به گزارش
خبرنگار دانشگاه باشگاه خبرنگاران، احمد جعفریصمیمی کارشناسی ارشد رئیس دانشگاه مازندران در دیدار با فعالین انجمن اسلامی دانشجویان این دانشگاه به تشریح دیدگاههای خود در رابطه با اقتصاد مقاومتی پرداخت.
صمیمی در ابتدا در پاسخ به سوال یکی از دانشجویان در خصوص اینکه چند وقتی است حضرت آیتالله خامنهای مساله اقتصاد مقاومتی را مطرح کردند، معنای این ترکیب از نظر حضرتعالی چیست؟ گفت: یک جلسهای بود در جمع اساتید خودمان که از بنده خواستند چند دقیقهای درباره اقتصاد مقاومتی صحبت کنم. خیلی آن روز فکر کردم که از کجا شروع کنم. چند نکته به ذهنم رسید که بعد ها هم که به دوستانم در شورای عالی انقلاب فرهنگی گفتم.
وی افزود: ببینید بعضی از ساعتها رویش نوشته شده Water resistant، بعضی هم نوشته شده Waterproof، یعنی ضد آب، نه به این معنا که آب داخلش نمیرود، در واقع به این معناست که مقاوم است در مقابل آب و آسیبی به آن نمی رسد در مواجهه با آب. برخی ساعت ها هم مقاوم در مقابل ضربه هستند. وقتی که میگوییم اقتصاد مقاومتی یعنی باید بررسی کنیم که در یک کشور و در یک شرایط اقتصادی، چه چیزهایی ضربههای مهم و محکم ممکن است به اقتصاد وارد کند. ما آنها را باید شناسایی بکنیم و در مقابل این ضربهها proof داشته باشیم.
رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه مازندران ادامه داد: مثلا در اقتصاد داریم که مالیات بر ارزش افزوده Inflation proof است. چرا!؟ چون تابعی است از دست مزد و اجاره. وقتی در اقتصاد اجاره رفت بالا، مالیات هم بالا میرود. بنابراین در نتیجه تورم، این مالیات کم نمیشود. در یک کتابم میخواستم Inflation proof را ترجمه کنم به ضد تورم. دیدم شاید یک عده خیال کنند که این ضد تورم است پس باید تورم را بیاورد پایین، ولی معناش این نبود، معنای درستش مقاوم در برابر تورم میشد. پس بنابراین اقتصاد مقاومتی به معنای اقتصادی آن «مقاوم بودن از لحاظ تحمل ضربه ها در شرایط اقتصادی» معنا میدهد که موضوع جدیدی در علم اقتصاد است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: یک تفسیر همراه با معنویت هم درمورد اقتصاد مقاومتی وجود دارد. چون وقتی ما میگوییم مقاومت، خب اولین مقاومت در مقابل دشمن است. معمولا ضربه را چه کسی به آدم می زند!؟ دشمن. بنابراین تفسیر بنده این است که این واژه مقاومتی در عین حال که شناسایی ضربه است و برنامهریزی برای کم اثر کردن آن، بار معنوی هم دارد. این توضیح کوتاهی بود به زبان ساده.
وی پیرامون سخنان رهبر معظم انقلاب پیرامون اقتصاد مقاومتی گفت: جالب اینجاست که وقتی مقام معظم رهبری حرف از اقتصاد مقاومتی میزنند، همه خیال میکنند که این واژه فقط مربوط به اقتصاد است در حالی که این واژه، واژهای فراگیر است و به آحاد جامعه و همه رشتهها مربوط است. شیمی هم جزء اقتصاد است، فیزیک هم جزء اقتصاد است. اتفاقا معمولا ضربه هایی که به ما وارد میشود، بیشتر مربوط به شریان های حیاتی است. پس سوال اینجاست که اقتصاد ما، چه ضربه هایی ممکن است بهش وارد بشود؟ این سوالی است که شما هم باید رویش کار کنید و در جواب دادن به آن شریک بشوید.
