با نفوذ
گسترده تلویزیون بین مردم در دهه 1950 میلادی، محبوبیت مسابقات تلویزیونی
دوچندان شد. استقبال چشمگیر مخاطب از پوشش تصویری مسابقات مختلف کمکم
تولیدکنندگان را متوجه اهمیت این پدیده جذاب کرد و آنها را به فکر انداخت
که در کنار پوشش دادن رقابتهای هیجانانگیز مختلف در مکانهای گوناگون،
خود به فکر تولید مسابقاتی مختص تلویزیون بیفتند؛ آن هم در استودیوهای ویژه
و با رعایت استانداردهای تلویزیونی.
جریان تولید مسابقات تلویزیونی به مرور اهمیت ویژهای در تمامی تلویزیونهای خصوصی و دولتی سراسر جهان پیدا کرد و بتدریج گونههای خلاقانه جدیدی جای نمونههای قدیمی را گرفت. مسابقات تلویزیونی در این دوران به دو دسته تقسیم میشد؛ دسته اول مسابقاتی با جوایز محدود و ارزانقیمت که در ساعات میانی روز و عموما برای زنان خانهدار پخش میشد، دسته دوم مسابقات تلویزیونی بزرگ با جوایز قیمتی و شگفتانگیز بود که در پربینندهترین ساعات شبانگاهی روی آنتن میرفت. البته سیر محبوبیت این مسابقات در برهههایی بهدلیل بروز رسوایی در تقسیم جوایز این برنامهها خدشهدار شد و نزول کرد، اما با اعمال تغییرات ساختاری و فنی، این محبوبیت دوباره به جایگاه سابقش برگشت.
داستان مسابقات تلویزیونی در ایران به پیش از انقلاب و سال 1340 شمسی برمیگردد. در این سال مسابقهای با نام «نقاب سیاه» با طراحی و اجرای مرحوم «علی تابش» از تلویزیون پخش شد و بعد از استقبال بینندگان از این برنامه، مسابقات تلویزیونی بهعنوان بخشی ثابت و مهم به برنامههای مختلف تلویزیون ملی ایران راه پیدا کرد. همگام با دیگر کشورهای جهان، رادیوی ایران نیز نقش مهمی در اشاعه مسابقات داشت و با طراحی و پخش مسابقات جذابی مانند مشاعره، مسابقات پلیسی ـ جنایی و مسابقه همواره جذاب و پرطرفدار «بیست سوالی»، به تثبیت جایگاه این نوع از مسابقات کمک شایانی کرد. سیر صعودی کمی و کیفی مسابقات تلویزیونی در دوران بعد از انقلاب اسلامی نیز بعد از وقفهای نسبتا کوتاه ادامه پیدا کرد؛ منتها نه به شکل زنده، بلکه به شکل تولیدی و از پیش ضبط شده. با گذشت زمان و در دسترس قرار گرفتن امکانات جدیدی نظیر فناوریهای رایانهای، هم امکان پخش مسابقات تلویزیونی ـ تلفنی به صورت زنده و تعاملی فراهم شد و هم این که تحول شگرفی در تولید این مسابقات رقم خورد.
جذابیتهای یک پدیده
تماشای رقابت دو یا چند نفر یا گروه از همان دوران باستان برای دیگران جذاب بوده است. ساخت مکانهای بزرگ و مخصوص برای برگزاری رقابتهای ارابهرانی یا نبرد گلادیاتورها در یونان و روم قدیم و حضور پرشور تماشاگر در چنین مسابقاتی نشان از جذابیت چنین رویدادی برای مردم دارد. تلاش ذهنی ـ جسمی عدهای شرکتکننده برای رسیدن به جایزه و پاداش، جذابیتهای نمایشی فراوانی دارد و به تصویر کشیده شدن این فرآیند جذاب و همه فراز و فرودهایش چه به صورت داستانی و در قالب فیلم و سریال و چه به صورت مستند و در قالب مسابقات تلویزیونی سالهاست که مطلوب نظر توامان تولیدکنندگان و مخاطبان تلویزیون بوده است. دلیل این استقبال مخاطبان را میشود در یک ویژگی ذاتی انسان جستجو کرد؛ آدم دوست دارد دیده شود و مایل است تواناییهای خودش را به بوته آزمایش بگذارد و از طریق به آزمایش گذاشتن آن به پاداش هم برسد. چنین تمایلی را با شرکت در یک مسابقه یا رقابت بخوبی میتوان ارضا کرد، از طرفی تماشای رقابت دیگران و همذاتپنداری با شرکتکنندگان آن نیز میتواند به سیراب شدن این میل کمک کند. بنابراین وجود چنین تمایلی در بشر به تولیدکنندگان تلویزیون فرصتی طلایی برای ساخت آثار تلویزیونی جذاب با ظرفیتهای دراماتیک فراوان میدهد. شرکت در این مسابقات یا تماشای آنها هیجانانگیز است، موجب ترشح آدرنالین در خون میشود، بار آموزشی دارد