به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران ؛پایگاه اینترنتی آنتی وار در گزارشی به قلم ریچارد اچ.بلاک با عنوان " دخالت غرب در بحران اوکراین" نوشت:رهبران کشورهای غربی به جای اینکه با لفاظی های تند و آتشین، ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه را با هیتلر مقایسه کنند، بهتر است اجازه دهند مردم، گروههای سیاسی واحزاب درگیر در بحران اوکراین به منظور استقرار صلح و ثبات در منطقه و همچنین آینده ای بهتر برای این کشور ،خود تصمیم گیری کنند.
با توجه به اینکه تا سال 1954 شبه جزیره کریمه بخشی از قلمروی روسیه بود می توان گفت کریمه و روسیه از مناسبات و روابط بسیار طولانی برخوردار بوده اند.بسیاری از شهروندان کریمه روس تبار هستند و پایگاههای نیروی دریایی آن نیز مورد حمایت ناوگان دریایی روسیه است.
در بسیاری از موارد، مناسبات و وفاداری شبه جزیره کریمه به روسیه چه بسا بسیار قوی تر از ارتباط این شبه جزیره با اوکراین بوده است.درحال حاضر، شبه جزیره کریمه تحت کنترل روسیه است.لذا انتظار اینکه روسیه کریمه را به اوکراین بازگرداند انتظاری واهی و غیرمنطقی خواهد بود.
از سوی دیگر، اوکراین به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم بندی شده است. ساکنان مناطق شرقی این کشور به زبان روسی گفتگو می کنند در حالی که زبان شهروندان مناطق غربی این کشور اوکراینی است و فرهنگ آنان در مقایسه با فرهنگ مناطق شرقی کمتر رنگ و بوی روسی دارد.
علاقمندی ساکنان شرقی اوکراین به گسترش ناتو و پیوستن به اتحادیه اروپا از جمله نگرانی های رهبران مسکو به شمار می رود.مقامات روسیه اینگونه نگرانی ها را برای مناطق شرقی اوکراین تهدید آمیز تلقی می کنند.
روسیه در حافظه تاریخی خود خاطرات ناگواری از حملات و هجوم غرب در سال 1941 در جنگ جهانی دوم دارد.
همچنین، کشورهای هم مرز اوکراین مانند لهستان، اسلواکی، مجارستان و رومانی خاطرات تلخ مربوط به اشغالگری اتحاد جماهیر شوروی را هنوز در حافظه خود دارند.
همانگونه که روسیه در تقابل با غرب نیاز به سپر حمایتی دارد کشورهای غربی نیز در تقابل با روسیه نیاز به سپر حمایتی دارند.با توجه به اینگونه تحولات و سوابق تاریخی به نظر می رسد، هدف از تقسیم بندی اوکراین به دو قسمت شرقی و غربی،تقویت ثبات اما به دور از سلطه طلبی نظامی خواهد بود.
اوکراین با مشکلات زیاد فساد مالی و عدم کارایی روبروست.نیمی از ثروت این کشور از سوی افراد و احزاب طرفدار حکومت که منافع اقتصادی را فقط برای خود می خواهند تصاحب شده است.
شهروندان غربی اوکراین تنها از طریق همکاری و کمک های اتحادیه اروپا می توانند مشکلات اقتصادی و اجتماعی خود را کاهش دهند.
در چنین شرایطی بدیهی است مقامات ارشد فدراسیون روسیه بیشتر تلاش می کنند مناطق شرقی اوکراین را تحت تاثیر خود قرار دهند.از سوی دیگر، تقسیم بندی اوکراین به مناطق شرقی و غربی می تواند سپرهای امنیتی ثابتی در تقابل با نیروهای شرقی و غربی ایجاد کند.
اکنون زمان آن رسیده است که آمریکا از سیاست رونالد ریگان رئیس جمهور اسبق آمریکا و حمایت شبه نظامیان در قاره های مختلف دست بر دارد.
مقامات غرب با حمایت از شورشیان در اوکراین زمینه ایجاد خشونت های خیابانی را با راه اندازی تظاهرات در کیف بوجود آوردند. مخالفان دولت سابق اوکراین در پایتخت این کشور با برگزاری تظاهرات گسترده و ضد دولتی ضمن تیراندازی به سوی مقامات دولتی بسوی آنان مواد منفجره پرتاب کردند.
یکی از وظایف دولت ها در رویارویی با قیام های مسلحانه تلاش برای استقرار آرامش وصلح و ثبات داخلی است.
شورشیان در کیف رئیس جمهور منتخب مردم را سرنگون کردند اما خود نتوانستند دولتی مردمی را بر مسند قدرت بنشانند وانتخاب کنند.
یکی از اولین اقدامات اوکراین،تصویب قانون سرکوبگرانه حذف زبان روسی به عنوان دومین زبان دراین کشور بود. بسیاری از شهروندان اوکراینی که به زبان روسی تکلم می کنند این قانون را توهین آمیز خواندند و به تصویب آن اعتراض کردند.
پوتین، رئیس جمهور روسیه در بی ثباتی دولت اوکراین نقشی نداشت و بحران امروز این کشور ارتباطی به وی ندارد.استقبال رهبران کیف از کمکهای مالی و سخاوتمندانه روسیه به جای حمایت های مالی اتحادیه اروپا، قدرت های ناتو را بر آن داشت تا قیامهای مردمی در کیف راه اندازند. حمایت مستقیم و غیر مستقیم غرب در ایجاد آشوب و اغتشاش در خیابان های پایتخت اوکراین مدعای خوبی بر این ماجراست.
اکنون پس از پایان جنجال ها و تحولات سیاسی ناگوار در اوکراین که با حمایت آشکار و نهان غرب سبب سرنگونی دولت این کشور شد،رهبران غرب باید بدانند لفاظی های تند و آتشین علیه رهبران روسیه تاثیری در سرنوشت اوکراین ندارد.
افزون برآن، شهروندان اوکراین خودشان باید تصمیم بگیرند که کدام مناطق این کشور با آرامش و رضایتمندی باید به فدراسیون روسیه بپیوندند و کدام مناطق باید به کیف پایبند باشند.
در چنین صورتی باید بپذیریم و شاهد تقسیم بندی مرزهای اوکراین به مرزهای شرقی و غربی باشیم.اعزام ناوهای آمریکا به دریای سیاه اقدامی جسورانه توصیف می شود.و همچنین، پرواز ناوگان هوایی روسیه بر فراز دریای سیاه نیز اقدامی خطرناک خواهد بود.اگرچه بنظر نمی رسد کسی شاهد وقوع درگیری نظامی باشد اما مقامات و رهبران سیاسی باید مانع از لفاظیهای تند و آتشین و همچنین اقدامات تحریک امیزی باشند که ادامه آنها می تواند سبب بروز جنگ در مناطقی شود که روسیه دارای منافع مشروع و قانونی است و دیگران فاقد هرگونه حقوق و منافعی هستند.
انتهای پیام/