صمیمی افزود: 30 سال است که یک ضربهای کم و بیش در گوشه و اطراف هست ولی ما هنوز هم که هنوز است نتوانستیم، خودمان را نسبت به آن ضربه مقاوم کنیم. آن ضربه چیست؟ وابستگی اقتصاد ما به نفت است. 30 سال پیش هم خبر خوش برای ما این بود که قیمت نفت بالا رفت و خبر بد برای ما این بود که قیمت نفت پایین آمد. هنوز هم بعد از 30 سال همین طور است و این یعنی ما در این 30 سال نتوانستیم وابستگی خودمان را به نفت، کاهش بدهیم. در تمام برنامه های توسعه بعد از انقلاب آمده که وابستگی به نفت باید کاهش پیدا کند، اما نشد. میتوانست بشود، منتهی نیاز به یک زحمت بسیار زیاد داشت. نیاز به زحمت مدیران دولتی داشت و باید مدیران دولتی، قوی کار میکردند.
رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه مازندران در جواب به این سوال که آحاد مردم در مقابل اقتصاد مقاومتی وظیفه دارند، و هر کس باید به وظیفهاش عمل کند. به نظر شما انجمن اسلامی دانشگاه مازندران و همچنین همه تشکلهای اسلامی در راستای کمک به تحقق این هدف چه باید بکنند؟ گفت: حداقل این است که این واژه را بین دانشجویان تبیین کنند. همانطور که گفتم، این واژه صرفا برای دانشکده اقتصاد نیست. همچنین انجمن میتواند بررسی کند و ابعاد متفاوت این مساله را کشف کند. مثلا میتوانید مسابقهای بگذارید و از دانشجوها بپرسید که به نظر آنها ضربه هایی که ممکن است به اقتصاد ایران وارد شود چه ضربههایی است!؟ همچنین بخواهید که راهکارهای خودشان برای مقاوم سازی اقتصاد ما از این ضربهها را ارائه کنند. جایزه هم برای این مسابقه تعیین کنید. این دو سوال با هم مطرح است. وقتی که ما میگوییم اقتصاد ایران باید از وابستگی به نفت جدا بشود، خب چه چیز دیگری باید جای نفت را بگیرد!؟
صمیمی تصریح کرد: ممکن است که در این مسابقه بیشترین جوابی که بیاید تحریم باشد. خب بخواهید که به صورت جزئی بگویند که دقیقا چه بخشی از تحریم ها مشکلسازتر بوده و چه راهکاری برای مقاومت در مقابل آن به ذهن شرکت کنندهها میرسد. حتما در این برنامههای حیات وحش دیدهاید، وقتی که یک کروکدیل میخواهد اسبی را شکار کند، اولین جایی را که ضربه وارد میکند گردن اوست. چون شریان های حیاتی اش در گردنش است. حدود 10 سال پیش از طرف مقام معظم رهبری به طور غیر رسمی به بنده خبر داده شد که روی اقتصاد بدون نفت کار کنم و برایشان ارسال کنم.
وی افزود: بنده یک کتاب اقتصاد بخش عمومی نوشتم و اخیرا برای بررسی همین مساله اقتصاد مقاومتی، داشتم اطلاعات مربوط به 30 سال اخیر این کتاب را بررسی میکردم که ببینم وضعیت عملکرد دولت در این 30 سال به چه نحو بوده است. برای قوی شدن یک دولت، لازم است که در درآمد های غیر نفتی قوی باشد. دوم اینکه دولت باید در هزینه های خود دقت داشته باشد و کمتر خرج کند. پس یکی از مهمترین ابزارهای اقتصاد مقاومتی این است که هزینه های دولت حساب شده کاهش پیدا کند. خب دولت چه وقتی اجازه دارد که خرجش را بالا ببرد!؟ زمانی که در آمد داشته باشد. ولی وقتی شما درآمد نداری و از بانک مرکزی پول استقراض میکنی، در نتیجه این چاپ پول، تورم بالا میرود. پس باید بانک مرکزی مستقل از دولت باشد.