و ضمن یاد دادن نکات مختلف جدید به شرکتکننده و بیننده، او را به فرا گرفتن تواناییهای جدید ترغیب میکند. کشش این مسابقات بالاست، بیننده دوست دارد سرانجام تلاش طولانی و سخت شرکتکنندهها را ببیند، پا به پای او هیجانزده شود، با گرفتن جایزه خوشحال و با نرسیدن به پاداش غمگین و سرخورده شود. مسابقات تلویزیونی بهدلیل نزدیک بودن جنس آن به جنس زندگی واقعی انسان همیشه واجد اهمیت و جذابیت است. اگر ترفندهای هنری درستی هم در ساخت و پرداخت آن به کار گرفته شود که فبها المراد. یک محتوای جذاب و پرکشش را میتوان در قالب یک ساختار مناسب و با ضرباهنگی سریع و پرهیجان به اوج موفقیت و جذابیت رساند. از طرفی بهواسطه اضافه شدن فاکتورهای جدید به این نوع برنامهها در طول زمان، زمینه حضور بینندگان تلویزیون در مسابقات هم فراهم شده است. امروزه مخاطبان تلویزیون براحتی قادرند از طریق تلفن و بهصورت زنده و به شکل تعاملی در این مسابقهها شرکت کنند. فراهم شدن زمینه شرکت مخاطبان از منزل در این برنامهها، یکی از نقاط عطف برنامهسازی تلویزیونی و یکی از تحولات شگرف دنیای ارتباطات است. در چنین حالتی مخاطب از یک گیرنده صرف و خنثی تبدیل میشود به مخاطبی فعال و کنشگر که قادر است با رسانه مهمی مثل تلویزیون به صورت متقابل ارتباط و کنش برقرار کند و در هیجان تولید یک برنامه زنده سهیم شود. به همه دلایل فوقالذکر، ساخت چنین برنامههایی از همان آغاز دوران اختراع تلویزیون تا به امروز در دستور کار تولیدکنندگان بوده و با توجه به پیشرفتهای تکنولوژیک فراوانی که با سرعت در حال صورت گرفتن است، در آینده نیز به شکل فزایندهای ادامه خواهد داشت.
ویژگیهای ساختاری یک پدیده
همانطور که اشاره شد، افزایش کیفیت ساختاری مسابقات تلویزیونی بشدت مدیون زمان و پیشرفتهای تکنولوژیک است. چنانکه در سطور بالا هم به آن پرداختیم، در ابتدای اختراع تلویزیون مخاطب یا بیننده تلویزیونی صرفا یک گیرنده دست و پا بسته بود و بناچار هر پیامی که از سوی فرستنده تولید میشد، دریافت میکرد. اما به مدد اختراع رایانه و به خدمت درآمدن آن از طرف تلویزیون، رفته رفته ساختار این نوع از برنامهها دچار تحولات بنیادینی در ابعاد مختلف شد و تلویزیون که بهدلیل تعامل نداشتن و کنش متقابل مخاطب از سوی مارشال مک لوهان یک رسانه «سرد» نام گرفته شده بود، بتدریج به یک رسانه «گرم» و تعاملی تغییر ماهیت داد. در بعد ارتباطی قضیه، امروزه مخاطب هم توان فرستادن پیام را دارد و در ابعاد محتوایی ـ ساختاری آن، امروزه به لطف حضور سنگین رایانه در ساخت برنامههای تلویزیونی، جذابیتهای بصری این برنامهها به اوج رسیده و دست تولیدکنندگان برای خلق هر درجهای از هیجان و جذابیت بشدت باز است. این از توضیح وضع موجود، اما یک مسابقه تلویزیونی برای ایجاد جذابیت باید واجد یکسری از ویژگیها باشد که به هر کدام از آنها اشاره مختصری میکنیم:
محتوا؛ از آنجا که تقریبا تمام موضوعات و زمینههای موجود در جهان طی چند دهه اخیر به مسابقه گذاشته شده، کار محتواسازان تلویزیونی در این زمینه سختتر از گذشته است. محتوای این مسابقات علاوه بر پرداختن به وجوه سرگرمکننده قضیه باید بار آموزشی هم داشته باشد. جذابیتهای بصری ـ محتوایی یک مسابقه هم از وجوه سرگرمکننده آن نشأت میگیرد و هم از پیامهای آموزشی مستقیم و غیرمستقیم آن. در شکل مستقیم این پیامهای آموزشی، بیننده یا شرکت کننده با به امتحان گذاشتن دانش و تواناییهای خود، علم میآموزد و مهارت کسب میکند. در شکل غیرمستقیم و هنرمندانهتر این پیامها نیز نویسنده و طراح هر مسابقه میتواند با طرح یک سناریوی جذاب و هدفمند، از این جزئیات به ظاهر سرگرمکننده یک کلیت مفید و سودمند بسازد و پیامهای مختلفی در آن ارائه کند.
