به گزارش حوزه رادیو تلویزیون
باشگاه خبرنگاران به نقل از روابط عمومی اداره کل آموزش و پژوهش سیما، در نشست پژوهشی " مولفه های تفکر پروری در برنامه های کودک و نوجوان" از 10 صبح به مدت 2 ساعت برگزار شد.
در ابتدا خانم خامنه (کارشناس مجری برنامه) توانمندی کودکان در فلسفه ورزی را با این نگرش مطرح کرد که درست آموختن و صحیح اندیشیدن برای کودکان و توانمند سازی آنها در فرآیندهای رشد و تعالی آنها تاثیر مهمی دارد. متاسفانه اکنون نظام آموزشی ما دانش آموزان را به طرف مصرف کنندگی در حوزه اندیشه گرایی سوق داده و مولد بودن در این حوزه را از آنها سلب کرده است .
سالهای اول و دوم زندگی کودک بسیار برای رشد و تعالی تفکر کودک اثر گذار است. همچنین تا سن سه سالگی باید محرکهایی که کودک با آنها در ارتباط است بیشتر شود. رشد و پرورش اطلاعات کودک، تجارب و دریافت محرکها باعث رشد اندیشه گرایی و پخته تر شدن فرآیند سوال در کودک می شود .
سپس خانم دکتر مهرنوش هدایتی(عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی-گروه فکر پروری برای کودکان و نوجوانان، عضو سازمان نظام روانشناسی و مشاوره دارای پروانه فعالیت درمانی و عضو انجمن مشاوره و روان شناسی) در خصوص ضرورت، چیستی و پیامدهای رویکرد فلسفه برای کودکان و نوجوانان سخنرانی کرد .
وی گفت ما نباید به کودک القا کنیم که فقط از سیستم موجودی که ما می گوییم بهره مند شود. پس از رشد وی ممکن است در اثر تهاجم فرهنگی و در فرآنید مقابله با آن کودک دیروز نتواند تحلیل و مقابله داشته باشد و مغلوب گردد. ما باید در حوزه های محتلف در فرآنید تعامل با کودک از دریچه استدلال وارد شویم . در واقع کودک به جای پخته خوری باید خرد ورز شود .
کودک برای زندگی در جامعه پر چالش و پیچیده عصر حاضر و بخصوص مقاومت در برابر فشار تهاجم فرهنگی، نیازمند کسب این مهارتها است :
- عقلانیت و خرد ورزی
- تفکر نقاد، خلافانه و مسئول
- قدرت تمییز، داوری و استدلال که برگرفته از همان تفکر منطقی و مسئول است .
- مهارت و گفتگو به جای نزاع در روابط میان فردی از سطوح پایین تا سطوح جهانی .
- حفظ روحیه کنجکاوی و پرسشگری
- تفکر منطقی و مستقل به جای پخته خواری و وابستگی فکری
آنچه حقیقت است ما دیگر نمی توانیم در هر زمینه معبارهای بزرگسالان را به کودکان تحمیل کنیم و توقع داشته باشیم که آنها مانند آن عمل کنند .
در ادامه وی در خصوص چگونگی پیدایش P4C که برنامه ای برای تفکر نقاد است گفت : مباحثه های فاخر امری است که باید از کودکی آغاز شود . درک عطش کنجکاری و اشتیاق یادگیری در کودکان به محض ورود به مدرسه و محو آن طی سالهای تحصیل و تبیین دلایل ناتوانی مدرسه در برآوردن این نیاز اساسی مسائل محوری این برنامه است. همچنین این برنامه در دهه 80 در ایران مورد کاربرد قرار گرفت .
