در ابتدای مراسم فیلمی از سخنان هنرمندان تئاتر همچون ایرج راد، هادی مرزبان و سهراب سلیمی درباره جمشید مشایخی پخش شد. همچنین در این فیلم قسمت هایی از مجموعه «هزاردستان» و فیلم سینمایی «کمال الملک» پخش شد.
همچنین در این فیلم گفتگوهایی با جمشید مشایخی شد و وی با اشاره به سختی هایی که در سالهای پیش برای تئاتر داشته است، بیان کرد: ما در آن زمان بسیار زحمت کشیدیم تا تماشاخانه سنگلج درست شد. یکی از مهمترین مسایل در تئاتر و هنر این است که ما مغرور نشویم و بدانیم که اگر بر فرض محال 500 سال دیگر هم زندگی می کنیم، هنوز در هنر به جایی نرسیده ایم.
وی در ادامه در این فیلم با اشاره به اینکه تئاتر انسان را به حقیقت می رساند، بیان می کند: بعضی فکر می کنند تئاتر هنر آسانی است اما اینگونه نیست. در ضمن باید استعدادهای تئاتری را تربیت کرد.
در ادامه این مراسم هادی مرزبان در مقابل تریبون قرار گرفت و از مشایخی سخن گفت. کارگردان «شب روی سنگ فرش خیس» با اشاره به رسم معمول نامگذاری سالن ها و اینکه بعضی از این افراد برای این حرکت مناسب نیستند، اظهار کرد: "مشایخی" کسی نبود که در هر دستگاهی سالنی به نامش کنند و قدر زحماتش را بدانند. او هیچ گاه برای کسی خوش رقصی نکرده و همیشه خودش بوده است. خدا را شکر می کنم که اگر هم اینجا به نامش می شود یک نهاد مردمی است.
مرزبان در پایان سخنانش اظهار امیدواری کرد که کاش دانشجویان تئاتر، بیان و حتی تمرین کردن را هم از مشایخی یاد بگیرند.
در ادامه قطب الدین صادقی، مشایخی را بخشی از حافظه تاریخی و فرهنگ نمایشی ایران دانست و گفت: من هیچ گاه ندیدم و نشنیدم که مشایخی کار مبتذل کند. او از داشته های ملی ماست، ممکن است بسیاری او را با «قیصر» و یا «هزاردستان» بشناسند با این حال او سابقه درخشانی هم در تئاتر دارد. آنچه در سینما و تلویزیون آورده ماحصل تجربیاتش در تئاتر است.
این کارگردان تئاتر با بیان اینکه ماحصل بازیگران تنها چشم و ابرو نیست، بیان کرد: این تکنیک است که اهمیت دارد و همچنین خوب زندگی کردن نه به معنای رفاه بلکه به معنای سرد و گرم چشیدن روزگار، این چیزی است که بازیگران بزرگ به آن نیاز دارند تا بتوانند در بزنگاهها از آن استفاده کنند.
کارگردان نمایش «مکبث» با اشاره به بازیگرانی ایرانی یادآور شد: خیلی ها بازی می کنند اما بازی آنها ریشه در تجربیات بزرگ فردی و ملی ندارد. دهه 40 که دوران درخشان تئاتر ملی ایران است فقط برای نویسنده ها و کارگردانهای بزرگ نیست، بلکه بازیگران بزرگ را نیز پدیدار کرد.
صادقی در پایان با اشاره به ویژگی های اخلاقی مشایخی گفت: مشایخی زمانی هم از مدیران تئاتر بوده است و من این شانس را داشتم که آن زمان خدمتش برسم. یکی از بیماری های این روزهای ما فخر فروشی است. من باید درباره دوران مدیریت او اشاره کنم که فروتن و مهربان بود و حتی منشی نداشت. این روزها دوباره نوعی فرعون بازی شروع شده و جواب کارگردانها را نمی دهند.
در پایان پرویز پورحسینی لوح و تندیسی به جمشید مشایخی اهدا کرد و از خاطره اولین بازی خود در مقابل او سخن گفت و اینکه این بازی تنها در چند ثانیه بوده است.
وی بیان کرد: من لایق نیستم که از مشایخی تقدیر کنم و دوست داشتم این کار را یکی از هم دوره ای های وی مثل علی نصیریان و یا محمدعلی کشاورز انجام می داد.
جمشید مشایخی نیز در هنگام دریافت لوح عنوان کرد: اینجا صحبت این نیست که چه کسی پیشکسوت است. پیشکسوت به سابقه نیست به اخلاق است.
این بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون درباره این نامگذاری بیان کرد: اسم جمشید را باید حذف کرد. باید گذاشت تئاتر ما چرا که «من» وجود ندارد.
وی در ادامه با بیان اینکه هنرمند رییس نمی خواهد،
یادآور شد: تنها باید کسی حضور داشته باشد که راه هنرمند را باز کند تا بتواند اثرش
را به مردم نشان دهد. من از اینکه کسی پشت میز بنشیند و منشی داشته باشد متنفرم. همه
می گویند با دیکتاتوری نمی توان به آزادی رسید اما من این کار را کردم و به شورای تئاتر
گفتم متن ها را نخوانند. من اعلام کردم که "جمشید سانسورچی" است و زمانیکه متنی ارایه
می شد آن را نمیخواندم و مستقیم اجازه می دادم که اجرا شود زیرا اگر می خواندم ممکن
بود جمله ای را حذف کنم
انتهای پیام