اجرا؛ یکی از حساسترین بخشهای مسابقات تلویزیونی است که میتواند آن را به اوج برساند یا به ورطه نابودی اندازد. تسلط بر ابعادی مانند داشتن دانش و اطلاعات در مورد موضوع مسابقه، مقبولیت نزد مخاطب عام و خاص (بسته به موضوع مسابقه) و اعتمادبهنفس و توانایی مدیریت و صحنهگردانی از جمله عناصری است که از یک فرد یک «شومن» موفق و خوب میسازد. موفقترین مسابقات تلویزیونی در سراسر جهان از بهترین و خبرهترین مجریان و «شومن»ها بهره بردهاند.
ساختار؛ فرم به اندازه محتوا مهم است. یک ساختار بد براحتی یک محتوای خوب و قابل تامل را نابود میکند. کارگردانی و تهیه مسابقه تلویزیونی خود نیاز به تخصصی جدا از دیگر برنامهها دارد و عنصر «تجربه» در آن حیاتی است. سازندگان مسابقات تلویزیونی باید به روز باشند و تمام مسابقات مشابه در سراسر جهان را با دقت رصد کنند. بهکار گرفتن خلاقیت در ساخت اینگونه آثار نقش زیادی در موفقیت آن دارد. ساختار این برنامهها باید متنوع، خوش آب و رنگ و در هماهنگی کامل با موضوع مورد نظر باشد. تزریق هیجان به مخاطب و انتقال آن حس اضطرابی که بین شرکتکنندهها وجود دارد، فقط از راه ارائه موضوع در یک ساختار مناسب و بجا قابل حصول است.
الگو گرفتن پدیدهها از یکدیگر
آیا تقلید یا الگو گرفتن از مسابقات تلویزیونی دیگر کشورها عمل معقول و موجهی است؟ پاسخ بشدت به نحوه گرتهبرداری و الگو گرفتن بستگی دارد. یک تقلید صرف و بدون تحقیق منجر میشود به ساخت اثری بیارزش که نه توان جذب مخاطب دارد و نه در یادها میماند. کپیبرداری ساختاری و محتوایی جزء بهجزء از یک اثر دیگر عمل ارزشمندی محسوب نمیشود و اثر ساخته شده را به یک کپی نازل تقلیل میدهد. اما تحقیق و پژوهش درست و کافی، گرفتن ایدههای کلی از یک اثر موفق خارجی و بسط دادن این ایدهها در هماهنگی کامل با ویژگیهای فرهنگی کشور الگو گیرنده میتواند به ساخت اثری ماندگار و جذاب منجر شود. در حالت اول ساخت اثر فوق به «تقلب» بیشتر شبیه است تا به الگو گرفتن، ولی در حالت دوم میتوان ارزش بالایی برای محصول تولید شده قائل شد. از قضا الگوبرداری در این زمینه در دنیا عملی است رایج. معمولا بعد از تولید یک مسابقه موفق و پر بیننده در یک کشور، دیگر کشورها به صرافت خریدن کپیرایت اثر مذکور و تولید آن در کشورشان میپردازند. مسابقات مختلف «استعدادیابی» هماکنون در سراسر دنیا در حال پخش است و طرفداران میلیاردی هم دارد. یا همین رقابت «شام ایرانی» خودمان که برگرفته از مسابقه سرگرم کننده مشابهی است که در خیلی از کشورها در حال تولید و پخش است.
مسابقه مشهور و موفق «راز سیب» با اجرای فرهاد جم که در دهه 70 از تلویزیون پخش میشد نیز یکی از نمونههای موفق این الگوبرداریها بود و از مسابقه «کریستال» گرتهبرداری شده بود. بنابراین چنین رویهای امری طبیعی و معقول است، منتهای مراتب الگوگیری درست و مبتنی بر شرایط فرهنگی هر کشور شرط اصلی موفقیت یک مسابقه تلویزیونی است. اگر مختصات فرهنگی هر جامعه مبنای ساخت این آثار قرار بگیرد و این مسابقات به اصطلاح بومیسازی شود، این نوع الگوگرفتنها نهفقط مضر نیست که سازنده و تاثیرگذار هم هست.