معمولاً بازماندگان متوفی زودتر از دیگران در قبرستان حاضر می شوند تا به کسانی که می آیند، خوش آمد گفته، مقدم آنان را گرامی بدارند.
اول به زیارت قبر تازه در گذشتگان می روند، بعد به زیارت قبور مردگان گذشته.
مردم بر این باورند که مرده سرِ سال و ماه نو به خانه اش یا کنار قبرش می آید لذا، پیوسته قرآن می خوانند.
عید دیدنا :
پس از سال تحویل، همه ی اعضای خانواده با لباس و پوشاک نوروزی ، به خانه ی بزرگ فامیل می روند و با عباراتی نظیر عید شریف مبارک یا صد سال به این سالها، نوروز را تبریک می گویند و پس از مراسم دست و رو بوسی دور هم می نشینند.
ابتدا
پذیرایی با مجمه های نانِ روغنی، فتیر یا قلفی و کاسه های شیره، ماست، فلّه ی گوسفند،
پنیر و حلوا شروع می شود و افراد حتماً از هر کدام چند لقمه ای را به قصد تبرکی و تجدید
هم نمکی می خورند.
مردم باور دارند که نان باید حتماً سر سفره باشد زیرا نان مایه ی
برکت سفره است.
سپس با مجمه های تنقلات و آجیل که پر است از بشقاب های برگه ی زردآلو، شفتالو، عناب، خرما، کشمش،مغز گردو، بادام و داک، کلّه کَنو و کلّه کنجد از حاضران پذیرایی می شود و کوچکترها عیدانه ی خود را از بزرگترها که شامل پول، تخم مرغ رنگ کرده یا بشقاب های آجیل است، می گیرند و عازم خانه ی فامیل دیگر می شوند.
پس از
آنکه کوچکترها به خانه ی همه ی بزرگترها رفتند، در خانه ها به انتظار بازدید بزرگترها می نشینند و این دید و بازدیدها، در سه روز اول
با جنب و جوش بسیار و تا پایان روز دوازدهم به تدریج ادامه دارد.
معمولاً اولین وعده
ی غذایی پس از تحویل سال چه ظهر باشد چه شب، در خانه ی بزرگ فامیل صرف می شود و بعد
به صورت دوره ای میان همه ی اعضای فامیل ادامه
می یابد.
بزرگان فامیل در این دعوتی، عیدانه و شام دلاکان، حمامی ها، چوپانان، دشت بانان، برزگران و نیازمندان را به خانه هایشان روانه می کنند.
شام
نوروزی معمولاً رنگِ غذاهای محلی دارد و بیشتر خشتلی پلو، رشته پلو، بلغور پلو یا پلو
با گوشت داغ ( قورمه ) است. در کنار این دید و بازدیدها، جوانانی که عروسی نکرده اند،
به همراه بزرگترهایشان به دیدار خانواده ی عروس یا نامزد خود رفته، هدایایی برای آنان
می برند و عید را تبریک می گویند.
بعد خانواده ی عروس هم به " پی پا" رفته، هدایای مختصری می برند این کار جنبه ی عید دیدنی دارد و با مراسم " بارکشان " که تقریباً نوعی تأمین مخارج عروس در خانه ی پدرش می باشد، تفاوت می کند.
تقریباً در اولین لحظات عید، همه ی خانواده ها بر این باورند که هرکس هر کجا هست، باید خود را به سرِ سفره یِ عید برساند؛ یعنی لحظه ی سال تحویل در کنار خانواده باشد.
معمولاً مادرها برای اولین ظهر و اولین شب سال نو(بعد از عید) به تناسب شرایط مادّی، «رِشته پلو» یا «رشته ی تنها» یا غذایی به نام «سَاْبَری» که از گندم تهیه می شود، می پزند. غذا توسط مادر و بزرگ خانه ولی با کمک کوچکترها تهیه می شود.
صبحانه های نوروزی هم با بقیه ی سال فرق دارد، صبحانه ها، عموماً از نان های «وَرهُری» (اولین نانی که از تنور در می آورند) تازه پخته و در وعده های بعد با نان خشکه و روغنی و پنیر ماستی یا انواع مرباها، مصرف می شود.
معمولاً رسم است که اگر کسی مرده باشد و خانواده ای عزادار باشد، یکی دو روز قبل از عید، بزرگان محل یا فامیل، دو سه نفری به خانه ی عزاداران می روند، خانه ی آن ها را آب پاشی می کنند و زنان شال و روسری سفید و به مردان پیراهن تازه می دهند تا بپوشند و به اصطلاح «آنها را از لباس عزا در می آورند.»
