به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران، آنچه امروز در اوكراین و سوریه شاهد هستیم، یك جنگ عملیات روانی است كه با نفوذ عوامل خارجی آغاز شده است.
پیش از این، رهبران غربی با تكیه بر رسانههای خود سعی داشتند اوكراینیها را در مسیر خاصی هدایت كنند و تمام مشكلات موجود را با نفوذ و دخالت روسیه مرتبط جلوه دهند. این رویه كاری توسط وزیر خارجه آمریکا جان کری و مقامات اتحادیه اروپا انجام گردید.
غرب براساس نظریه دکتر "گوبلز"، یعنی: سرزنش طرف مقابل بخاطر تجاوز یا مداخله! توانست توپ را به زمین روسیه پرتاب كند. این رویه نظامی غرب بوده و اكنون هم شاهد اجرای چنین سیاستی هستیم.
آنچه که در اوکراین و سوریه اكنون اتفاق میافتد - یك پروژه غربی و نوع جدیدی از جنگ (شبه كودتایی) است. این مورد یك گرایش ضد روسی است كه امروز جنگ عملیات روانی آن آغاز شده است. روشن است که مخالفان حال حاضر سوریه - کسانی هستند که از بروكسل هدایت میشوند. آنها طرحها را تهیه میكنند ، و در نحوه انجام، هدایت و تامین مالی دخالت مستقیم دارند. این مورد در خصوص سوریه، و همچنین اوکراین كاملا صحت دارد.
کری و اوباما از تظاهركنندگان كییف حمایت میكنند اما در داخل آمریكا هرگونه اجماعی را به سختی سركوب میكنند. رهبران اروپا نیز اعتراضات سراسری را با سانسور و سركوب وحشیانه جواب میدهند. اما آنها از مواضع مخالفان اوكراینی و سوریی حمایت میكنند و آشكارا به این امر نیز اذعان میكنند و حتی از تهدید روسیه نیز كوتاهی نمیكنند.
واضح است، كه این یک جنگ اطلاعات است.
توجه داشته باشید كه تحت همین برتری اطلاعاتی، کشتیهای آمریکایی پیشتر به حوزه دریای سیاه وارد شدند، دقیقا در نزدیكی اوکراین !
در آوریل سال 2004، اوکراین توافق بین کیف و ناتو را که به نیروهای ناتو اجازه ورود به خاک اوکراین را میداد، به سرانجام رساند. در نتیجه بعد از جنگ اطلاعات كه انجام شد، شاید عملیات دریایی و احتمالا هوایی را شاهد باشیم. طرح ممکن برای اوكراین شبیه به این سناریو بود: رساندن اوضاع اوکراین به شرایط حادی كه بتوان "یانوکوویچ" و روسیه را مقصر قلمداد كرد، و سپس ناتو وارد عرصه شود و اعلام دارد كه دیگر قادر به تحمل شرایط فعلی نیست و نیروهایش را برای برقراری مجدد نظم فراخواند. علاوه بر این بعد از شعله ور شدن ناآرامی ها به معرفی دولت موقت روی آورد، آنچه كه در عراق و کوزوو شاهد بودیم، و اعضای ناتو همه چیز را تحت کنترل بگیرند.
اما تمام این مداخلات نیاز به توجیه مناسب و شرایط لازمه برای دخالت، دارند.
در این مورد غرب پیشتر سرمایه گذاری را آغاز كرد؛ با آماده كردن متخصصان علوم سیاسی، طرفداران، و هسته تهاجمی (اقلیتی كه اكنون به نمایندگی از اكثریت در اوكراین فعال بودهاند) درصدد جلب اعتماد و نظر اكثریت و این چنین سناریوی اوكراین را آغاز كرد. آنچه كه مسلم است این است كه نه "ولادیمیر كلیچكو" و نه "اوله تیانیبوكا" و نه "یاتسنیوك" توانایی برقراری دولت ملی و اصولی را ندارند. نکته اصلی این است که آنها قدرت را به دست گیرند (تغییر رژیم) و تنها استقلال اوکراین را متزلزل كنند تا غرب نقشههای بعدی خود را در منطقه پیاده كند و بتواند از رقیبان خود نیز امتیازاتی را بگیرد.
انتهای پیام/