"ریشه یابی بحران اخیر در اوکراین" شب گذشته با حضور "حسن بهشتی‌پور" و "فرهاد کلینی" کارشناسان و تحلیلگران حوزه اور آسیا مورد بررسی قرار گرفت.

به گزارش خبرنگار سیاسی باشگاه خبرنگاران، "ریشه یابی بحران اخیر در اوکراین" شب گذشته با حضور  "حسن بهشتی‌پور" و "فرهاد کلینی" کارشناسان و تحلیلگران حوزه اور آسیا مورد بررسی قرار گرفت.
 
کلینی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه اساسا ریشه بحران اخیر در اوکراین ناشی از چیست؟ اظهار داشت: ظرفیت و شرایط موجود در اوکراین به صورت تاریخی و سنتی بیانگر یک وضعیتی است که به عنوان یک جریان دو قطبی در درون خودش همیشه استعداد و ظرفیت شکنندگی را داشته است و علت نوع گرایشات موجود میان جریان روس زبان و درونی اوکراین است.

وی با بیان اینکه فاکتور دیگر به صورت طبیعی موقعیت ژئوپولتیک خود اوکراین است، ادامه داد: روسیه بدون اوکراین نمی‌تواند معنای اورآسیایی بدهد و اگر یک نوع نگاه و مسیر به سمت اروپا برود یقیننا بایستی بتواند از این دیوار حائل عبور کند لذا با توجه به موقعیت خاص اوکراین در پازل منطقه‌ای در یک وضعیت خاصی در چارچوب هژمونی قرار دارد.

کلینی با اشاره به دو نگاه هژمون طلب در اوکراین اظهار داشت: این نگاه هژمون طلب نسبت به تحولات اوکراین تعیین سرنوشت می‌کند لذا در این جا معادله امنیت، معادله انرژی نقش بسیار تعیین کننده‌ای را دارد.

وی با تاکید بر اینکه اوکراین به عنوان یک پل انرژی برای روسیه مطرح است، یادآور شد: با توجه به انتقال 30 درصد از ظرفیت گازی روسیه به سمت اروپا، استراتژی قیمت بحث حجم فشار از مسکو و چگونگی نقشی که می‌تواند در این معادله بازی کند اساسی است.

کلینی اظهار داشت: پوتین دو محور اساسی دارد و برای اینکه بخواهد خود را بعد از فروپاشی از یک قدرت منطقه‌ای خارج و روسیه را تبدیل به یک قدرت جهانی کند نیازمند این است که بتواند دو ایده را به ثمر برساند.

وی ادامه داد: یک ایده اینست که به اصطلاح لیدری بر جهان را از طریق انرژی یعنی تبدیل کردن انرژی به زبان قدرت به انجام برساند و از طرف دیگر مدیریت اوراسیا را در اختیار بگیرد.

این کارشناس حوزه اوراسیا بیان داشت: در اینباره البته اوکراین نقش بسیار خاصی دارد چراکه هم در حوزه انرژی و هم در حوزه اوراسیا یک کرانگاه مطرح بوده و به همین خاطر منافع حیاتی برای روسیه دارد لذا برخی از چالش‌هایی که در چارچوب حضور اوکراین در اتحادیه گمرکی سی آی اس و یا خود اتحادیه اروپا مطرح شده، نشان می‌دهد‌ عوامل سوم و چهارم این موضوع هستند.

کلینی با بیان اینکه ارزش اوکراین برای روسیه اینست که نقش این کشور را در دریای سیاه تعریف می‌کند، اضافه کرد: پدیده کریمه و اوکراین را نمی‌توان براساس یک نسخه سیاست‌های روسیه شناسایی کنیم چرا که این بحران دارای ماهیتی بوده که جدید نیست و اوکراین همواره نوک پیکان حملات روس‌ها در دوره‌های مختلف بوده است.

