اولویتهای جنبش دانشجویی در دهه چهارم انقلاب چیست؟
ما در حال گذار از دههای هستیم که حضرت آقا آن را دهه پیشرفت، توام با عدالت معرفی کردند. لذا مبانی پیشرفت و عدالت، یعنی اصلاح سبک زندگی، اقتصاد مقاومتی و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت از جمله مولفههایی هستند که باید در مجموعههای دانشگاهی و تشکلهای دانشجویی مورد تاکید قرار بگیرند.
جنبش دانشجویی اولویتهایی دارد که یکی از آنها پاسداری از اصل تغییرناپذیر "نه شرقی و نه غربی" است و جنبش دانشجویی به عنوان چشمهای بیدار و موذن جامعه، باید از این اصل حمایت کنند که خوشبختانه نسل چهارم انقلاب در این زمینه پیشتازتر از نسل سوم هستند؛ نمونه بارز این مسئله را میتوانید در حماسه "9دی" مشاهده کنید که دانشجویان با حضور در خیابانها در حمایت از نظام و رهبر انقلاب، خط بطلانی بر تمام فعالیتهای فتنه گران کشیدند.
البته یکی از مسائلی که جوانان نسل انقلاب را تهدید میکند و جنبش دانشجویی
باید به آن توجه ویژه داشته باشد ورود مکاتب دروغین و ایسمهایی است که به
منظور به انحراف کشیدن نسل انقلاب بروز و ظهور پیدا کرده است و غرب با تمام
قدرت رسانهای خود از آن حمایت میکند و هوشیاری و مقابله با آن از
مسئولیتهای خطیر جنبش دانشجویی است.
اولویت دیگر جنبش دانشجویی دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی، نماز جماعت، عفاف و حجاب در دانشگاهها به منظور حفظ جایگاه جامعه ارزشی اسلامی است.
فعالان دانشجویی باید مراقب باشند تا تشکیلاتشان دچار افراط و تفریطها نشود و برای جلوگیری از انحراف همواره عملکرد خویش را با معیارهای اصلی انقلاب تطبیق دهد.
اولویت چهارم جنبش دانشجویی تئوریزه کردن و دفاع از فرهنگ و تفکر ارزشی و بسیجی است. امام خمینی(ره) در برههای از انقلاب فرمودند که شما بغضهای انقلابی را در سینه نگه دارید و در مواقع مختلف از آنها استفاده کنید و اگر جنبش دانشجویی مسلمان عاری از بغض انقلابی باشد و شور و حرارت انقلابی خود را از دست دهد، چه اتفاقی میافتد؟ امروز در جنگ نرم با دشمن قرار گرفتیم، جنگی نرم که سراسر ناجوانمردانه است و دشمن تمام رسانهها را به کار گرفته و ورود پیدا کرده و مرزهای شیشهای شکسته شده است. دشمن در گذشته به لحاظ فیزیکی حمله میکرد و مرزهای جغرافیایی را درگیر مینمود اما امروز با ابزار ماهوارهای که دارد کاملا نفوذ کرده و ناجوانمردانه ارزشها و باورهای ما را زیر سوال میبرد. جنبش دانشجویی باید فرهنگ و تفکر بسیجی را حفظ کند و همواره با این نگاه به حل مسائل بپردازد.
به چه طریقی میتوان جریانها و احزاب سیاسی را از جنبش دانشجویی فاصله داد؟
محوریتی اصلی در جنبش دانشجویی به عنوان استقلال داریم که کلیدواژه مهمی برای تشکلهاست. زمانی که تشکلی با اهداف خاص خود تشکیل میشود، مهمترین اولویتش استقلال است که اگر آن از دست دهد، همه چیز از آن جنبش گرفته شده است. بعضی جریانها درون دانشگاه وجود دارند که میخواهند استقلال جنبش دانشجویی را به سمت نیتهای خاص سیاسی خودشان کانالیزه کنند و از سوی دیگر عواملی بیرون دانشگاه هستند که میخواهند بر اهداف و نیت پاک جنبشها تاثیر بگذارند و از آنها برای رسیدن به اهداف خود سوء استفاده کنند.
