای پایانی جدایی نادر از سیمین یا ماندن در کنار نادر، بیننده را
به تردید می اندازد و دیگر رهایش نمیکند .
حدیث او تنها به دهه های اخیر یا
دوران معاصر محدود نمیشود در دوران صفویه بیش از هفتصد نفر شاعر نو جو و
نور پرداز سبک هندی در هندوستان اقامت داشتند ، اسناد معتبر تاریخی حکایت
دارند از مهاجرت ایرانیان از 16 قرن پیش تاکنون ماندن یا رفتن، مساله این
است اما حل این مساله نه در صلاحیت نگارنده است و نه موضوعی این یادداشت
حرف از نیاز انسان ایرانی است.
پاسخ این را که دختر نادر ماند یا
رفت شاید در گذشته بتوان دید فرهادی لااقل با گذشته رفت و در اقلیمی دیگر
با ما سخنی گفت از جنس زمان اما چه اندازه نیاز انسان این جایی را در حد و
اندازههایی هم سنگ جدایی در خود بازتاباند؟ و اصلا چرا توفیقی در حد
جدایی... کسب نکرد؟ فکر میکنم بهترین آثار آینده فرهادی بار دیگر آنهایی
خواهد بود که در وطن خواهد ساخت سخن از ویژگی اقلیمی هنر اصیل است که آن
را جهانی میسازد .
یک موزیسین جوان هم کار بزرگ فرهادی در جدایی... را چند
سالی پیش در موسیقی کرده بود و پس از گذشت چند دهه از شکست موسیقی تقلیدی
را ک ایرانی در دهه 1340 ، این موزیسین جوان و بی پروا، توانست گوشها را با
صدایی تازه آشنا کند که انعکاس صوتی هوشمندانه ای بود از زیست ایرانی ای
درگیر و دل مشغول سنتهایش، تاریخش و چالش هر روزه زندگیای سرشار از
تضادهای ناشی از ضرورتهای مدرن شدن با پخش پر مشکل آلبوم های این
موزیسین جوان ، طولی نکشید که از شنوندگان که به کم تر از شجریان و علیزاده
راضی نبودند تا دوست داران موسیقی پاپ و حتی مطربی، و از جوانان هیجده
ساله تا پیران هفتاد ساله .
شنونده ترانههای راک تلفیقی خواننده ای شدند
که بعضی ترانه هایش را حتی نمیشد در جمع خانواده گوش داد فکر می کنم می
شود گفت که این توفیقی بود که یچه یک از موزیسین های ایرانی گذشته و خال
تا آن زمان کسب نکرده بودند با این همه متاسفانه اتفاقهایی افتاد که این
موزیسین به اجبار قید ماندن را زد حرفم این نیست که چرا رفت بحث از این است
که باتریهای هنرمند را چه چیزی شارژ می کند؟ آیا جز بر خورد هر روزه با
جامعه و اقلیمی است که از آن برآمده ؟
این موزیسین شورشی از زمانی که رفته،
توانش و ژرفای کلام و موسیقی اش نیز تحلیل رفته است شنونده آشنا به موسیقی
او میپرسد چه بر سر این موزیسین و موسیقی زنده و پر خونش آمده که حالا
فقط شده هم صدای نسلی از شهروندان آمریکایی ایرانی که سالهاست به
اختیار،بر ارتباط زنده خود با جامعه مادر چشم پوشیدهاند؟ نیاز انسان این
جایی هنری است که زیست خود را در آن منعکس ببیند و بتواند با آن گفت و گو
کند و آیا محروم شدن این انسان از آن گفتگو هنرمند مهاجر را تکان نخواهد
داد؟
انتهای پیام/