به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،به نقل از سایت جامع آزادگان: خاطرات اسارت در کنار همه سختی ها و
عذابهایش برای آزادگان ما شیرینی خودش را هم دارد. لحظاتی که دور از
خانواده و در سرزمینی غریب سپری شد اما شاهنامه ای بود که آخرش خوش درآمد.
آنچه می خوانید بخشی از خاطرات آزاده حسین اسلامی (آبادانی) است:
زمستان
سال۶۴ بود که هیأت عالی رتبه ای ازسازمان ملل به اردوگاه رمادیه ی ۶
آمدند. آنها وقتی از بیرون، اردوگاه را دیدند، گفتند: «هر کس شش ماه در این
جا زندگی کند دیوانه می شود!»
پس ما باید دیوانگانی با ضریب
یازده می بودیم! چون یازده تا «شش ماه» را در اسارت گذرانده بودیم. وقتی آن
هیأت وارد اردوگاه و سپس وارد آسایشگاه شد کسی حرف نمی زد و فقط نگاه شان
می کردیم. آن ها از نگاه هایمان خواندند که مشکلاتی داریم.
بنابراین
سربازان را از آسایشگاه بیرون کردند، آن گاه اسرا لباس هایشان را درآورده،
آثار ناشی از کابل هایی را که به بدنشان خورده بود به آنها نشان دادند.
اسرا با هر زبانی که بلد بودند حرف هایشان را به آنها گفتند: انگلیسی،
آلمانی، فرانسه، ایتالیایی و....
هیأت سازمان ملل تعجب کرده بودند
و گفتند: ما توقع داشتیم از شما کتک بخوریم! چه قدرتی شما را نگهداشته است
که حتی به زبان های زنده ی دنیا حرف می زنید؟! یکی از اسرای شیردل وسط حرف
های آنها پرید و گفت: ما مسلمونیم، ما شیعه ایم، ما معتقدیم از این ستون
تا اون ستون فرجه.