جنبشها باید تلاش کنند و همت و غیرت به خرج دهند و تحت هر شرایطی اجازه نفوذ جریانی را به درون تشکلها ندهند و نگذارند جریانها نیت پاک دانشجویی، فضای علمی خاص، فضای سیاسی و اسلامی را از جنبشهای دانشجویان بگیرند و مصادره کنند. بسیاری از احزاب و گروهها دنبال نفوذ در جنبشهای دانشجویی بودند، چراکه جنبشها بدنه اجتماعی دارند که دانشجویان باید مراقب باشند تا در دام آنةا گرفتار نشوند.
به نظر شما خطوط قرمز، بایدها و نبایدها در جنبش دانشجویی چیست؟
اولین خطوط قرمز شناسایی جهتگیریهای دشمنان است و تشکلها باید بدانند دشمن در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی به کدام سمت تمایل داشته و چه برنامهریزیهایی دارد و نباید از اقدامات دشمن غفلت کنند. دومین خط قرمز سنگر علم است؛ چرا که آینده دنیا در دست کسانی است که علمشان همراه با مکتب و تئوریهای اسلام ناب باشد؛ دانشجویانی که در تشکلها هستند نباید تحت هیچ شرایطی از فراگیری علم و درس غافل شوند، بلکه باید نسبت به دانشجویان دیگر در فضای علمی دقیقتر و ممتاز باشند تا بتوانند با نگاه اسلامی در فضای علمی پیشروی و تولید علم کنند و به فرموده رهبری جامه عمل بپوشند. همانطور که امام خمینی(ره) بعد از دفاع مقدس فرمودند کار شما هنوز تمام نشده و بسیجیان جهان اسلام باید در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامی تحت زعامت حضرت ولی عصر باشند.
سومین خط قرمز ما در واقع خطوط اصلی انقلاب است که تشکلهای دانشجویی باید مراقب باشند به این خطوط خدشهای وارد نشود و از مهمترین آنها اصل ولایت فقیه بوده که هر کسی به آن ورود کند باید با وی برخورد شود و خط قرمز دیگر جنبش دانشجویی اصل جمهوریت و اسلامیت نظام است و همانطور که دیدیم در فتنه 88 اسلامیت نظام را زیر سوال بردند و شعار "نه شرقی و نه غربی جمهوری ایرانی" را سردادند. اسلامیت و جمهوریت نظام با یکدیگر توام هستند. "جمهوری اسلامی نه یک کمله کمتر و بیشتر"، اگر قرار بود جمهوری اسلامی متفاوت باشد، امام خمینی(ره) پیشنهاداتی را مطرح میکردند. قانون اساسی نیز جزو خطوط قرمز است که نباید زیر سوال برود، چراکه برگرفته از شرع مقدس است و نباید به آن خدشهای وارد شود، همانطور که در فتنه 88 عدهای براساس همین قانون اساسی ثبت نام کردند، ولی نتایج انتخابات را براساس قانون اساسی نپذیرفتند و آشوب به پا کردند آنها باید میدانستند که "ولایت فقیه" از مصادیقی است که نباید نسبت به آن خللی وارد شود همانطور که در 88 عده ای با پاره کردن تمثال رهبر انقلاب و بنیانگذار انقلاب موجب خشم دانشجویان و مردم شدند.
