به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،، مسعود یارضوی نویسنده وبلاگ عبور در آخرین پست وبلاگش نوشت: به نام خداوند بلند مرتبه و با صلوات همیشگی بر اهل بیت مکرم اسلام
_حرفها و تحلیلهای من درباره حرکت ناصحیح خانم اشتون در سفر اخیر به ایران و دیدار با یکی از عوامل فتنه از جنس حرفهایی که این روزها از زبان بسیاری از رجال سیاسی می شنوم و می خوانم، نیست...
چه اینکه اولاً این قضایا قابل پیش بینی بود (و هنگام تحقق یک پیش بینی، باید حرفهایی از جنس همان پیش بینی زد) و ثانیاً فضای امروز را که هرکس تریبونی در اختیار دارد؛ فقط به انتقاد از آقای ظریف و یارانش می پردازد را هم درست نمی دانم.
و این درست ندانستن هم باز به این دلیل است که دعوای اصلی را همان فتنه آینده و اوکراینیزه کردن ایران می دانم و قال و مقالهایی مثل دیدار با فتنه گران نیز به نظر من جملگی مقدمات کار هستند که راه چاره برخورد با آنها، موضع گیری صحیح و مفید و تنویر افکار عمومی است نه مثلاً طرح سوال از وزرای اطلاعات و خارجه که با تحلیل من فعلاً نه ممکن است و نه عملی خواهد شد.
بگذریم.
یادتان هست سه ماه قبل در تحلیلی این جمله را نوشتم که: "با تحلیل من، آمریکایی ها و اروپایی ها چند وقت دیگر بعید نیست که تحریم هایی را برای ایران تدارک ببینند و عدم اعمال آنها را نیز منوط به آزادی سران فتنه از حصر خانگی خواهند کرد...؟!"
و چند روز بعد هم دومرتبه این جملات را بعنوان تحلیل نوشتم که: "نگرانم از روزی که مسائل جدیدی مثل حمایت ایران از حزب الله یا آزادی بدون توبه سران فتنه از حصر هم بهانه تحریمها شود و کار کمی مشکل پیدا کند"
آن حرفها و تحلیلها که اخیراً و چند روز بعد از سفر خانم اشتون توسط سخنگوی ایشان، یعنی همین آقای مایکل مان امنیتی! اینطور تأیید و محقق شدند که: "برخی از تحریم های ما در مورد اشخاص و به دلیل موضوعات حقوق بشری اعمال شده اند"! حالا به حواشی سفر خانم اشتون ربط و ارتباطاتی پیدا کرده اند که باید بیانشان کرد.
* دیدارهای اروپایی؛ از برجسته سازی سمبولیک آشوب خیابانی تا چرایی مطرح کردن موسوی و کروبیببینید، هدف اروپایی های دیپلماتی که از بعد از روی کارآمدن آقای روحانی و یارانش به ایران می آیند دو چیز بیشتر نیست.
اول ترساندن بیشتر برخی دولتیّون از تحریم هاست (خاطرتان هست که حتی بلاتر فوتبالی هم که به ایران آمد از تحریمها گفت؟!) و دوم، حمایت از آشوب در ایران که به بهانه دیدار با فتنه گران دسته چندم و سمبل سازی از "موسوی و کروبی" لعین صورت می گیرد.
خانم اشتون یا همینطور اعضای هیئت پارلمانی اروپا قصدشان از دیدار با امثال محمدی و ستوده و پناهی، در واقع نوعی اقدام سمبولیک است برای حمایت از "آشوب" یا قدرت خیابانی در ایران و ایضاً پدیده "تیموشنکو سازی در ایران"!
البته عرض می کنم که آنها خودشان هم می دانند که هرگز موفق به آزادکردن موسوی و کروبی ملعون نمی شوند ولی از باب خوانش واقعیت و آینده باید گفت که نیاز چندانی هم به این کار ندارند و حالا قصد دارند کار حمایت از سران فتنه که بعنوان بخشی از پروسه اوکراینیزه کردن ایران باید به آن بپردازند را به خارج از مرزها بکشانند.
کما اینکه کشاندند و موضع چند وقت قبل کاخ سفید و بیانیه اخیر بان کی مون هم گویای تأیید همین تحلیل اوضاع کنونی است.
نکته ای که می ماند این است که بازیگر اصلی با تیپیک "تحریم" دارد آرام آرام وارد نمایش می شود و قصه همانطور که تحلیل من و مایکل مان هم بیان کردند! اینطور در قالب پروپاگاندا ادامه پیدا می کند که: "غرب تحریم هایی را به دلیل حصر موسوی و کروبی اعمال کرده است و البته تحریم های بیشتری را هم در جیب دارد که در صورت براورده نشدن خواسته هایش پیرامون حمایت از فتنه گران؛ اعمال می شوند!"