صمیمی ادامه داد: خب سالها بوده که رئیس بانک مرکزی را خود رئیس جمهور انتخاب میکرد. من میخواهم شما را انتخاب کنم، خب واضح است که شما هم باید در آینده به خواستههای من عمل کنی! اینطور فایده ندارد و اقتصاد نمیتواند به صورت مقاومتی شکل بگیرد. بعدها گفته شد که وزیر اقتصاد رئیس بانک مرکزی را انتخاب کند، خب آنکه بدتر است. اگر اقتصاد در شرایط مقاومتی باشد باید به دولت گفت که درآمدت این مقدار هست و موظفی که به همین مقدار خرج کنی وگرنه خرج کردن که کار سختی نیست اما کسب درآمد سخت است.
این استاد دانشگاه مازندران در ادامه سخنان خود گفت: متاسفانه در کشورهای درحال توسعه مخارج دولت به شدت بالاست. نظر بنده این است که اگر اقتصاد کلان کشور ما قرار است پیشرفت کند، شرط لازم و کافیاش این است که بخش عمومی ما باید تقویت شود. شما اگر توانستید اقتصاد کلان یک کشور را پیدا کنید که شاخصهای اقتصادی اش خیلی خوب است ولی بخش عمومی اش ضعیف باشد، امکان ندارد!
وی افزود: در خیلی از کشورها صددرصد هزینههای دولت که شامل هزینههای جاری، یارانه، هزینههای عمرانی و امثال اینها هست را از طریق مالیات تامین میکنند. در کشور ما چطور است؟ یک وقتی گفتیم که هزینههای جاری را از راه مالیات تامین کنیم، هزینههای عمرانی که برای نسلهای آینده است را از طریق درآمد نفت تامین کنیم. در برنامه دوم توسعه این موضوع درنظر گرفته شد اما بعد از گذشت پنج سال محقق نشد. گفتند در برنامه سوم این را محقق میکنیم. بعد هم آقای خاتمی آمد و یک طرح ساماندهی اقتصاد کلان را مطرح کرد. گفتند صد درصد زیاد است، اگر 75درصد هزینههای جاری هم از طریق مالیات تامین بشود خوب است. آن هم آخرش محقق نشد. در برنامه سوم هم گفتند که انشاءالله در برنامه چهارم این مساله را محقق میکنیم!
صمیمی ادامه داد: در برخی کشورهای خارجی، وقتی فردی را به سمتی میگذارند اولین روز به او میگویند که ما از تو میخواهیم در دوران مسئولیت خود به این شاخصها برسی. حرفم این است که این مسئولیت پذیری را باید از مسئولین بخواهیم. کشور اگر قرار است پیشرفت کند، درست مثل استادی که از دانشجو تکلیف می خواهد، باید برای مسئولین تعیین تکلیف کرد. الان ما بودجه را به صورت کوتاه مدت و یک ساله داریم، بعدش هم برنامه پنج ساله داریم و بعدش هم سند چشم انداز را به صورت 20 ساله داریم. ببینید این برنامه پنج ساله، باید سال به سالش توسط بودجه چک بشود. خب چه کسی چک می کند!؟ بودجه باید سال به سال چک بشود تا برسد به پنج سال و بعد هم چهار تا پنج سال را باید طوری پیش برد که برسد به چشم انداز. چه کسی اینها را الان به هم وصل میکند!؟ بودجه را که می دانید، مجلس معین میکند، برنامه هم یک جور تعیین می شود و سند چشم انداز را هم مجمع تشخیص مصلحت نظام تدوین می کند. اصلا این سه تا به هم ارتباطی ندارند!
احمد جعفری صمیمی با اشاره به لزوم مطالبهگری از مسئولین گفت: عدم مطالبه در کشور ما باعث شده مسئولیت پذیرفتن ساده باشد. الان به هر کسی که بگویند وزیر بشو، قبول می کند. چون کاری لازم نیست بکند، حقوق و مزایایش هم که افزوده می شود. کسی نمی آید بپرسد که تو چه کردی!؟ ولی در برخی کشورها آگهی می زنند که مثلا یک وزیر اقتصاد با شرایط زیر نیازمندیم. ظرف شش ماه باید تورم را یک درصد کاهش بدهی، اگر ندادی آبرویت را می بریم، در تمام خبرگزاری ها میزنیم و سریع هم اخراجت میکنیم. اصلا مقالاتی نوشته شده که چه زمانی شما باید رئیس بانک مرکزی را اخراج کنید.