در ادامه بهشتی‌پور در پاسخ به این سوال که چند سال پیش بعد از انقلاب رنگینی که در گرجستان روی داد شاهد بودیم که روسیه، اوستیای جنوبی را در یکی دو قسمت جدا کرد و فشارهایی را وارد کرد، آیا این امکان وجود دارد که همان نوع کارکرد را الان در قبال اوکراین اعمال کند و اصلا تفاوت ماهوی اوکراین با گرجستان چیست؟ گفت: این سوال یک سوال مبنایی بوده البته در آگوست 2008 حمله گرجستان به اوستیای جنوبی انجام شد و برای اینکه بر اوستیا اعاده حاکمیت کند روس‌ها در برابر این حمله یک اقدام متقابل کردند و مناطقی از گرجستان را اشغال کردند البته علاوه بر اوستیای جنوبی و آبخازیا که هر دو منطقه‌ خود مختار بودند، سال 93 از گرجستان جدا شده بودند.

وی ادامه داد: کشور گرجستان حدود 5 میلیون جمعیت دارد و در قفقاز جنوبی برای روسیه موقعیت استراتژیک دارد اما اوکراین کشوری است که بالای 600 هزار کیلیومتر وسعت دارد و تقریبا از نظر وسعت می‌توان گفت که بزرگترین کشور اروپاست و جمعیت آن در حدود 46 میلیون نفر تخمین زده می‌شود.

این کارشناس آسیای مرکزی اظهار داشت: این کشور سالیان طولانی خط حایلی بین روسیه و غرب بود و اوکراین سد مقاومی شد که روس‌ها بر روی آن حساب می‌کردند.

بهشتی‌پور اضافه کرد: وقتی که ناپلئون بناپارت می‌خواست به روسیه حمله کند اول از خاک اوکراین گذر کرد و بعد در روسیه زمین‌گیر شد در واقع در دوره آلمان هیتلری و در دوره جنگ جهانی دوم هم این اتفاق افتاد اما بعد از آن در دوران جنگ سرد همیشه اوکراین یک موضع حائل بین شوروی و غرب شد.

*اهمیت مرز مشترک میان روسیه و اوکراین برای روسیه

وی با تاکید بر اینکه جایگاه اوکراین فوق‌العاده اهمیت دارد، تصریح کرد: موضوع گرجستان و اوستیای جنوبی مسئله‌ای بود که سال‌های طولانی به‌عنوان یک بحران مطرح شد و تاثیرگذاری‌اش در منطقه قفقاز جنوبی بیش از قفقاز شمالی بود اما اینجا کنار روسیه در منطقه مرزی یک چیزی نزدیک به 1560 کیلومتر مرز مشترک بین روسیه و اوکراین است که فوق العاده برای روسیه با اهمیت است.

این کارشناس مسائل اوراسیا افزود: روسیه بدون اوکراین نمی‌تواند باشد و اوکراین هم بدون روسیه  نمی‌تواند باشد یعنی این دو با همدیگر از نظر اقتصادی و فرهنگی گره خورده و با اینکه دو کشور مستقل هستند اما فوق‌العاده با هم ارتباط دارند.

وی گفت: نزدیک 50 درصد گاز اروپا از طریق اوکراین تامین می‌شود که این امر از طریق خط لوله‌هایی که روسیه دارد انجام می‌شود و نزدیک به 75 درصد نفت صادراتی به اروپا هم از خاک اوکراین گذر می‌کند به همین خاطر این موضوع برای اتحادیه اروپا هم اهمیت دارد و اوکراین جایی نیست که بشود بازی کرد البته با گرجستان می‌شد نشان داد که روسیه به هر حال می‌خواهد تجدید قدرت بکند و خودی نشان دهد اما اینجا جایی است که هزینه گزافی باید برایش پرداخت شود.

بهشتی‌پور ادامه داد: روسیه در این مقطع خاص از کریمه شروع کرده جایی که فوق‌العاده حساس بوده و پاشنه آشیل اوکراین و غرب است یعنی جایی است که سال‌های سال قدرت‌ها با هم درگیر بودند و مکانی تاریخ‌ساز است.

این کارشناس مسائل اوراسیا اظهارداشت: برای اینکه روسیه بتواند فوری نتیجه بگیرد بر جایی دست گذاشته که واکنش سریع غرب و دولت مرکزی اوکراین را داشته باشد و بتواند آنها را به تجدیدنظر وادار کند و نشان دهد که نسبت به تهدید منافعش در واقع بی‌واکنش نمی‌ماند البته روسیه مایل است به ثابت کند که نمی‌تواند از ماجرا به این سادگی‌ها گذر کند.