ببینید، نکته این نیست که غرب چه نظری درباره حصر سران فتنه دارد و یا مثلاً مثل اظهار نظرهای بعض از سیاسیون ایران؛ دعوای اصلی این نیست که بان کی مون ضعیف است یا خانم اشتون وزانت سیاسی ندارد و غیر(چون این افراد هم در آنسوی مرزها از قبیل همین نظرات را برای برخی از سیاسیون و دولتمداران ایرانی دارند!)
دعوای اصلی اینجاست که تکه سنگ بزرگی که غرب آنرا با هدف اوکراینیزه شدن ایران و فتنه آینده در این کشور عزیز به حرکت درآورده تا در مسیر حرکت و پیشرفت ما قرار دهد، قرار است با رفتارهایی مثل دیدار با فتنه گران دسته چندم، ترس دائم عده ای از دولتی ها از تحریم ها و تحلیل غلط برخی از خواص؛ شتاب بیشتری بگیرد و تندتر بغلتد!
دعوای اصلی این است.
* نیت های درست و کنش های غلطحالا اگر با من موافق هستید پس پیدا کنید جایگاه اظهار نظرهای برخی از سیاسیون داخلی را که این روزها گویی هیچ وظیفه ای ندارند غیر از بد و بیراه گفتن به خانم اشتون و وزارت خارجه و دولت یازدهم و غیره.
کارشان و نیتشان ان شاء الله در سبیل صحیحی قرار دارد اما ... به نظر من متوجه اصل قصه نیستند.
کاری که باید و "نیاز لحظه" را مثلاً آیت الله آملی لاریجانی با موضع انقلابی و دقیقی که در تذکر به وزارت خارجه مطرح کرد انجام داد به نظر من.
...
تأکید زیادی بر این مسئله دارم به این دلیل که وقتی مسئله اصلی مشخص باشد آنوقت همه متوجه می شوند که فعلاً و تا روشن شدن تکلیف مذاکرات (همان که آقای ظریف توافق نهایی! خطابش می کند) نه وقت استیضاح وزرای خارجه و اطلاعات است و نه وقت بد و بیراه گفتن به مسئولان دولت و غیره.
دقت کنید دوستان خوبم که منظور من این نیست که هیچکس نباید نسبت به این اقدامات غلط و ناشی از ضعف و کرنشگری در مقابل غرب؛ موضع بگیرد! بلکه منظور من این است که باید موضع دقیق گرفت و هدف را زد نه اینکه تیر مشقی در کرد ...
*موانع متنوع، هدف یکسانبا تحلیل من و همانطور که ماه ها قبل هم بیان کردم، غرب در فرایند مذاکره با ایران، بازی را به بحث "موانع" خواهند کشاند و همزمان نیز از بیشتر تکان دادن دست و پای لولوی تحریم ها غافل نخواهد شد.
آن موانع قابل پیش بینی، از چرایی حمایت ما از حزب الله لبنان هستند تا چرایی حصر موسوی و کروبی، بهانه تراشی درباره برادران اهل سنت، عزم ما برای دستیابی به انرژی اتمی و غیره...
و البته آژیتاتور نهایی تمام آنها هم مسئله تحریم هاست...
به این صورت که برای هریک از این مقولات مثلاً تحریم خواهیم شد یا اینکه در مابه ازایی از آنها؛ تحریم در آستانه لغوی، لغو نخواهد شد!!!
و باز هم برای بار چندم و از باب تکلیف عرض می کنم که تمام این بازی شوم که با ترس عده ای در دولت از آمریکا و تئاتر تحریم ها، واقعیت انگاشته می شود؛ تنها یک هدف دارد و آن "اوکراینیزه کردن ایران" و ایجاد ناآرام سازی اقتصادی در ایران است.
یگانه تکلیف ما در موقعیت کنونی و برای جلوگیری از تکرار دوباره حوادث تلخ سال 88 که از هشت سال جنگ تحمیلی هم سخت تر و تلخ تر بود؛ آگاه سازی مردم به قدر وُسع و مبارزه اصولی با شبهاتی است که دشمن هر روز و به هر بهانه ای با هدف مشوش کردن ذهن مردم بویژه در بحث "معیشت" مطرح می کند.
نشانه های فتنه آینده خیلی زودتر از آنچه که باید در حال آشکار شدن هستند...