وی افزود: بنده در یک فرصت مطالعاتی ای که انگلیس رفته بودم، یک استاد هندی آنجا بود که میگفت احتمالا امسال من از اینجا اخراج میشوم، چون پدرم مریض شد و نتوانستم آنطور که باید کار پژوهشی داشته باشم. احتمالا یک ماه مانده به پایان سال انگلیسی ها نامه میزنند که از دیدن شما خوشحال شدیم، از امسال دیگر نمیتوانیم در خدمت شما باشیم. تعارف ندارند، چیزی به عنوان استخدام رسمی وجود ندارد. با استاد یا کارمند به صورت سال به سال قرارداد میبندند. یک سال مثلا به بنده گفتند که تو خیلی خوب کار کردی که ما می خواهیم قرارداد پنج ساله با تو ببندیم! چرا قراردادها موقت است؟ چون میخواهند کارمند کار کند. ما نیاز داریم که از مدیران مسئولیت بخواهیم و زود به زود چک کنیم.
استاد دانشگاه مازندران در ادامه در جواب به این سوال که بهتر است بیاییم و با آمریکاییها که به ما ضربه میزنند، طوری برخورد کنیم که به طور کلی آن بحران و ضربه را حذف کنیم تا صورت مساله پاک شود. شما که سالها در آمریکا بودید و در دانشگاههای آنجا تدریس میکردید، به نظرتان میشود کاری کرد که آمریکاییها دست از سر ما بردارند و به ما ضربه نزنند؟ اظهار داشت: بنده بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در آمریکا زندانی شدم. در اوج گروگان گیری، بعد از اینکه لانه جاسوسی تسخیر شد، امام دستور دادند که سیاه پوستها و زنها را آزاد کنید. آن زمان ما تازه در آمریکا درس میخواندیم. این کار خیلی اثر مثبتی در افکار عمومی آمریکا داشت. اینها گفتند ما چه کنیم که ایران را مجبور کنیم که دیپلماتهای ما را آزاد کنند!؟ فهم آمریکایی ها در این حد بود که بیاییم ببینیم که مهمترین افراد ایرانی در آمریکا چه کسانی هستند. گفتند خب مهمترین افراد دانشجویان دکترای ایرانی هستند، همچنین آنهایی که بورسیه شدند.
وی افزود: جالب است بدانید آمریکاییها اطلاعات خیلی قوی از ایرانیهای مقیم آمریکا داشتند. ما برای آنها دشمنیم دیگر. الان چند نفر از دانشجوهای ما مقالات دانشجویان آمریکایی را چک می کنند!؟ اما آنها این کار را میکنند. یکی از نمونههایی که دیدند خیلی خوب است برای مقابله با این کار ایران، ما بودیم. آن زمان بنده در دانشگاه واشنگتن درس هم می دادم. در تمام شهرهای امریکا ریخته بودند و زن و بچه های دانشجویان ایرانی را اذیت می کردند و می ترساندند و فشار می آوردند تا اینها بگویند که ایران گروگانها را آزاد کند.
صمیمی ادامه داد: یک روز صبح آمدند در محل اسکان ما را زدند. پرسیدم: شما!؟ گفت مامور برق. من گفتم برق ما که هیچ اشکالی ندارد. ولی اصرار داشتند که در را باز کنم. من هم احتمال دادم که از اداره مهاجرت باشند. در را باز کردم و دیدم که وارد شدند و کارت اداره مهاجرتشان را نشان دادند. مدارک ما را چک کردند و دیدند که همه چیز درست است. خیلی مودبانه گفتند میشود ما از تلفن شما به رئیسمان زنگ بزنیم و کسب تکلیف کنیم؟ البته این ادبشان یک مقداری فیلم بود. من هم که نمیتوانستم بگویم تماس نگیرید. گوشی را برداشتند و به رئیسشان تماس گرفتند. بعد گفتند رئیس گفت که شما باید با ما بیایید.