زن های خانه اولین صبح عید: صبح زود بلند می شوند، جلوی خانه را آب پاشی می کنند و اسپند و نمک وَر می سوزند و در قسمت بیرونی منزل، در مسیر راهگذران می گذارند تا هر که رد می شود، بوی کُندُر و اسپند را بشنود و صلوات بفرستد.
معمولاً در شب عید و صبح عید، اهالی محل و خانواده ها، به عیادت بیماران و سرِ قبرستان ها می روند و بعد دید و بازدیدهای رسمی آغاز می گردد.
پختن ساوری( پلوی عید):
در اولین
شب بعد از تحویل سال، عمدتا همه فرززندان و نوادگان هر فامیلی در خانه پدر بزرگ ها
جمع می شوند و به جای سبزی پلو و ماهی امروز ، ساوری پلو میپزند.
در این خوراک گندم خرد شده به جای بخش زیادی از برنج، گاه همراه برنج و گاه به جای برنج با آتش کنده در اجاق های خانه ها پخته می شود. آنهایی که وضع مالی بهتر دارند، به جای ساوری پلو، خورشب قبرمه «گوشت داغ» و پلو آماده می کنند که خوراکی بسیار لذیذ و مقوی است و به جای شام، همه با هم می خورند.
در این شب ارباب ها و صاحبان املاک و احشام، سینی های کوچکی را که به آن« مجمعه» می گویند، پر پلو می کنند و به همراه هدایایی مثل کله قند یا بسته های چای و خرما برای برزگران و خدمتکاران می فرستند.
سیل و سیاحت:
مردم
در اکثر نقاط استان ، سه روز اول عید را فقط به دید و بازدید می گذرانند که البته این
دید و بازدیدیها ، بعد از سوم نوروز هم ادامه می یابد اما اهمیت سه روز اول بیشتر است.
افزون بر آن عده ای شش روز اول نوروز را
"عید سلطانی" می نامند و ضمن دید
و بازدیدها، دسته جمعی یا خانوادگی به دامن دشت و صحرا می روندو عموما نهار ی را دورهم
می خورند و در کوه و دشت می گردند.
این گشت و تفریح را در اصطلاح محلی «سیل و سیاحت » می گویند. بدیهی است که سیل و سیاحت روز سیزده که در منطقه ، به میله معروف است، با تمام گردش ها فرق میکند و با اسباب و امکانات بیشتری و تقریبا توسط 90 درصد مردم انجام می شود.
شوربا پزان:
در بسیاری از مناطق شهری و روستایی استان، برخی برای نهار روز اول یا سوم نوروز ، آش مخصوص به نام "شوربا" می پزند. نکته ی جالب در پختن این آش این است که باید ماده ی اولیه آش، از سبزه هایی باشد که تازه روییده اند زیرا آنان معتقدند ، سبزه های نوروزی که باد بهاری بر آنها وزیده باشد، برای رفع بسیاری از ناراحتی های گوارشی و تنفسی مفید است.
دعوتی های عروسی و دامادی:
در اولین روزهای بعد از نوروز، کسانی که تازه ازدواج کرده اند ابتدا به همراه پدر و مادرهایشان به خانه بزرگترها می روند. سپس ابتدا خانواده داماد و بعد از آنها، خانواده عروس، طرف مقابل را برای نهار یا شام دعوت می کنند. معمولا اولین دعوتی های سال نو، با طول و تفضیل بیشتری برگزار می شود . این دعوتی ها فقط به خاطر عروس و داماد برگزار می شود و با دعوتی های معمولی متفاوت است و جای آنها را نمی گیرد.
بیرون انداختن سرسوزی:
کاشتن سبزه با دانه های جو، گندم، عدس و ماش و ... یکی از ملزومات حتمی و قطعی یکایک خانواده های این سرزمین است زیرا آنها به امید زنده ماندن و خیر و خوشی در سال آینده ، این سبزه ها را می کارند و می پندارند سرسبزی و نشاط سبزه ها، مایه ی سلامتی و شادابی آنها خواهد بود.
به همین جهت، ظرفی را که در آن سبزی کاشته اند و به "سرسوزی" یعنی سبزه ای که آن را برای سلامتی سرافراد کاشته اند، معروف است.
ظرف سبزه ای که به نشان و نماد سرسلامتی افراد کاشته اند، تقریبا بدون استثناء در تمام ایام بعد از نوروز ، تا صبح و گاهی تا ظهر روز سیزدهم در خانه ها محافظت می شود./س