کلینی در پاسخ به این سوال که ما در قصه مربوط به دخالت‌هایی که پیش از این بعد از سال 2003 صورت گرفت و حتی به تشکیل دولت‌های غرب‌گرا در منطقه اوکراین، گرجستان انجامید که در قبل می‌خواستند در قرقیزستان این کار را بکنند اما موفق نشدند ما شاهد این نبودیم که به صورت آشکار بیایند اما در این مرحله ما می‌بینیم وزرای خارجه غرب بلند می‌شوند و می‌روند آن‌جا و در تظاهرات شرکت می‌کنند و همچنین اشتون اعلام می‌کند ما برای حمایت از دموکراسی پول خرج کردیم چه اتفاقی افتاده که در واقع ما شاهد یک تغییر ماهوی در نوع حرکت حداقل به جهت اعیان شدن دخالت‌ها در اوکراین هستیم، اظهار داشت: بحث تغییر و قدرت تغییر و اینکه غرب از کدام سناریو و کدام نسخه پیروی می‌کند طبیعتا تجربیات متعددی را داشته و در بحث انقلاب‌های رنگی در این منطقه ما شاهد یک نوع فراز و فرود بودیم اما تحلیلگران غربی در دستگاه‌های سیاسی و امنیتی غرب مسائل را مورد بررسی مجدد قرار دادند تا به قول خودشان یک نوع آسیب‌شناسی‌های جدیدی را از رفتار خودشان به دست آورند و تلاش کردند که در شرایط جدید تغییر مطلوبی را دنبال و آن را بازسازی کنند به همین خاطر ما در پدیده موضوع تحولات جدید در اوکراین بودیم.

وی افزود: ما شاهد چندین فاکتور جدید بودیم یکی بحث زبان تهدید به معنای تهدید به تحریم دولت که برای مدیریت آن نه صرفا از فضای دیپلماسی عمومی و یا از تغییر تحریکات رسانه‌ای و یا از طریق شبکه‌های اجتماعی حق حاکمیت را به‌عنوان حق حاکمیت مستقل شناسایی نمی‌کنند و بیشتر براساس یک نوع تئوری تودرتو یعنی قدرت تودرتو تحلیل می‌کنند و از این منظر مداخله را جور دیگری تعریف می‌کنند و گام‌های خود را به طریق دیگر تنظیم می‌کنند به همین خاطر در موضوع اوکراین شاهد هستیم که رفتار به اصطلاح دولت‌های اروپایی از جریان دولت جدیدی که در اوکراین مستقر شده از یک رفتار عریان‌تر و آشکارتری پیروی می‌کند.

این کارشناس مسائل اوراسیا اضافه کرد: غرب نرم افزارهای خود را تا حدودی تغییر داده و نوع چگونگی حضور خود در تحولات را برای مهندسی کردن شرایط اجتماعی در کشورهای هدف قرار داده و اینکه در تحولات اوکراین شاهد جریان‌های بسیار متعددی بودیم البته از نگاه روسیه تحولات اوکراین حتی از جریان فاشیستی هم بدتراست یعنی چون گروه‌های نئونازی هم در این موضوع حضور داشته‌اند اما اینکه جنبشی که در خود اوکراین اتفاق افتاد چه قدر با مدیریت عالی غرب همراه بوده و چقدر ناشی از آسیب‌های غیرطبیعی جامعه اوکراین است در واقع بحث اولیگاریشی‌هایی که به خصوص در دوره جنگ سرد اتفاق افتاد دوران جدیدی را در اوکراین  که دور اول استقلال خود را زمزمه کرد و جلو آورد و منجر به گروه‌های متعددی شد که این‌ها در ساخت قدرت حضور داشتند مردم واقعا فشار سنگینی را تحمل می‌کردند.

وی افزود: رد پای فساد اقتصادی دولتمردان سیاسی را در کلیه جناح‌ها دیده‌ایم اما نباید خود جناح‌ها را به صورت تابلو یا ویترین‌شان قراردهیم، البته در اوکراین 4 نوع جریان وجود دارد یعنی جریانی است که از جریان اوکراینی غرب‌گرا تا جریان اوکراینی که مستقل و جریانی که مستقل بوده و تا حدودی روس‌گراست و همچنین جریانی که اوکراینی اسمش را گذاشته اما کاملا روس‌گراست البته بعضی از تئوری‌های قدرت خیابانی است.