صمیمی گفت: ابریشمی که استاد اقتصاد دانشگاه تهران هستند، آن موقع مسئول انجمنهای اسلامی دانشجویان ایرانی آمریکا بود. برای بنده هم خیلی زحمت کشید. ایشان دید اوضاع اینطور شده، تلفن یک وکیل که برای سفارت ایران بود را به بنده داد. بنده هم گفتم برای اینکه بیایم باید با وکیلم صحبت کنم. که گفتند اشکالی ندارد، با ما به اداره بیایید و آنجا با وکیلتان صحبت کنید. یعنی خیلی محترمانه نگذاشتند که با وکیل تماس بگیرم. چشم هایم را بستند و دست هایم را هم مثل زندانی ها بستند. بعدها از مدیر ساختمان شنیدم که میگفت وقتی دنبالت آمدند، پشت ساختمان 30، 40 پلیس آمریکایی مسلح دور میزنند. حالا سلاح من چی بود!؟ یک خودکار. این آمریکاییها اینطورند که اگر بخواهند با کسی درگیر شوند، اگر تعدادشان 50 به یک نباشد، حمله را شروع نمیکنند. در صحرای طبس هم همینطور بود، ولی من معتقدم کار خدا بود که زمین گیر شدند.
وی در ادامه پیرامون تفکر آمریکاییها برای آزادی "گروگانهای آمریکایی در ایران" گفت: در اداره مهاجرت به من گفتند که هدف اصلیما از اینکه شما را گرفتهایم این است که گروگانهای آمریکایی در ایران آزاد شوند. خب آمریکایی ها یک مقدار ساده لوح هم هستند. فکر کردند اگر چهار نفر در آمریکا پلاکارد دستشان بگیرند و بگویند که گروگانها را آزاد کنید، در ایران گروگانها آزاد میشوند. من به آنها گفتم که این کارتان هیچ تاثیری در تصمیم ایران ندارد. ضمنا ما دانشجوهای ایرانی هم دیر یا زود به کشورمان بر میگردیم.
صمیمی ادامه داد: دوباره چشمهایم را بستند و دستبند را به دستم زدند. وقتی چشمم را باز کردند دیدم که در یک زندان سیاه و شلوغ و کثیف هستم که 90 درصد هم سیاه پوست در آنجا زندانی بودند. مرا به یک سلول انفرادی بردند که خیلی کثیف بود، آنقدر کثیف بود که نمی توانستم از جلوی درب سلول آن طرفتر بروم. در سلول روبرویی من یک سیاه پوست بود که سلام کرد و گفت، مشکل شما چه است؟! گفتم مشکل من ایرانی بودنم است. وقتی فهمید ایرانیام با نشاط خاصی اسم امام خمینی را میبرد و خمینی، خمینی میکرد. میخواهم بگویم که آن خبر آزادی سیاه پوستها به فرمان حضرت امام یک موجی ایجاد کرده بود.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: این خاطره را تعریف کردم که بگویم این آمریکایی ها خصلت خاصی دارند. در عین اینکه میخواهند شما را اذیت کنند و برایتان نقشه دارند، وقتی به شما میرسند ظاهر مودبانهای به خودشان میگیرند و مهربان برخورد میکنند. فیلم خیلی خوبی بازی میکنند. شما میتوانید این کار را بکنید!؟ این کار از ما ایرانیها بر نمیآید.
وی با بیان اینکه تکنولوژی هستهای ما دیگر بومی شده است و آمریکاییها نمیتوانند کاری کنند، گفت: برخی مواقع، مسئولین ما اینطور حرف نمی زنند ولی اوباما چند وقت پیش گفت که اگر دست من بود نمیگذاشتم حتی یک پیچ از تاسیسات هستهای ایران باقی بماند. حتی یک پیچ! ولی خب آنها میدانند که ایران افغانستان نیست. مارکوپولو وقتی که به ایران آمده بود، سه ویژگی از ایرانی ها نام برد و یکی از آنها این بود که در مقابل دشمن خارجی با هم متحد می شوند. یعنی تا کسی بخواهد به آنها تعرض کنند اتحاد خاصی بینشان بوجود می آید. خب این آمریکاییها این را میدانند.