حمایت از جنبشهای دانشجویی چه دستاوردهایی برای دانشجویان، نظام و ملت دارد؟
جنبش دانشجویی به عنوان قشر فرهیخته و مرجع مورد رجوع مردم هستند، و همانطور که دیدیم وقتی چالشی مثل فتنه 88 پیش آمد، جنبش دانشجویی یکی از زمینههای شکلگیری حماسه "9 دی" و تبیین و روشنگری دانشجویان در دانشگاهها بود. در مقاطع مختلف دانشجویان میتوانند تبیین و روشنگری کنند و میتوانند مباحث را نقد کرده و مطالبه داشته باشند. دانشجویان در بسیاری از دورهها با حضور در صحنه و ایستادگی مقابل شبهاتی که در دانشگاهها است، مردم را به صحنه آورده و کار انقلابی کنند و نگذارند مردم از نظام و انقلاب جدا شوند و روز به روز این پیوند را مستحکمتر کنند. دستاورد فعالیتهای دانشجویان، تنویر افکار عمومی و پیوند مردم با نظام و انقلاب است. هر دانشجو در جامعه به اندازه هزار نفر است و میتواند با روشنگری محیط و جامعه را به سمت صحیح سوق دهد.
عدم وابستگی سیاسی و جناحی چه تاثیری در جریانهای جنبش دانشجویی خواهد داشت؟
استقلال جنبش دانشجویی بسیار مهم است، وقتی جنبش دانشجویی به جریانی وابسته شود، تاریخ مصرفش تمام میشود در جنبشهای دانشجویی مسلمان به دنبال این نیستیم که تاریخ مصرفمان تمام شود، اعتقاد داریم که تحت ولایت رهبر معظم، نظام را به دست صاحبش ولی امر مسلمین امام زمان(عج) بدهیم و وقتی در این فضا قرار گرفتیم، تحت هیچ شرایطی نباید وابسته شویم. چون نگاه جنبش دانشجویی عمیق بوده و تشکیل حکومت جهانی اسلامی است وابستگی معنایی ندارد. عدم وابستگی جنبشهای دانشجویی موجب میشود که به مسائلی که مورد نیاز انقلاب و نظام است ورود پیدا کنند و صحنههایی که انقلاب و نظام به آنها نیاز دارند حضور یابند و در این راه اگر جنبش دانشجویی دچار مصلحتاندیشی شود، به گونهای وابسته شده است.
جنبشهای دانشجویی به دلیل استقلالی که دارند، بدون ملاحظه برای حل مسائل اقدام میکنند، عدم وابستگی یعنی دفاع از مبانی نظام، حضور به موقع و به مقدار که رهبر معظم از جنبشهای دانشجویی همین را میخواهند. اگر جنبش دانشجویی به موقع و به مقدار در صحنهها حضور نیابد، به نظام اسلامی کشورمان آسیب وارد میشود. عدم وابستگی محاسن زیادی دارد که یکی از آنها حضور خط شکنانه و پیشگام دانشجویان در مسائل است، چون دانشجویان اقشار مرجع هستند و عدهای به دنبال آنها حرکت میکنند. یکیدیگر از محاسن عدم وابستگی جنبش دانشجویی این است که خواستههای خود را مطالبه میکنند، وقتی کسی وابسته باشد، نمیتواند به خوبی مطالبه کند و نقادانه در حل مسائل شرکت داشته باشد و همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، نقد دانشجویی باید عالمانه، منصفانه و عادلانه باشد. نقد و مطالبه باید در جهت ارتقاء و اصلاح اتفاق بیفتد. اگر عدم وابستگی جزء ویژگیهای دانشجویی نباید، باید به عملکرد آنها شک کرد.