کلینی تصریح کرد: غرب مکانیزم‌ها و نرم افزارهای خود را برای چگونگی بهره‌گیری از بحران‌های اجتماعی با ترکیب دموکراسی و متعاقبش تبدیل کردن آن به‌عنوان بخشی از سیستم مطرح است اما اینکه حالا بگوییم تحولاتی که در اوکراین دارد شکل می‌گیرد و عبور می‌کند و اوکراین ظرفیت خاص خود را دارد به یک معنا اوکراین کانادای شرق محسوب می‌شود و از لحاظ کشاورزی و از لحاظ صنعتی آلمان شرقی به حساب می‌آید و با توجه به توانایی‌هایی که دارد کشوری است که اصلا قابل مقایسه با گرجستان نیست چراکه گرجستان به‌عنوان یک دریچه ترانزیت و یک نقطه به اصطلاح ویندوزی بود که غرب سعی می‌کرد از  کانال دریای سیاه خود را وارد سی آی اس کند و پایش را بگذارد بین در تا در بسته نشود اما در اوکراین احساس می‌کند که می‌تواند پیش روی کند به سمت اینکه بیاید سیاست‌های مسکو را تا حدودی متاثر کرده و آن را مدیریت کند.

بهشتی‌پور در پاسخ به این سوال که در حال حاضر شاهد هستیم طی این 7، 8، 10 سال از 2003، 2014 قدرت دست به دست بین طرفداران روس و طرفداران غرب گشته و الان خانم تیموشنکو که مدتی زندان بود آزاد شده و پیش از این نخست وزیر بود در واقع الگاریشی‌های قدرت و حالا مافیا و حتی کسی که از صفر به همه چیز رسیده چگونه غرب از یک این چنین افرادی حمایت می‌کند در برابر افکار عمومی که شناسایی لازم از این افراد را دارند؟ گفت: واقعیت این است که ما در مسئله اوکراین در تحلیل مسئله نباید دچار افراط و تفریط شویم، به نظر من افراط تحلیلی این است که همه چیز را دستپخت غربی‌ها بدانیم و فکر کنیم همه چیز را الان آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها درست کردند و مردم اوکراین آلت دست آمریکا و اتحادیه اروپا بودند که این نظر کاملا با واقعیت‌هایی که روی زمین است منطبق نیست و از آن طرف فکر کنیم که به اصطلاح مردم اوکراین به دلیل نارضایتی اقتصادی این کار را می‌کنند البته با مشکلاتی که از سال 2010 با آمدن یانوکوویچ به‌وجود آمده نارضایتی‌هایی به‌وجود آمده و مردم در واقع به بهانه امضا نشدن اتحادیه گمرکی با اروپا به خیابان ریختند و اگر این بهانه هم نبود به یک بهانه دیگر به خیابان می‌آمدند.

وی اظهار داشت: آمریکا و اتحادیه اروپا آمدند تا از این فضا استفاده کنند و از بستری که وجود داشته استفاده کردند تا بحران را مدیریت کنند البته حضور وزرای خارجه اتحادیه اروپا در تظاهرات مردم بحث مخفی نبوده و توجه داشته باشید که دولت اوکراین به تظاهرات مجوز داده یعنی با مجوزدولت اوکراین مردم به خیابان آمدند و این‌طور نبوده یانکویچ خبر نداشته و مردم یک اقدام پنهانی انجام داده باشند.

این کارشناس مسائل اوراسیا افزود: در فضایی که در اوکراین بود احساس تهدید نمی‌‌شد برای اینکه عده‌ای جمعیت را جدی نمی‌گرفت و آرام آرام این اتفاقات گسترده‌تر شد و دیدیم که چطور یک دفعه از طریق فیس‌بوک و سایر وسایلی که معمولا در این تظاهرات استفاده می‌شود برای ارتباطات، روز به روز گسترده‌تر شد و طیف‌های مختلفی مثل فاشیست‌ها 10 درصد کل این جمعیت محسوب می‌شوند و آمارهایی که در پارلمان اوکراین است حکایت از این ماجرا دارد.