وی الگوی لیپمن را نیز معرفی کرد : دانش آموزان نتایج به دست آمده توسط دیگران را صرفا به خاطر نمی سپارند بلکه بر سر هر موضوع، گفتگو، تحقیق و پژوهش می کنند . به گونه ای که در عمل به کاوشگرانی ماهر و جوان تبدیل می شوند . آنها با استفاده از داستانهای دارای مضامین فلسفی به پرسشهایی که در طول تاریخ فلسفه، ذهن فیلسوفان را به خود مشغول کرده به شیوه ای بدیع پاسخ خواهند داد .
این برنامه متشکل از قصه هایی است که به گونه ای خاص نوشته شده اند و کارشان شروع کردن مباحثه ای فلسفی است.
در تبدیل کلاس به حلقه کند و کاو به منظور کاووش مشترک می توان آموزش تفکر نقاد و خلاق در درک ماهیت موضوعات فلسفی میان کودکان با تاکید بر محورهای خوداصلاحگری، داشتن حساسیت معقول نسبت به زمینه داوری برا پایه اعتماد بر ملاکها را آموزش داد .
وی در ادامه به داستانهای فلسفی و نقش این ابزار کارامد اشاره کرد : داستان فلسفی کوششی است که کودکان را به کندو کاو در مورد مفاهیم و شیوه های فلسفی ترغیب می کند. این ترغیب از طریق جای دادن مفاهیم و شیوه های فلسفی در خلال اتفاقات داستان است . اتفاقاتی که بی واسطه با تجربیات کودکان در ارتباط باشد. به عبارت دیگر در این داستانها شخصیت های تخیلی ارائه می شود .
سخنران دیگر این نشست، آقای دکتر حاتمی( عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، گروه روانشناسی دانشکده ی علوم تربیتی و روان شناسی و پژوهشکده علوم شناختی ) محور صحبتهای خود را جنبه های انگیزشی و ضرورتهای موضوع نشست عنوان کرد.
وی گفت نواحی بالاتر مغز می تواند یک نوع مدیریت بالا به پایین انجام دهد. اصولا فرآیندهای مغزی بالا به پایین و پایین به بالا است و در طول زندگی ما مدام بین این دونیروی کنترلی در حال تعامل هستیم. چگونه به بچه ها کمک کنیم که نیروهای مدیریتی بالا به پایین را تقویت کنند تا بتوانند رفتار خود را کنترل کنند مسئله بسیار مهمی است . اغلب افراد در شیوه های حل مسئله، استدلال و شناخت دنیای خودشان مشکل دارند. مردم کشور ما در فرآیند تفکر و استدلال نیازمند توانمند سازی بیشتر هستیم.
در سالهای گذشته به دلیل ساده بودن سبک و محیط زندگی و غنی بودن فرهنگ برای همه چیز راه حل و شیوه ای وجود داشت. اما اکنون دنیای ما خیلی پیچیده شده است و موازنه دانش میان کودک و والدین به هم خورده است. این اتفاق نیاز به توانمند سازی را ضرورت می بخشد اما نکته قابل تامل آنکه این توانایی ها قابلیت آموختن دارند . اگر درست بیندیشیم راه صحیحی نیز خواهیم یافت .
تلویزیون و رسانه یک فرصت استثنایی برای آموزش دادن را بوجود آورده است اما این مهم مستلزم تولید برنامه هایی در خور و پر محتوا است. برنامه ها باید به جای نصیحت کردن، کمی هم گفتگو و راهیابی کنند و ظرفیت شناختی و استدلال را بالا ببرند.
خودیابی، اعتماد به نفس و حل مسئله مولفه هایی است که باید در برنامه ها گنجانده شود. اندیشه، خلاقیت و دغدغه های تولید کننده برنامه نیز در تولید بسیار مهم و اثر بخش است.
گفتنی است؛در این نشست که تعاملی و دوسویه بود، مخاطبین نیز پرسشها و نقطه نظرات خود را مطرح کردند . در پایان به دلیل استقبال حاضرین قرار شد این موضوع در کارگاههای آموزشی تخصصی در سال آینده پیگیری و برگزار شود .
انتهای پیام/اق