جریانشناسی و آگاهی دانشجویان چقدر میتواند آنان را در قبال احزاب سیاسی مصون نگه دارد؟
جریانشناسی در دانشگاهها به سه حوزه تقسیم میشود؛ درون دانشگاه که دانشجویان نباید از این مسئله غافل باشند، اینکه رئیس دانشگاه، اساتید و تشکلهای دروندانشگاهی چه جریانها و نحلههای فکری دارند و دانشجویان باید بدانند مدیریت درون دانشگاه به چه حزب و گروهی خارج از دانشگاه وابسته است. جریانشناسی سیاسی و احزاب دومین جریانشناسی است و دانشجویان باید مراقب اقدامات جریانهای مختلف باشند چراکه احزاب نقش زیادی در جامعه و تفکر افراد دارند. سومین جریانشناسی که از اهمیت بالایی برخوردار است، جریانشناسی جهانی بوده و جنبش دانشجویی باید با بالا بردن سطح آگاهیشان در این زمینه از نفوذ این جریان در کشور و به خصوص دانشگاهها پیشگیری کنند. جنبش دانشجویی باید در هر 3 جریانشناسی آگاهی لازم را داشته باشد. تشکلهای دانشجویی باید بدانند که افکار از چه ایسم و مکتبی گرفته شده است و از کدام قسمت جهان مخابره میشود؟ و احزاب و گروههای درون کشور ما چه نوع وابستگی به ایسمها و مکاتب خارج از کشور دارند؟ دانشجویان باید با راهکارهایی که در اختیار دارند، تفکرات احزاب و گروهها را تبیین و شفافسازی کنند. جریانشناسی یعنی شناخت و تبیین جریانهای فکری که این وظیفه مهم جنبش دانشجویی است، و باید با برگزاری کرسیهای آزاداندیشی و مناظرههای دانشجویی افکار دانشجویان را درباره جریانشناسی صحیح، شفاف کند.
به دلیل اینکه مخاطب انتقادهای دانشجویی بیشتر مسئولان کشور هستند نحوه گویش این نقدها چگونه باید باشد که هم اثرگذار بوده و به لحاظ حقوقی نیز توهین تلقی نشود؟
جامعه دانشگاهی باید به دنبال فضای نقد و مطالبه در جهت ارتقاء و سازندگی باشند. اگر نقد دانشجویی با اخلاق، منطق، ادب، عالمانه، منصفانه و دلسوزانه باشد و با هدف ارتقاء باشد مسئول مربوطه نیز نقد را میپذیرد. متاسفانه برخی تشکلهای دانشجویی انتقادهای دلسوزانه یا منصفانه ندارند و با نیتهای سیاسی و با بیان تندی نقدهای خود را مطرح میکنند که این مسئله آب در آسیاب دشمن ریختن است. همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند شما شاید حرف حقی داشته باشید، اما هر حرف حقی را نمیتوان هرجایی مطرح کرد.
جنبشهای دانشجویی باید بدانند کجا حرف میزنند که مبادا با حرفهای خود پازل دشمن را کامل کنند، باید مخاطب نقدها را بشناسند و با گویش منصفانه و دلسوزانه و عالمانه نقدهای خود را مطرح کنند. همانطور که رهبری فرمودند در پیچ تاریخی مهمی هستیم و جنبش دانشجویی باید به نظام اسلامی کمک کنند تا از این پیچ تاریخی تحت زعامت امام زمان(عج) به خوبی عبور کنیم.
جنبش دانشجویی نباید با نقدهای بیمورد و تند و بیریشه مطالب خود را مطرح کند. مطالبات باید منطقی و برگرفته از روح دانشجویی باشد که اگر خارج از این روح مطالبهای صورت بگیرد، باید به نیت جنبش دانشجویی شک کرد.
اگر جنبش دانشجویی نقد عادلانه و دلسوزانه نداشته باشد، حتما وابسته است. در کرسیهای آزاداندیشی نقد بسیاری صورت میگیرد، اما با 3 محور اخلاق، منطق و احترام به حقوق متقابل است.