وی تصریح کرد: ما باید توجه داشته باشیم در شرایط حاضر مداخله در اوکراین چه از طرف روسیه انجام شود چه از طرف اتحادیه اروپا و آمریکا هر دو مذموم است چرا که اوکراین کشوری است که ماهیت شرقی و غربی دارد یعنی اینکه اوکراین نمی‌تواند بدون روسیه اقتصادش را جلو برود و برای اینکه 80 درصد مبادلات اقتصادی صادرات وارداتش متکی به روسیه است.

بهشتی‌پور  ادامه داد: از طرفی در سال 2004 وقتی آقای یوشنکو و خانم تیموشنکو که به قدرت رسیدند هر دو با یکدیگر اختلاف داشتند و دچار فساد مالی بودند اما این طور نبوده که این‌ها هم پسر و دختر پیغمبر باشند و هیچ کاری نکرده باشند.

وی اضافه کرد: از آگوست 1991 اوکراین مستقل شده و در این مدت تیموشنکو از یک آدم ساده به میلیاردر تبدیل شده و به دلالی گاز و نفت برای روسیه و غرب پرداخته یعنی این طور نبوده که با روسیه دچار تنش بوده باشد و این الگاریشی مالی یکی از ده‌ها الیگاریشی مالی امروز در روسیه و اوکراین است و آنها هستند که در پشت صحنه، صحنه گردانی می‌کردند و منافعشان ایجاب می‌کرد که انتقال قدرت انجام بگیرد و جالب است که پارلمان اوکراین در سال 2012 انتخاباتش برگزار شده و اکثریتش را حزب مناطق اوکراین تشکیل دادند که حزب آقای یانوکویچ بوده و همین پارلمان رای به برکناری‌اش می‌دهد.

این کارشناس مسائل سیاست خارجی تصریح کرد: اکثریت نماینده‌های حزب مناطق اوکراین اگر رای نمی‌دادند آقای یانوکویچ برکنار نمی‌شد پس چه شده که احزاب طرفدار خود آقای یانوکویچ رای به برکناری‌اش می‌دهند؟ البته این امر نشان از زد و بندهای پشت پرده همین الیگارشی‌های مالی پرنفوذ دارد و حزبی که انتخاباتش در2012 برگزار شده در کمتر از دو سال رای آن برمی‌گردد.

وی اظهارداشت: مسئله امروز اوکراین اگر بحرانی شود نه به نفع روسیه و نه به نفع غرب است و نه به نفع مردم اوکراین و این طور هم نیست که مردم اوکراین آلت دست روسیه یا غرب باشند چون مردم اوکراین اکثریتشان به هر حال از این وضعیت ناراضی هستند و به هر دلیلی این وضعیت باید به یک سمتی برود اما این دست به دست شدن قدرت که یکبار در سال 2004 آنها می‌آیند سر کار حالا و دو مرتبه باز هم قصه تکرار می‌شود.

بهشتی‌پور اضافه کرد: اتفاقات اوکراین نشان می‌دهد این کشور هنوز نتوانسته به مدلی برسد که انتقال مسالمت‌آمیز قدرت انجام شود چون وقتی که یک کشوری سرنوشتش در کف خیابان تعیین شود دیگران می‌آیند برایش تعیین تکلیف می‌کنند و چه طور شده امروز روسیه و آمریکا و اتحادیه اروپا می‌آیند و می‌خواهد برای اوکراین تعیین تکلیف کنند به این دلیل که مردمش در کف خیابان خواستند انتقال قدرت را تجربه کنند.

وی افزود: اگر این‌ها می‌رفتند در چارچوب پارلمان و اگر روش‌های قانونی را تجربه می‌کردند هیچ کشوری جرات نداشت که بیاید در امور داخلی‌شان مداخله کند و آن یکی لشکرکشی به کریمه کند و آن یکی هم بیاید ادعای دم.کراسی و از این جور حقه‌بازی‌هایی که معلوم است همه می‌دانند که این‌ها حقه بازی است؛ پس این تجربه تاریخی برای همه کشورها و از جمله ایران است که بدانند انتقال قدرت در کف خیابان‌ها نباید انجام شود چون این بهانه‌ای می‌شود برای مداخله خارجی‌ در کشور باید انتقال قدرت به صورت قانونی و مسالمت‌آمیز انجام شود مثل خیلی از کشورهایی که دارند این کار را انجام می‌دهند متاسفانه اوکراین در این زمینه امتحان بدی را داده به هر حال امیدواریم این موضوع هر چه زودتر از طریق دیپلماسی حل شود.