صمیمی خاطرنشان کرد: آمریکاییها میدانند که هشت سال تمام دنیا علیه ما بسیج شدند، چه توانستند بکنند!؟ خب حالا امروز را مقایسه میکنند با هشت سال پیش. ما آن زمان قدرتی نداشتیم اما الان به جایی رسیدیم که خواب آن را هم نمیدیدند. خصلت بعدی آمریکاییها این است که تا 50 برابر شما قدرت نظامی نداشته باشند، حمله نمیکنند. با توجه به آنچه که از جمهوری اسلامی در جنگ دیدهاند و همچنین پیشرفتهای بعد از آن، به این نتیجه رسیدهاند که قدرتشان به اندازهای نیست که بتوانند ما را شکست بدهند.
وی در ادامه با بیان اینکه خصلت دیگر آمریکاییها این است که اصلا نمیخواهند کشوری به آنها برسد، گفت: به همین خاطر درباره روسیه میگفتند که این روسیه از تورم برای ما بدتر است. اما به هر حال الان مجبور شدند که با ما مذاکره کنند. من فکر میکنم که آقای روحانی دارد عقلایی با آنها برخورد میکند. آن جمله ای که وی میگفت که در کنار اینکه سانتریفیوژ بچرخد، چرخ زندگی مردم هم باید بچرخد را من خیلی دوست داشتم.
صمیمی ادامه داد: خب ما باید فکری به حال مشکلات کشور بکنیم تا مردم در سختی نباشند. از آن طرف مشکلات داخلی هم هست. مثلا من اخیرا پیش یکی از مسئولین یک بانک کشور بودم که وقتی می خواست از بانکشان تعریف کند، میگفت سقف اختلاس در بانک ما زیر 10 درصد است در حالی که در برخی بانکها تا 40 درصد هم میرسد! خب این خیلی بد است که در جمهوری اسلامی ما در این سطح فساد داشته باشیم.
این استاد دانشگاه اظهار داشت: کشور نیاز دارد به نیروهایی که پاک و خالی از غل و غش باشند. به طور کلی بنده هم مثل مقام معظم رهبری که فرمودند خیلی خوشبین نیستند، خوشبین نیستم. وقتی میبینم این جان کری دست می دهد با آقای ظریف، با خودم میگویم که این ناجنس پشت پرده معلوم نیست چه میکند! در عین حالی که اشتون با ظریف دیدار کرد، بعد از ظهر آن خانمی که کمی زشت هم هست، خانم شرمن را میگویم، رفت پیش نتانیاهو و علنا اطلاع داد که چه شده است.
صمیمی در ادامه تصریح کرد: ما ایرانیها باید این هوشمان را در راستای تقویت تولید و کار و تلاش بیشتر به کار بگیریم. نه مثل قدیمها که وقتی یک کیسه سیب زمینی میگرفتی، بالایش چهار تا درشت بود و پایین آن تماما خاک بود! یا مثلا حلبهای روغنی که زیرش سیب زمینی فرسوده میگذاشتند. ما اگر در کار و تلاش هوشمان را استفاده کنیم، آمریکاییها مجبور میشوند که در مذاکره کوتاه بیایند. می گویند گزینههای نظامی روی میز است ولی نمیتوانند استفاده کنند از این گزینه. ایران که افغانستان و عراق نیست و آنها هم این را میدانند. بنده این آهنگ گزینههای روی میز را دانلود کردهام، روی کامپیوترم هست و بعضا گوش میدهم!
احمد جعفری صمیمی در پایان خاطرنشان کرد: ما باید از این فرصت که کمی تحریم ها شُل شده است، بهترین استفاده را بکنیم و مشکلات مبنایی اقتصادمان را حل کنیم. همانطور که مقام معظم رهبری اقدام کردند، باید یک مقداری در بخش اقتصاد حالت دستوری داشته باشیم تا از این شرایط که بوجود آمده بهترین استفاده را در جهت اصلاح ساختاری اقتصادمان داشته باشیم. اگر قوی شدیم، این ضربه های دشمنان نمی تواند در اقتصاد ما اثری داشته باشد.
انتهای پیام/