چه نقدهایی را به تشکلهای دانشجویی وارد میدانید؟ و آسیبهای جنبش دانشجویی در شرایط کنونی چیست؟
اولین آسیب درگیری با موضوعات جزئی و پیش پا افتاده است. اکنون در بحث مذاکرات ژنو هستیم. در مسئله ژنو گفتگوی کشورهای شرقی و غربی درباره بحران سوریه است، جنبشهای دانشجویی باید نسبت به این مباحث موضع داشته باشند، چراکه این مسئله جزء مباحث کلان کشور ماست. نباید بیشتر مواضع جنبشهای دانشجویی در بحثهای جزئی مثل مسائل صنفی باشد و جزء اصلیترین مطالبات آنها مطرح شود که این امر مهمترین اشتباه استراتژیک جنبشهای دانشجویی است. دومین آسیب دانشجویی مصلحتاندیشی به جای موضع انقلابی است که اگر دانشجویان دچار آن شوند، اهل تسامح و تساهل شده و روحیه انقلابی خود را از دست میدهند.
آسیب دیگری که میتوان به آن اشاره کرد این است که تشکلهای دانشجویی در فضای تولید علم بومی ورود پیدا نکردند و در تعریف علوم انسانی بیحرکت ماندهاند. علوم سیاسی، اجتماعی و روانشناسی ما همه برگرفته از غرب است و تمام جزوات در حوزه علوم انسانی به ایسمهای غربی برمیگردد. جنبشهای دانشجویی مسلمان باید با ابتکار و همت بیشتر در این مسائل ورود کنند.
آسیب دیگری که جنبش دانشجویی را تهدید میکند، عمل کردن به صورت موج دومی است، یعنی همیشه تدافعی عمل میکنند و منتظرند غرب یا وابستگان درون کشور مسئلهای را به وجود بیاورند، سپس وارد عمل شوند، مثل مسئله حقوق بشر که غربیها درباره ایران شبهه ایجاد کردند، سپس جنبش دانشجویی مواضع خود را اعلام کرد که تا جنبش دانشجویی موجودیت صحیح مسائل را ثابت کند، فضا به نفع آنها مصادره شده است.
عدم اتخاذ به موقع موضع نسبت به مباحث داخلی و بینالمللی جنبش دانشجویی آسیبی جدی است. جنبش دانشجویی باید با مطالعه و رصد به موقع موضعگیری کند. دانشگاه محل تضارب آراء و اندیشههاست، پس باید حضور به موقع و به مقدار در تمامی مسائل داشته باشند که در افکار عمومی داخلی و جهانی تاثیرگذار باشند.
جنبش دانشجویی چه تاثیری در تحقق وحدت حوزه و دانشگاه دارد؟
متاسفانه جنبش دانشجویی در تحقق حوزه و دانشگاه موفق عمل نکرده است، چراکه اگر موفق عمل کرده بودیم، اکنون چنین حال و روزی نداشتیم. بسیج دانشجویی به عنوان یک تشکل نظم یافته برنامههای زیادی داشته که ارتباط دوسویه مثل حضور اساتید حوزوی در طرح ولایت، حضور روحانیها در اردوهای جهادی با حوزه علمیه برقرار کرده است. از طرفی در حوزه علمیه دانشگاهیان ورود پیدا نکردهاند و با اینکه حوزه در بسیاری از موارد در دانشگاهها حضور دارد اما هنوز این معادله حل نشده و ارتباط به خوبی صورت نگرفته است. در مدیریت کلان وزارت علوم، حوزه علمیه نقش چندانی ندارد. با اینکه در تشکلهای اسلامی ارتباط با حوزه وجود دارد، اما تحقق وحدت حوزه و دانشگاه بسیار کمرنگ بوده و نظاممند نیست و بلکه آسیبپذیر است. اگر ارتباطی که مدنظر امام راحل و رهبری در پیوند حوزه و دانشگاه بود را داشتیم، دیگر ارتقاء عفاف و حجاب مشکلساز نبود و نیازی به برطرف کردن شبهات دینی نداشتیم و دیگر صحبتی از جنبش نرمافزاری و تغییر در علوم انسانی نبود. وزارت علوم و مدیریت کلان حوزه علمیه باید به فکر ارتباط دوسویه و هدفمند باشند تا نگاه اسلامی مدنظر رهبری اتفاق بیفتد.