کلینی در پاسخ به این سوال مبنی بر اینکه آیا اتفاقات چند روز گذشته نشان‌دهنده بازگشت دوباره شرق و غرب با وارثان جدید اردوگاه شرق و غرب به یک جنگ سرد جدید باشند؟ اظهار داشت: جان کری بارها اعلام کرد که ما خواهان ورود به بازی جنگ سرد نیستیم و این مواضع اعلامی است و یا این که تا به حال خیلی از مقامات روسیه سعی کردند که از ادبیات خیلی درشت استفاده نکنند و آخرین تحولاتی که امشب در حال عبور است این است که بالاخره علی‌الظاهر دومای روسیه بحث مداخله نظامی را تا حدودی کم رنگ کرده است.

وی افزود:‌بحث تلفنی که پوتین با خانم مرکل داشت تا شورای سازمان امنیت همکاری اروپا نقش بیشتری را به خود بگیرد و اینکه احتمالا گروه تماسی تشکیل شود مبنی براینکه موضوع را بررسی کنند بیانگر این است که طرفین کماکان تلاش می‌کنند تا از یک رویارویی جدی خودداری کنند البته همزمان با این صحنه ما شاهد این هستیم که دو تا از ناوگان‌های آمریکایی از مدیترانه به سمت دریای سیاه در حال حرکت است و همچنین بحث‌هایی هم مطرح بود که نیروهای روسیه به نیروهای نظام اوکراین تا فردا صبح زمان دادند که خود را تسلیم کنند البته گویا آخرین خبر تکذیب شده و به هر حال آن چیزی که الان مشاهده می‌شود اینست که موضوع کریمه و موضوع اوکراین دو تا بوده است.

این کارشناس مسائل اوراسیا افزود: روسیه در گذشته در بحث کریمه توافقاتی با اوکراین داشت و چیزی در حدود 30 درصد تخفیف گازی به اوکراین می‌داد و از کریمه استفاده می‌کرد که این امر تا پایان سال 2014 زمانش تمام می‌شود و امروز روسیه احساس می‌کند که اگر قرار باشد دولت حاکم در اوکراین غرب‌گرا باشد قطع‌به یقین در مراحل بعدی روی بحث موضوع انرژی و حق ترانزیت و یا نگاهی را که اروپا نسبت به‌دست آوردن یک نوع انرژی ارزان‌تر، امکان دارد که اوکراین بازی خود را با اروپا انجام دهد.

وی تصریح کرد: در نتیجه روسیه باید بتواند قبل از آن، موضوع کریمه را تعیین و تکلیف کند به همین خاطر تاکیداتی که الان روسیه در اوکراین در مورد بخش نظامی دارد بحث مهمی است حتی در اخبار مطرح بود که روسیه پلی را به کریمه وصل کند و همزمان بحث این است که غیر از این بنادر بنادر دیگر را تقویت کند به هر حال جریان اکثریت روسگرایی که در خود کریمه است پرچم روسیه را بلند کرده به همین خاطر دولت اوکراین امروزه گفته ما کریمه را به هیچ عنوان به هیچ کس نخواهیم داد و دقت کنید زمانی که بحث اوکراین پدید آمد موضوع این بود که حالادولت قبل بر سر یک دو راهی قرار گرفته که برود در حوزه اتحادیه گمرکی روسیه قرار بگیرد یا اروپا به همین خاطر روسیه آمد گفت که 15 میلیارد کمک می‌کنم و این قرارداد را امضا نکن و بیا با روسیه عکس بگیر به یک معنایی که امروزه می‌بینید این موضوع مطرح نیست.

این کارشناس مسائل سیاست خارجی افزود: امروز بحث بر سر کریمه است یعنی امروز تمامی تمرکزها بر روی نقاط خاص ژئوپولتیکی و رزرو سازی برای بازجویی بعدی معطوف است به همین خاطر نگاه کنید بحث کشمکش ژئوپولتیکی یک موضوع ادامه‌داری خواهد بود و این ربطی به بحث بازگشت به جنگ سرد نیست و در بحث اوکراین سرعت اروپا بیشتر از آمریکا بود، یعنی اروپایی‌ها بحث اوکراین را برای خودشان جدی‌تر و حیثیتی‌تر تحلیل می‌کردند، به همین خاطر شما می‌بینید یک زمانی مطرح شد که یک سخنگوی وزارت خارجه آمریکا مطرح کرده بود که اروپایی‌ها دارند بازی را تند می‌کنند و بعد گفته بود این اروپایی‌های لعنتی که بعد این ویدئو در یوتیوپ پخش شد و همه نگران شدند و در کشورهای اروپایی اولین کشور آلمان بود که خانم مرکل نسبت به موضوع اعتراض کرد که این مواضع از جانب یک سخنگوی هر چند خصوصی باشد غیرقابل پذیرش است.

کلینی اظهارداشت: درباره این موضوع می‌بینید که تفاوت نظرهایی در حوزه اردوگاه غرب است یعنی آمریکا نوع نگاهش به موضوع اوکراین موازنه چین، روسیه با شرایط بعدی است و نسبت آمریکا این است که اگر اوکراین تبدیل به یک وضعیت پرمناقشه و درگیری ممتد شود در این وضعیت روسیه گرایش خود را کجا تنظیم می‌کند؟ یعنی می‌رود به سمت وحدت هر چه بیشتر با چین و در نتیجه می‌تواند هزینه‌های آمریکا را در دور بعدی تغییر بدهد.

وی تصریح کرد: نگاهی که اروپا به موضوع دارد خارج از نوع دغدغه‌های مدیریت آمریکا بر چندجانبه‌گرایی است چون آمریکا تعریف از رهبری خود را تبدیل کرد به معنای هژمون و آن را تبدیل کرد بر مدیریت چند جانبه گرایی به همین خاطر امروز آمریکا در معادلات خود نگاه می‌کند به وضعیت چین، روسیه، اروپا و قدرت‌های واسطه‌ای مهم مثل هند، برزیل و بعضی کشورهای آفریقای جنوبی.

این کارشناس مسایل اوراسیا افزود: رابرت گیتز به اوباما این هشدار را داده بود که از لفاظی بیش از حد خودداری کند چون تو کماکان روسیه را در یکی از معادلات دیگر نیاز داری به همین خاطر وارد این بازی نشو و به یک زبان دیگر داشت این‌ را می‌گفت آقای اوباما شما زودتر از مقامات اروپایی موضع گیری نکن و بگذار خود اروپا که این سناریو را مطرح کرده خودش موضع بگیرد بعد شما به عنوان صاحب رای یا حامی یا تامین کننده ظاهر باش و از این منظر تقریبا می‌شود گفت که نوع نگاهی که آمریکا دارد با اروپا متفاوت است.

وی افزود: البته اروپا  برای خود هویت تعریف کرده و حالا بعضی می‌گویند اروپا در بحران است ولی کجای دنیا در بحران و مشکل نیست و خود روسیه هم در بحران و مشکل است و بعد از قضیه اوکراین اتفاقی که افتاد بازار سهم خود روسیه بود و ارزش روبل بود و این یعنی شما می‌بینید سهام یک دفعه چیزی در حدود تقریبا 7.5 درصد سقوط کرد البته آقای پوتین این‌ها را می‌فهمد چون آقای پوتین اگر بخواهد مسیر آینده را مدیریت کند باید تاثیرات و نقشی را که یورو حتی در حوزه روبل دارد را درک کند.

بهشتی‌پور در پاسخ به این سوال مبنی بر اینکه آیا در حال حاضر این موضوع اوکراین که یک طرف ماجرا یعنی روسیه است روی سایر پرونده‌هایی که روسیه روی آن‌ها نقش اساسی دارد مثل سوریه یا مثلا بحث سایر جاها مثل سپر دفاع موشکی این‌ها هم تاثیر خواهد گذاشت یاخیر؟ اظهار داشت: عملا مبنای نظر این است که بعضی‌ها تصورشان این است که غرب این مشکل اوکراین را برای روسیه ایجاد کرده است که بتواند رفتار روسیه را در سوریه تنظیم کند در حالی که به نظر من باز هم این هم از آن مبانی تئوری توطئه است که مرتب مطرح می‌شود و بحث این‌که غرب در اوکراین فعالیت می‌کند به دلیل خود امنیت اوکراین است به هر حال خیلی جایگاه مهمی اوکراین برای اتحادیه اروپا و آمریکا دارد و این معادله‌اش یک معادله‌ای است که می‌تواند فضای امنیت بین‌المللی، معادلات قدرت در سطح بین‌المللی را رقم بزند و مسئله سوریه ممکن است تحت تاثیر قرار بگیرد ولی این که غرب بخواهد بیاید این‌جا بحران‌سازی برای روسیه کند که او را مجبور به تغییر رفتار کند این تئوری‌های روزنامه‌ای ظاهرش خیلی قشنگ است اما با واقعیت‌ها جور در نمی‌آید و روسیه اگر در سوریه هست منافع برای خودش تعریف کرده و ماجرای حضور روسیه در معادلات آینده خاورمیانه است.

وی ادامه داد: آمریکا هم خوب می‌داند که اوکراین در همسایگی روسیه است و روسیه پای این موضوع محکم می‌ایستد برای اینکه اهمیت خود را در خطر می‌بیند و امنیت روسیه به امنیت اوکراین گره خورده همچنین که امنیت اوکراین به امنیت روسیه گره خورده و اینجا به این شکل نیست که اگر روسیه از اوکراین به راحتی بگذرد به خاطر سوریه یا برعکس به خاطر اوکراین بیاید دست از سوریه بردارد و چنین چیزی تصورش برایم مشکل است چون قرائن و شواهد نشان می‌دهد این‌ها دو پدیده و معامله‌اند که به هم مرتبطند و از این‌جهت که بازیگران مشترکی دارند اما منافع روسیه در اوکراین و منافع غرب در اوکراین تعریف شده و منافع هر دو در سوریه تعریف شده و رودرو با هم قرار گرفته‌اند و بازیگران متعددی در این دو فعالیت می‌کنند بنابراین چیز بعیدی می‌دانم که روسیه بیاید به خاطر این که اوکراین را از دست ندهد در مسئله سوریه کوتاه بیاید چون این یک مسئله مستقل است و به نظر من ارتباط مستقیمی ندارد.

بهشتی‌پور در پاسخ به این سوال که آینده را چه طور می‌بینید و آیا از راه حل مسالمت‌آمیز چاره اندیشی خواهد شد یا این رجزخوانی ادامه پیدا می‌کند و یا این که اوکراین تجزیه می‌شود، گفت: واقعیت این است که غرب و روسیه حتما دنبال راه حل دیپلماتیک خواهند بود و جنگ به نفع اتحادیه اروپا و روسیه نیست چون روسیه رجز خوانی نکرده و بیشتر از رجزخوانی عملا اقدام نظامی انجام داده اما این اقدام نظامی برای گوش مالی دادن بوده و نه بیشتر یعنی روس‌ها مایل نیستند وارد جنگ شوند بنابراین فکر می‌کنم طرحی که خانم مرکل داده یا چیزی شبیه آن می‌روند به سمت حل مسئله از طریق دیپلماتیک و وارد جنگ تمام عیار نخواهد شد.

کلینی اظهار داشت: اوکراین نه چک زمان استالین است و نه گرجستان در امروز و امکان برخورد محدود نظامی از قبل از این تحولات که احتمال موضوع و برخورد محدود نظامی است و این به معنی ورود به یک جنگ تمام عیار، بسیار بعید است و به همان اندازه که می‌تواند به ضرر مردم و کشور اوکراین باشد می‌تواند برای آن‌ها جریان‌های ثانویه هم باشد و اینکه حرکتی که روسیه دارد انجام می‌دهد اینست که غرور روسیه به بازی گرفته شد از طرفی دیگر هم روسیه نباید نگاهی داشته باشد که اوکراین با دستان بالا و در مقابلش تسلیم شود و این دو ورژن به نظر من غلط است.

وی در پایان خاطرنشان کرد: به نظر می‌رسد که روسیه و حتی آمریکا این آمادگی را دارند که وارد یک ائتلاف سیاسی در دولت جدید شکل بگیرد البته روسیه معتقد است که باید معیارهای توافقی که با دولت قبلی از تغییر در میدان استقلال یا میدان یورویی مطرح می‌شود محترم شمرده شود به نظر من بحث ارزش قانون اساسی، احترام به خواست مردم، جلوگیری از مداخله نیروهای خارجی و ارزش استقلال اوکراین 4 فاکتوری است که بسیار با اهمیت و مورد توجه است.

انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار