11سال پیش بود که در چنین هفته ای جورج بوش، عراق را مقصد جنگ خود انتخاب کرد.
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،یازدهمین سالگرد آغاز تهاجم نظامی آمریکا و هم پیمانانش به عراق در حالی نزدیک شده است که جدیدترین آمار از اعداد و ارقام نجومی هزینههای آمریکا در دو کشور عراق و افغانستان حکایت دارد. در این گزارش سعی شده به بخشی از این آمار اشاره شود.
پس از فروپاشی ساختارهاي ارتش آمريكا در عراق و افغانستان این کشور توانايي ورود به جنگ جديد و حمله به كشور سومي از راه خشكي چه در حال حاضر و چه در آينده را ندارد و روياي امپراتوري آمریکا با فروپاشي ارتش این کشور متجاوز در عراق و افغانستان بر باد رفته تلقی می شود.
در این ارتباط اعداد و ارقامي وجود دارد که نشان مي دهد جنگ در عراق و افغانستان مهم ترين عامل نابودي تسليحات و نظامیان آمريكايي از زمان پيدايش آمريكا تاكنون بوده است.
آمريكا در اين جنگ ها بيش از 600 هزار قطعه از تجهيزات نظامي خود اعم از تانك، خودروهاي زرهي، زره پوش، هاموي و بالگرد را از دست داده و بيش از يك ميليون نظامي كشته، مجروح، معلول و يا دچار بيماري هاي رواني و عصبي شده اند.
ممكن است اين ارقام براي برخي ها شگفت انگيز باشد، همان طوري كه براي خود نویسنده مقاله نیز غافلگير كننده بود، اما این آمار و ارقام پس از مطالعات دقيق و تکیه بر بسياري از اطلاعات كه منابع آنها آمريكايي بود، منابعي همچون پنتاگون، كنگره و ... به دست آمده اند.
اطلاعات زيادي كه در دسترس ماست باعث مي شود تا ما بفهميم چه اتفاقي پيرامون ما رخ مي دهد.
در اين مقاله تلاش شده به شكست نظامي ارتش آمريكا در عراق و افغانستان تاکید شود و اطلاعاتي در اختیار خواننده قرار گیرد كه حقايق جاری بر بخشی از جهان اسلام در دو كشور عراق و افغانستان را تبیین کند و براي اين كه از حجم و میزان تخريب ارتش آمريكا در این دو کشور آگاه شويم، تلاش شده بر حجم و میزان خسارت هاي وارد آمده، به بخش تجهيزات و سيستم هاي تسليحاتي و همچنين خسارت هاي وارد آمده به بخش نیروی انساني آمريكا از جمله کشته و زخمی شدن نظامیان آمریکایی در جریان عمليات هاي نظامي و مشكلات پس از جنگ و كشته ها و مجروحان غيرنظامي اشاره شود.
1- خسارت هاي مربوط به تجهيزات و سيستم هاي تسليحاتييكي
از تحقيق هاي انجام شده در ماه سپتامبر 2007 توسط دفتر بودجه كنگره آمريكا
تعداد تجهيزات از دست داده شده توسط ارتش را كه نياز به جايگزيني سريع
دارند، حدود 300 هزار اعلام كرد كه مربوط به تجهيزات اساسي همچون هلي
كوپترها، تانك هاي آبرامز، برادلي، خودروهاي رزهي، هاموي و انواع توپ ها را
در بر می گرفت. در تحقيقي
مربوط به فرايند اصلاح، جايگزيني و نوسازي تجهيزات تخريبي و معيوب كه در
عرصه جنگ مورد استفاده قرار گرفته اند، با عنوان «Replacing and Repairing
Equipment Used in Iraq and Afghanistan» آمده است اقدامات مربوط به اصلاح و
جايگزيني اين تسليحات زمان زيادي خواهد برد.
-
ژنرال "رابرت رادين" ، رئيس بخش تجهيزات ارتش آمريكا و نائب رئيس ستاد
عمليات لجستيكي و عملياتي اعلام كرده است که تعداد تجهيزات نظامی كه طی سال
2005 در جنگ تخريب و مورد تعمير قرار گرفته اند و تجهيزاتي همچون خودروهاي
برادلي و تانك هاي آبرامز، توپ ها و خودروهاي چرخ دار را در می برگیرند،
بالغ بر 20 هزار دستگاه بوده اند كه اين رقم در سال 2006 به 33 هزار و در
سال 2007 به 47 هزار دستگاه بالغ شده است. - برحسب اعلام دفتر بودجه كنگره آمریکا در سال 2006 نقص در تجهيزات در نتيجه تخريب شامل ارقام زير بوده است:
13
هزار دستگاه انواع خودروهاي سريع السير و چند منظوره (هاموي)، 33 هزار
دستگاه خودروهاي تاكتيكي متوسط و 7600 دستگاه خودروي تاكتيكي سنگين. - "پيتر شوميكر"، رئيس ستاد ارتش آمريكا در سپتامبر 2006 در حضور گروه تخصصي كنگره این کشور گفت:
1500 دستگاه از خودروهاي هاموي و تانك هاي ام 2 و خودروهاي جنگي برادلي و
غيره در مركز تعمير و نگهداري در «ريفر آرمي» و 500 تانك ام 1 در مركز
انيستون در آلاباما در انتظار تعمير هستند. او افزود: پنج مرکز از مراكز تعمير و نگهداري وابسته به ارتش آمریکا به دليل كسري بودجه با یک دوم توانايي خود فعاليت مي كنند.
-
در پايان سال 2006 عمليات جابه جايي هزاران دستگاه تانك و خودروي داراي
نقص فني به انبارها و گارگاه هاي تعمير و نگهداري ارتش آمريكا انجام شد.
بنابر اعلام «Worth Star-Telegram Fort» بيش از 6200 خودرو هاموي، تانك،
كاميون و آمبولانس در انبار «Red River» در انتظار تعمير هستند.
-
گورستان
ديگري نيز براي تانك ها و خودروهاي جنگي در انبار ارتش آمریکا در آنيستون
ايالت الاباما وجود دارد. "ژوآن گوستاوسون" درباره اين انبار گفت: در اين
انبار متخصصان اقدام به تعمير 1885 تانك و ساير خودروهاي زرهي طي سال مالي
که از 1 اكتبر 2006 آغاز می شد، کردند. همچنين در اين انبار در سال 2004 ،
1169 تانك و 1035 دستگاه خودرو زرهی در سال 2005 تعمير شده است. -
بسياري از تجهيزات آمريكايي به دليل استهلاك و استفاده زياد از كار
افتاده اند. ژنرال "چارلز اندرسون"، مدير بخش توسعه ارتش آمریکا در حضور
كميته هاي فرعي آماده سازي نيروهاي هوايي و زميني ارتش آمریکا در ژانويه
2007 گفت: جنگ كاميون ها، تانك ها و هلي كوپترها را خسته کرده و از كار
انداخته است. تانك ها در حالي در ميدان هاي جنگ حركت مي كنند كه 5 برابر
بيشتر از ميانگين تعيين شده، از آنها كار کشیده شده است. در حالي كه اين
رقم در خصوص كاميون ها، خودروهاي زرهي سنگين و هلي كوپترها 5/6 برابر است.
-
بخش ديگري از تجهيزات نظامی ارتش آمریکا نيز به دليل شرايط حاکم و
استفاده زیاد و نادرست از آنها از كار افتاده شده اند، به عنوان مثال تانك
ها و خودروهاي زرهي مسافت هاي زيادي را در جاده هاي ناهموار طي مي كنند كه
اين امر باعث افزايش تكان ها و لرزه ها در سيستم هاي الكترونيكي و مكانيكي
آنها مي شود و در نتيجه اين سيستم ها از كار مي افتند.
-
شرايط محيطي حاکم بر عراق نيز با ارتش آمريكا سر ناسازگاری و مبارزه
دارد. بسیاری از تجهيزاتي كه برنامه ریزی شده بود، توسط بمب ها و خمپاره
هاي مورتر در پايگاه ها مورد هدف قرار مي گيرند، به دليل طوفان هاي شن و
گرد و غبار از كار افتادند و منهدم نشدند. همچنین طوفان های عراق
باعث از كار افتادن موتور هواپيماها و سيستم هاي الكترونيكي و فيلترهاي
تجهیزات نظامی آمریکا مي شد. تعمير تجهيزاتي كه توسط شن و گرد و غبار از
كار مي افتادند، در فضاي خارج از گارگاه ها دشوار بود و به همين دليل
آمريكا به خصوص براي نجات تجهيزات نظامی ارتش خود ساخت اين گونه كارگاه ها
را افزايش داد.
- ارتش آمریکا اعلام كرد که تمامي تانك هاي
آبرامز و برادلي بازگشته از عراق براي تعمير به علت نقص هاي ناشي از طوفان
های شن كه مانع كار كردن موتورها و فيلترها مي شوند، به انبارها فرستاده
شده اند.
تعمير و پاکسازی هر دستگاه تانك از شن 800 هزار دلار و هر دستگاه برادلي 500 هزار دلار برای ارتش آمریکا هزینه در بر دارد. -
با اتمام تمامي تجهیزات نظامی موجود در زرادخانه هاي ارتش آمريكايي و
ارسال آنها به عراق، افغانستان و مناطق پيرامون آنها طي 5 سال نخست جنگ،
كارشناسان وزارت دفاع آمريكا تأكيد مي كنند که هم اكنون تجهيزاتی نظامی
براي نيروهاي اعزام شده به جنگ و علاوه بر آن تجهيزاتي براي آموزش وجود
ندارد.
2- تأثير بمب هابمب،این
اختراع بسيار ساده، نقشي شاخص و بارز در ناتوان سازي ارتش آمريكا، تخريب
تجهيزات و به هلاکت رساندن نظامیان آمریکایی بازی کرد. ارتش و نظامیان
متجاوزي كه مسلح به جديدترين تكنولوژي هاي شگفت انگيز هستند، نمي دانند كه
در برابر اين سلاح ابتدايي چه كار كند. آنها براي مقابله با آن بودجه هايي
را در نظر گرفتند و برنامه هايي را طرح ريزي كردند كه همگي شان به شكست
منجر شد.
- بر اساس تحقيقات كنگره آمریکا كه در 25 سپتامبر 2006
درباره بمب ها در عراق منتشر شد، از سال 2004 تا 2006 براي حمايت مالي از
تلاش هاي بيهوده جهت مقابله با بمب ها و خنثی سازی آنها در عراق 1/6
ميليارد دلار هزينه شد، به طوري كه از چند هيأت متخصص و کارشناس براي يافتن
تكنولوژي كه به كشف اين بمب ها در هواپيماها كمك كند، کمک گرفته شد. زماني
كه این کارشناسان و متخصصان از يافتن چنين راه حلي ناتوان شدند، ارتش
آمریکا تصميم گرفت تا از راه هاي امن جهت جابه جايي تجهيزات نظامی خود
استفاده كنند.
- درباره علت اهميت بمب ها از نظر حجم و میزان
تأثيرگذاري به حادثه اي اشاره مي كنيم كه در سال 2004 رخ داد، حادثه ای كه
طي آن يك خودروي زرهي برادلي به وزن 22 تن از روي بمب عبور كرد و در اثر
انفجار متلاشي شد. شدت این انفجار به حدی بود كه شاسي این خودرو زرهي 54
متر دورتر از محل انفجار پرتاب شده بود.
-
با افزايش عمليات های انفجار تجهيزات نظامی در راه ها، صندوق كمك به
برنامه هاي مربوط به مقابله با بمب ها و خنثی سازی آنها از آغاز سال 2006
تأسيس شد و در سال 2006، 3/3 ميليارد دلار، سال 2007 ، 4/4 ميليارد دلار،
سال 2008، 3/4 ميليارد دلار، سال 2009، 1/3 ميليارد دلار، سال 2010، 8/1
ميليارد دلار و سال 2011 با افزايش خسارت ها در افغانستان 3/3 ميليارد دلار
بودجه به اين صندوق اختصاص داده شد. - با این حال همچنان
بمب ها تجهيزات نظامي آمريكا در عراق را شكار مي كردند و اين تكنولوژي
ابتدايي به دست مجاهدان در افغانستان نيز رسیده است.
براي مثال در
اين جا به حكايت دو افغان در ايالت هلمند اشاره مي كنيم كه يكي از آنها شيخ
صالح جان 69 ساله و ديگري پسرش عطا جان 18 ساله اند. اين دو توانستند طي
21 ماه 32 تانك و 6 نفربر زرهي رنجر نیروهای ناتو را از طريق بمب گذاري در
مسير عبورشان منفجر كنند و این داستان در نامه ارسالی "محمد يوسف الاحمدي"،
سخنگوي طالبان به كنگره آمريكا نیز نقل شده بود.
در
این نامه تاکید شده بود، تمام هزینه ای كه براي اين اقدام بمبگذاری ها صرف
شده بود، از 2500 دلار فراتر نمي رود و نكته تعجب برانگيزتر اين كه تمامي
وسايل و امكاناتي كه در اين اقدامات به كار گرفته می شدند، در بازار محلي
(لشكركا) افغانستان خريداري می شدند و تمام اقدامات مقدمات کار و تهیه
بمبها توسط صالح جان و پسرش صورت می گرفت که دو كشاورز ساده به شمار می
آمدند و برای تهیه مقدمات کارشان هیچ گاه حتی ناچار به خروج از روستای خود و
رفتن به روستاهاي ديگر نشدند.
آنها اقدامات مربوط به هدف قرار
دادن تانك ها را در هيچ آكادمي نظامي ياد نگرفته بودند و به خاطر اقدامات
انجام داده شان هيچ گونه مزدي از طالبان درخواست نكردند. در اين مدت خانه
آنها توسط نظامیان ناتو 4 بار مورد بازرسي قرار گرفت و در خانه شان چيزهايي
را كه جهت ساخت مواد منفجره به كار مي رود، پيدا نشدند.
صالح جان
مي گويد: من يك بار اقدام به انفجار بمب از راه دور به روي نظامیاني كردم
كه پس از خارج شدن از خانه ام در مسير خروج از روستا بودند. در اين اقدام
يكي از آنها كشته و سه تن مجروح شدند من با برداشتن آب به سمت آنها رفتم و
به آنها آب سرد دادم تا به آنها القاء كنم كه من عامل اين انفجار نبوده ام.
من معتقدم اگر مجروحان در اين لحظات آب بنوشند، آب ورم زخم هایشان را
بیشتر مي كند.
3- حجم و هزينه تجهيزات تخريب شده و از کار افتادهدر
ادامه با استناد بر آمار و ارقام بودجه ساليانه كنگره ثابت مي كنیم كه
ارتش آمريكا اكثر انبارهاي نظامي اش را در جنگ از دست داده است و ميلياردها
دلار براي جايگزيني و تعمير تجهيزات قابل تعمير هزينه كرده است.
در
سال 2006 وزارت دفاع آمريكا گزارشي را براي كنگره تهيه كرد كه طي آن اعلام
کرده بود، 20 درصد از سلاح ها و تجهيزات ارتش در آغاز جنگ به عراق ارسال
شده است. دفتر حسابرسي كنگره ارزش تجهيزات آمريكا در عراق، افغانستان و مناطق اطراف صحنه درگيري ها را 30 ميليارد دلار تخمين زده است.
به
دلايل نظامي اين ارقام محفوظ و محرمانه نگه داشته مي شود. در این جا
معادله اي وجود دارد كه ارتش آمریکا تلاش می کند، آن را حفظ کند و آن حفظ
موازنه ميان تعداد نيروها، گردان ها و تجهيزات نظامی و همچنین ميان تسليحات
از کار افتاده و تخريب شده اي است كه جهت آماده سازي مجدد یا تعمير به
تعمیرگاه ها ارسال می شوند.
بر حسب اعلام وزارت دفاع آمريكا تعداد
تجهيزاتي كه به عراق ارسال شده اند، 570 هزار دستگاه بوده اند كه عبارتند
از: 15 تا 20 درصد این تجهیزات شامل ناوگان هلي كوپترهاي آمریکایی بوده اند
که هم در عراق و هم افغانستان مورد استفاده قرار گرفته اند، 550 دستگاه
تانك آبرامر در که در عراق مورد استفاده قرار گرفتند و این تعداد 9 درصد از
مجموع ذخاير ارتش آمريكا را تشکیل می دهد. بيش از 20 درصد این تجهیزات
شامل خودروهاي زرهی استرايكر و 400/57 هزار كاميون بودند که 300 هزار
دستگاه آنها در عراق مورد استفاده قرار گرفتند. در خصوص دستگاه های ماهوی
نیز باید گفت، در ابتدا 800/23 دستگاه ماهوي به عراق ارسال شد، اما با
اعلام نیاز تمام ذخاير ارتش آمريكا از این نوع دستگاه ها به اين کشور
فرستاده شد.
از
سال اول جنگ در عراق دو سوم تجهيزات نظامی ارتش آمریکا به دليل تخريب و يا
از کار افتادن هم زمان با تغيير نيروها به آمريكا بازگردانده و نيروهاي
جديد با سلاح هاي جديد به عراق اعزام شدند. اين بدين معنی است كه
اكثر سلاح هاي ارتش آمريكا كه به مناطق جنگي ارسال مي شدند، تخريب و يا از
کار می افتادند كه يا لاشه خراب آنها در عراق باقي مي ماند و يا اين كه
دستگاه هاي از کار افتاده جهت تعمير به آمريكا بازگردانده مي شدند. شايان
ذكر است كه تغيير يا جابه جايي نيروها هر 12 يا 15 ماه يك بار انجام مي شد.
به علت خسارت هاي وارده به تجهيزات نظامی و گسترش دايره مبارزه با
مقاومت در دو كشور عراق و افغانستان هزينه نظامي آمريكا طي دهه گذشته
افزايش می يافت.
در
سال 2000 يعني قبل از حمله به عراق و افغانستان هزينه نظامي آمریکا 9/2
درصد از مجموع توليد داخلي این کشور بود كه اين رقم در سال 2009 به 5/4
درصد و در سال 2010 و 2011 به 7/4 درصد رسيد. بر اساس تحقيقي كه در 2
سپتامبر 2010 در Congressional Research Service درباره هزينه هاي دو جنگ
عراق و افغانستان انجام و نتایج آن منتشر شد، كنگره آمريكا تا آغاز سال
2010 با اختصاص 291/1 تريليون دلار از زمان حمله 11 سپتامبر جهت حمايت مالي
از دو جنگ فوق موافقت كرده است كه 802 ميليارد دلار آن براي عمليات در
عراق، 4/455 ميليارد دلار براي عمليات در افغانستان ،6/28 ميليارد براي
تقويت امنيت و 6/8 ميليارد براي ارائه خدمات و كمك هاي پزشکی و درمانی به
نظامیان مجروح شده در دو جنگ هزينه شده است.
این موضوع موجب شد تا
کارشناسان امور اقتصادی و نظامی آمریکا تاکید کنند که هزينه هاي نظامي و
مسائل مرتبط به آن عامل اصلي بحران اقتصادي به وجود آمده در آمريكاست.
"ژوزف استيگلتز"، برنده جايزه نوبل اقتصاد سال 2000 و "ليندا پالمز"، استاد
دانشگاه هاروارد مقاله اي را در 5 سپتامبر 2010 در روزنامه واشنگتن پست
منتشر كرده و طي آن اعلام نمودند، در حالی كه برآوردهاي قبلي آنها از جنگ 3
تريليون اعلام شده بود، آمار و ارقام موجود نشان می دهد که این رقم كمتر
از هزینه های واقعي بوده است، زيرا بعد بندهاي ديگري نيز به هزينه ها
افزوده شد، تا رقم این هزينه به بيش از 6 تريليون دلار برسد.
آنچه
براي ما مهم است، دانستن حجم تجهيزات نظامی تخريب شده و از کار افتاده و
ارقام اختصاص يافته ساليانه اي است كه كنگره آن را تصويب کرده است، به خصوص
پس از جايگزيني و نوسازي تجهيزات تخريب شده و از کار افتاده. با بررسي
بودجه هاي ساليانه جهت آگاهي از ارزش مالي جهت جايگزيني و نوسازي تجهيزاتي
كه ارتش آمريكا طي جنگ هاي عراق و افغانستان آن را از دست داده است موارد
زير روشن مي شود: در سال 2004، 2/7 ميليارد دلار، 2005 ، 18 ميليارد دلار،
2006، 9/22 ميليارد دلار، 2007 ، 4/45 ميليارد دلار، 2008 ، 5/61 ميليارد،
2009 ، 32 ميليارد دلار، 2010، 28 ميليارد، 2011 ، 4/21 ميليارد دلار براي
عمليات تعويض و تعمير تجهيزات نظامی اختصاص داده شده است. در هزينه هاي
مربوط به سال هاي 2006، 2007 و 2008 به علت افزايش عمليات هاي مقاومت در
عراق به دلیل تخريب تجهيزات نظامي آمریکا شاهد افزايش زيادي در بودجه
هستيم.
-
با جمع زدن تمامي آنچه براي عمليات جايگزيني و تعمير و نگهداری هزينه شده
به رقمی بالغ بر 4/236 ميليارد دلار مي رسيم. بنابراين اگر هزينه 20 درصد
از این تجهيزات نظامی برابر 30 ميليارد باشد، يعني ارتش آمريكا تجهيزات از
دست داده در عراق و افغانستان را شش بار نوسازي كرده و تقريباً 120 درصد از
ذخاير نظامي اش را از دست داده است. - علاوه بر هزينه
هاي مذكور مجموع حمايت هاي مالي اضافه و مازادی كه وزارت دفاع آمریکا براي
جابه جايي تجهيزات نظامی خراب و از کار افتاده از ميدان جنگ درخواست كرده
بالغ بر 151 ميليارد دلار بوده است.
- براي توضيح بيشتر به
گزارش دفتر بودجه كنگره آمریکا اشاره می شود كه در آن آمده است که به دلیل
تخریب و از کار افتادن تجهیزات جنگی از سال 2005 تا 2007 میلادی 1300 خودرو
زرهي استراتژيك خريداری شد، در حالي كه مجموع ذخایر ارتش آمريكا 1400
دستگاه از این نوع خودرو بود. همچنین 27300 دستگاه هاموي خریداری شد كه
ارتش آمريكا 107700 دستگاه از آن در اختيار دارد. همچنین 21300 خودروي
تاكتيكي متوسط خریداری شد كه جمع ذخاير ارتش آمریکا در این زمینه 25500
دستگاه است. همچنین 3100 كاميون سنگين خریداری شد كه مجموع ذخاير ارتش
آمریکا در این زمینه 14400 دستگاه است. همچنین 1000 دستگاه سيستم
Palletized Loading خریداری شد كه مجموع ذخایر ارتش آمريكا در این زمینه 4
هزار دستگاه است. همچنین 1500 دستگاه Line – Haul Truks خریداری شد كه
مجموع ذخایر ارتش آمريكا در این زمینه 8900 دستگاه است.
- در سال
2009 ارتش آمریکا اعلام كرد که علی رغم خرید 21 هزار دستگاه و اعزام آنها
به مناطق جنگي با این حال با كسري 10 هزار دستگاه نظامی مختلف مواجه است.
-
در فوريه 2006 ارتش آمریکا خواستار 9 ميليارد دلار بودجه برای جايگزيني و
تعمير سيستم نظامی تانك ها، هلي كوپترها و خودروهاي تخريب شده و از کار
افتاده در جنگ شد. فقط 5 ماه از اين تاريخ گذشته بود كه ژنرال "پيتر
شوميكر"، فرمانده ستاد نيروهاي آمريكايي اعلام كرد: ارتش آمریکا در بودجه
سال 2007 براي تعويض تجهيزات نظامی تخريب شده و از کار افتاده نيازمند 1/17
ميليارد دلار است.
- آشكارترين اظهار نظر درباره حجم خسارت هاي
وارده به تجهيزات نظامی در ژوئيه 2006 انجام شد كه طي آن نمايندگان دمكرات
کنگره آمریکا پيامي به "جرج بوش"، رئیس جمهوری وقت این کشور ارسال كرده و
طي آن اعلام كردند، دو سوم گردان هاي جنگی ارتش آمریکا به دليل كمبود
تجهيزات نظامی براي جنگ آمادگي ندارند.
دوم: خسارت هاي انساني وارده به نظامیان آمریکایی1- نظامیان كشته شده: -
بر
اساس آمارهاي رسمي پنتاگون تعداد نظاميان كشته شده آمريكايي تا 8 نوامبر
2010 بالغ بر 5798 نفر بوده اند كه 4409 نفر آنها در عراق و 1389 نفر آنها
در افغانستان كشته شده اند.
- وزارت امور نظامیان قديمي
آمریکا اعلام كرد كه تعداد نظامیان كشته شده آمريكايي از زمان جنگ خليج
فارس تا سال 2007 بالغ بر 73 هزار نفر بوده اند و تعداد مجروحان عمليات هاي
جنگي حدود 6/1 میلیون نفر برآورد شده اند. وزارتخانه فوق به دليل پنهان
نگه داشتن حجم خسارت هاي انساني به سرعت اقدام به حذف اين آمارها کرد. اما
رسانه هاي آمريكايي مخالف جنگ اقدام به انتشار اين آمار و ارقام کردند.
برحسب
اعلام رسمي وزارت دفاع آمريكا تعداد نظامیان كشته شده آمريكایی در جنگ
خليج فارس (1990-1991) 383 نفر و تعداد مجروحان 467 نفر بوده است. اما اگر
به اين ارقام تعداد مبتلایان به بيماري هایی كه به "بيماري جنگ خليج فارس"
معروف شده اند، را اضافه كنيم و سپس اقدام به جمع آمار و ارقام کنیم، تعداد
نظاميان آمريكايي كشته شده در عراق و افغانستان به بيش از 617/72 هزار نفر
مي رسد و تعداد مجروحان از يك ميليون نفر فراتر مي رود كه اين رقم نيمي از
نيروهاي ارتش آمريكا را تشكيل مي دهد كه در دو كشور مستقر شده اند.
2- نظامیان زخمی شده2- الف – مجروحان ناشي از عمليات هاي جنگي: -
بر حسب آمارهاي رسمي پنتاگون در 8 نوامبر 2010 تعداد نظامیان آمریکایی
مجروح شده در دو جنگ عراق و افغانستان 030/41 نفر بوده كه 31935 نفر در
عراق و 9095 نفر در افغانستان مجروح شده اند.
براساس آمارهاي سايت antiwar.com تعداد مجروحان عمليات هاي جنگي شامل 100 هزار نظامی و افسر آمريكايي مي شود.
-
تعداد مجروحان مربوط به نظامیان قديمی آمریکایی در عراق و افغانستان كه
با هزينة سازمان نظامیان قديمي آمریکا مورد درمان قرار گرفتند، بالغ بر 600
هزار نفر است. اين رقم مجروحان در حال خدمت كه در بيمارستان هاي نظامي
وابسته به وزارت دفاع تحت درمان قرار گرفتند، را در بر نمی گیرد.
-
تعداد نظامیان آمریکایی كه از خدمت نظامي کنار گذاشته و دچار ناتواني و
معلوليت شدند و به دليل ناتواني از سازمان نظامیان قديمي آمریکا كمك دريافت
می کنند به رقم 500 هزار نظامی و افسر مجروح بالغ شده است.
-
گزارش سازمان امور نظامیان قديمي آمریکا تأكيد مي كند بيش از 58 هزار نفر
از نظامیان آمریکایی كه در عراق و افغانستان خدمت كردند، شنوايي خود را از
دست داده اند و نزديك به 70 هزار نظامی نیز دچار اختلالات شنوایی شده اند
امري كه در پي آن موجب بروز مشكلات عصبي و از دست دادن تدريجي شنوايي در
افراد را به دنبال دارد.
2- ب: آسيب هاي مغزي -
تعداد نظامیان آمریکایی كه تا سال 2007 در عراق و افغانستان خدمت مي كردند
و دچار افسردگي و فشار پس از صدمات و ضربات مغزي شدند، بيش از 630 هزار
نفر برآورد شدند.
اين مطلب در تحقيق موسسه "راند" با عنوان
«Invisible Wounds of war» (جراحت هاي نامحسوس جنگ) درباره مجروحيت هاي
نامحسوس نظامیان آمریکایی آورده شده است كه علي رغم مهم بودن این مجروحیت
ها دستگاه هاي پزشكي آنها را نشان نمي دهند. مصدوميت هايي كه در نتيجه
انفجار خودروهای بمب گذاری شده و مواد منفجره به وجود آمده است. برحسب
اعلام اين تحقيق از 64/1 ميليون نظامي ارسال شده به عراق و افغانستان از
آغاز جنگ تا اكتبر 2007، 300 هزار نظامي دچار فشارهاي پس از ضربه و ناراحتي
هاي شديد روحی و روانی و 320 هزار نظامي نيز دچار ضربات مغزي شده اند.
از
جمله پيامدهاي اين گونه صدمات از دست دادن حافظه، خودكشي، رفتارهاي تهاجمي
و اقدامات غيرعادي در قبال خانواده، فرزندان و جامعه است.
اگر
ما اين درصد را مد نظر قرار دهيم و آن را بر تعداد نيروهاي مستقر شده
آمريكايي در عراق تا سال 2010 كه بالغ بر 4/2 ميليون نفر بوده اند، تعميم
دهيم تعداد افراد دچار شده به بيمارهاي مغزي تقريبا به 830 هزار نفر مي
رسد. تحقيقات متعددي
درباره صدمات مغزي انجام شده است، يكي از اين تحقيقات با تلاش مشترك و
سازمان «Propublica and NPR» انجام گرفته و محققان در آن به اين نتيجه
رسيده اند كه صدمات مغزي بزرگ ترين خطري است كه جامعه آمريكا را تهديد مي
كند. به طوري كه اين گونه صدمات نظامیان آمریکایی را به از دست دادن حافظه،
نا توانايي براي رانندگي، ناتواني در خواندن يك بند از كتاب و مجله و
ناتواني در تمركز دچار مي كنند. در تحقيقي كه با عنوان Brain Injuries
Remain Undiagnosed in Thousands of Soldiers منتشر شده آمده است: «يكي از
ويژگي هاي غالب اين گونه نظامیان آمریکایی اين است كه آنها خطري براي جامعه
تلقي مي شوند، به طوري كه بسياري از آنها وقتي كه در خيابان ها راه مي
روند، با خودشان صحبت مي كنند، این موجب شد تا محققان اصطلاح عجيبي را
درباره این نظامیان آمریکایی به كار ببرند و آن اصطلاح «Walkie-talkies»
(بی سیم) است.
2- ج: يكي ديگر از پديده هاي قابل توجه در میان نظامیان آمریکایی گسترش پدیده خودكشي در حين خدمت و يا پس از آن است -
فصل نامه كنگره آمریکا به نام «Congressional quarterly» تأكيد كرده است،
تعداد نظامیان آمریکایی كه در سال 2009 خودكشي كرده اند، بيش از نظامیان
آمریکایی بوده اند كه در نتيجه عمليات هاي جنگي در عراق و افغانستان كشته
شدند.
- طي جلسه اي كه براي بررسي اين موضوع برگزار شد ژنرال
پيتر چارلي نائب رئيس ستاد در حضور فرماندهان ارتش در پنتاگون به افزايش
خودكشي در ميان سربازان اعتراف كرد و گفت: ما شاهد افزايش آزار دهنده
خودكشي هستيم، اما دليل این اقدام را نمي دانيم و نهايت تلاش خود را براي
بررسي و غلبه بر آن انجام خواهيم داد.
- سناتور "پاتي موراي"
مي گويد: تعداد نظامیان آمریکایی بازنشسته که در جنگ هاي عراق و افغانستان
مشارکت داشتند و بارها تلاش کرده اند، دست به خودكشي بزنند، به سالیانه
حدود 12 هزار مورد رسیده است. موراي از عملکرد سازمان امور نظامیان قديمي
آمریکایی انتقاد و این سازمان را متهم به پنهان سازي آمار و ارقام واقعي
موجود در این خصوص نمود.
او گفت: اين گونه بيماران همچون بمب هاي ساعتي اند كه طي دهه هاي آينده در خيابان ها راه خواهند افتاد.
"گوردون مانسفيلد"، معاون سازمان امور نظامیان قديمي آمریکایی طي جلسه اي در مجلس سنا گفت:
این
سازمان 17 هزار كارمند را در بخش بیماری های روحی و روانی و آسیب های مغزي
جهت درمان افراد مبتلا به این ناراحتی ها با افزايش تعداد آنها استخدام
کرده است.-
خودكشي صرفا محدود به نظامیان آمریکایی نمي شود كه در جنگ های عراق ويا
افغانستان مشارکت داشتند، بلكه به پايگاه هاي نظامي در آمريكا نيز کشیده
شده است. پايگاه فورت در تگزاس كه بزرگ ترين پايگاه نظامی آمريكا در جهان
تلقي مي شود و نظامیان آمریکایی از آن جا به عراق و افغانستان اعزام مي
شوند، طي سال 2009 شاهد خودكشي 11 نظامي آمریکایی بوده است و در همین
پايگاه بود كه "نضال مالك"، افسر آمريكايي داراي ریشه های عربي اقدام به
گشودن آتش به روي نظامیان آمریکایی كرد و 13 نظامي آمريكايي را كشت و 31
نفر دیگر را مجروح کرد.
- تحقيقات ميداني حاكي از افزايش درصد
مرگ نظامیان آمریکایی در عراق و افغانستان به دليل تصادف با خودرو يا
موتور در اثر ابتلا به بيماري های رواني و افسردگي است. براي مثال وزارت
بهداشت آمريكا در این خصوص اعلام كرده است که بيش از 1000 نظامیان آمریکایی
ساکن كاليفرنيا زير 35 سال در حوادث به علت رفتارهاي تهاجمي و تمایل به
خودكشي طي سال هاي 2005 تا 2008 كشته شده اند.
"پاپ فلنر"، سناتور
دمكرات کنگره آمریکا و رئيس كميته امور نظامیان قدیمی آمریکایی در مجلس
نمايندگان آمریکا گفت: اين آمار و ارقام واقعا شرم آور است و كل كشور را
تهديد مي كند.
تحقيقات ميداني متعددي درباره خطرات مربوط به
نظامیان آمریکایی مبتلا به بيماري های روحی و رواني در جامعه آمريكا انجام
شده و رفتارهاي تهاجمي نظامیان آمریکایی قديمي در قبال خود، خانواده و در
جامعه بررسي شده است. از جمله اين تحقيقات مربوط به دو سازمان «باي ستيزن و
نيو آمريكا مديا» است كه اقدام به بررسي این نظامیان آمریکایی کرده که بر
آنها نام بمب هاي انساني موجود در جامعه آمريكا را گذاشته است.
گسترش
اين پديده در جامعه آمریکا و در میان نظامیان آمریکایی باعث مي شود تا
سوال كنيم: چرا سیستم رواني این نظامیان اینگونه مورد حمله قرار گرفته و
تخريب و تضعيف شده است؟ شاید یکی از مهمترین دلایل این امر آن باشد که
پيروزي باعث مي شود تا قدرت و استحكام انسان به میزان زیادی افزايش يابد،
اما شكست به مرور زمان قدرت تحمل افراد و صبر آنها را کاهش می دهد و زمینه
را برای ابتلای آنها به بیماری های روحی و روانی آماده می کند.
به
اين ترتيب و بنا به گواهي نگهبانان زندان گوانتانامو كه با آنها ملاقات هاي
زيادي از سوي رسانه های مختلف انجام شده است، نظامیان آمریکایی باز گشته
از جنگ در عراق و افغانستان مبتلا به بیماری بی خوابی در شب هستند و آنها
شب هاي خود را فقط با مشاهده فيلم هاي جنسي در واحدهايشان سپري مي كنند و
اين امر دلالت هاي زيادي دارد از جمله اين كه آنها داراي اراده هاي سست و
بردة لذت و هوی و هوس خویش هستند و بنابراين داراي مقاومت و پايداري معنوي
نيستند كه بتوانند با استفاده از آن به مقابله با ناراحتي ها و نگراني ها و
استرس های خود بروند و به آنها پايان دهند و یا دردهایشان را تسكين بخشند و
هدفی را برای خود در زندگی مشخص کنند.
آنها قراردادهايي را امضا
مي كنند كه در آنها نام و نشانی از فداكاري و از خودگذشتگي نيست، بلكه
مفهوم و محتواي موجود در آنها اين است كه آن ها براي كسب روزي و ارتزاق در
ارتش فعاليت مي كنند و وظايف اشان را به این خاطر انجام مي دهند تا نقدا به
ثمره اش دست يابند. بنابراين آنها وقتی اقدام به ارزيابي و تحليل عملكرد و
اقدامات خود مي كنند، آرامش و آسايش را از دست می دهند، زيرا اهداف بزرگ
آنها فاجعه بار، خون بار و غير منصفانه است و انسان هرچه كه باشد در درونش
جدل ميان خير و شر وجود دارد.
2- د: اعتياد به الكل و مواد مخدر: براساس
تحقيقي كه مجله «پزشکی نظامي» در سال 2007 انجام داده يك سوم از نظامیان
آمریکایی بازگشته از عراق و افغانستان به الكل و مواد مخدر معتاد هستند.
-
در تحقيق صورت گرفته از سوی اداره بهداشت نظامیان قديمي آمریکایی كه در
سال 2007 انجام شد، آمده است 27 هزار نفر از نظامیان آمریکایی بازگشته از
عراق و افغانستان به دليل افراط در مصرف مواد مخدر تحت درمان قرار گرفته
اند و 16200 هزار نفر نيز به دليل اعتياد به الكل جهت درمان به درمانگاه
هاي نظامیان قديمي آمریکایی مراجعه مي كنند.
- گزارش كميته
پيشگيري از خودكشي - كه ارتش آمریکا و كميته رسیدگی به بهداشت و پيشگيري از
خطرات نظامیان آمریکایی در سال 2010 آن را تشكيل داده اند – به این نکته
اشاره مي كند كه به علت مصرف مواد مخدر و الكل در سال 2009 میلادی 997/16
جرم در ارتش آمریکا رخ داده است. اين گزارش تأكيد مي كند، تحقيقات انجام
شده در خصوص 022/64 جرم رخداده در ارتش آمریکا نشان می دهد كه جرم های
رخداده طي سال هاي 2001 تا 2009 با مواد مخدر در ارتباط است.
3- فرار از خدمت: هزاران
نظامی آمریکایی به دليل رعب و وحشتي كه از جنگ در عراق و افغانستان داشتند
و یا داستان هایی که شنیده یا وقایعی که به چشم دیده بودند، به کانادا
فرار کرده اند. بر حسب برآوردهای پنتاگون تعداد نظامیان آمریکایی فراری در
بخش هاي مختلف ارتش این کشور بالغ بر 40 هزار نفر می شوند.
این
نظامیان آمریکایی فراری به كانادا از اين كشور خواستار پناهندگي سياسي شده و
به گروه هاي مخالف جنگ ملحق شده اند. اما حكومت كانادا به دليل هم پيماني
با آمريكا در جنگ با اعطاي پناهندگي به آنها مخالفت مي كند.
سوم: خسارت هاي انساني در ميان افراد دارای قرارداد با ارتش آمریکا -
بر اساس ارقام اعلام شده تعداد افراد دارای قرارداد با ارتش آمریکا اعم
از پيمانكاران و مهندسان طي دوره مربوط به سال 2001 تا 2010 که در جنگ در
عراق و افغانستان مشارکن داشتند و به قتل رسیدند، حدود 2008 نفر بود كه
1487 نفر در عراق و 521 نفر در افغانستان كشته شده اند و 44 نفر نیز در جنگ
آزاد سازی کویت كشته شدند که به رقم فوق اضافه مي شوند. منبع اين ارقام
وزارت كار آمريكاست كه آنها را از اسناد مربوط به وزارت دفاع این کشور
استخراج کرده است. اما سازمان هاي و نهادهای آمريكايي زیربط در خصوص این
آمار و ارقام اعلام شده انتقادات و ترديدهايي زيادي مطرح و تاکید می کنند
كه آمار و ارقام واقعي خيلي بيشتر از اینها است.
- بر اساس
اعلام يك تحقيق تخصصي تعداد آمريكايي هاي داراي قرارداد با ارتش آمریکا که
در جنگ های عراق و افغانستان مشارکت داشتند و طی این جنگها زخمی و معلول
شدند، بالغ بر 44152 نفر بوده اند كه معلوليت 16 هزار نفر از آنها خطرناك
اعلام شده است. 36023 نفر از اين افراد در جنگ عراق و 8129 نفر نیز جنگ
افغانستان مجروح و معلول شده اند.
-
براساس گزارش دایره تحقيقات كنگره آمریکا که در ژوئيه 2010 منتشر شد،
وزارت دفاع آمريكا به تنهايي 250 هزار نفر نظامی را به عنوان مزدور اجیر و
در مناطق عملياتي مختلف عراق و افغانستان به خدمت گرفت و به علت اينکه
تعداد این افراد به خدمت گرفته شده بيش از دو برابر نظامیان مشغول به خدمت
در ارتش آمریکا بود، بنابراین تعداد کشته های آنها نیز بیش از تعداد كشته
هاي نظامیان آمریکایی بود. این درحالی است که این افراد که از شرکت های
امنیتی مختلف به خدمت گرفته شده بودند، دست به جنایاتی زدند که بحث و تحقیق
درباره این جنایات مطلب مستقلی می طلبد.
- ارتش آمريكا آمارهاي
كاملي درباره صدمات وارده به مزدوران شركت هاي خصوصی امنيتي و تعداد حملات
انجام شده عليه آنها ارائه نكرده است. "ويكتوريا واين"، معاون دایره
بازسازي نيروهاي تسليحاتي و مهندسان آمريكايي مي گويد: ارتش آمریکا آمار و
ارقام واقعی که به دستش می رسد را تغییر می دهد یا حذف مي كند. او كه به
مدت دو سال و نيم در عراق فعاليت مي كرد، مي افزايد: زماني كه به تغییر
آمار و ارقام و مربوط به تعداد كشته شدگان و مجروحان این شرکت های امنیتی
اعتراض کردم، به من گفتند: اين ها اخباري ناخوشايند هستند و بهتر است،
منتشر نشوند.
بر
اساس اطلاعات "دایره بازسازي" شركت امنیتی "آرمور گروپ" انگليس 1184 گروه
را در سال 2006 سازماندهي كرد كه 450 گروه از آنها مورد هدف قرار گرفتند.
اكثر حملات صورت گرفته عليه این گروه ها با استفاده از بمب و از طریق
بمبگذاري در مسيرهاي آنها، مورتر و سلاح هاي سبك بود. آمارهای موجود نشان
می دهد که طي 4 ماهه نخست سال 2007 گروه هاي وابسته به اين شركت 393 بار
مورد حمله واقع شدند. با بحراني تر شدن وضعیت خسارات و
ناتواني ارتش آمريكا در راستاي گشايش جبهه سوم جنگ، نظاميان خواسته هاي
رهبران سياسي جهت حضور در خاك پاكستان را رد كردند و تصميم گرفتند تا
عمليات مبارزه را به آژانس اطلاعات مركزي آمريكا، سازمان سیا واگذار كنند
تا به تنهايي در عرصه جنگ باقي بماند.
چهارم: هواپيماهاي بدون سرنشين و عقب نشینی ارتش از میدان های جنگ در
آغاز اكتبر سال 2010 يك تحول استراتژيك بزرگ رخ داد كه رسانه هاي آمريكايي
به تفسير گسترده آن پرداختند، اما اين امر مورد توجه رسانه هاي عربي قرار
نگرفت. اين اتفاق عبارت بوده از عقب نشینی ارتش آمریکا جنگ تن به تن در
افغانستان و سپردن آن به بخش هواپيماهاي بدون سرنشين و سازمان اطلاعات
مركزي آمريكا – سیا - . بنابراين مسئوليت عمليات نظامي عليه القاعده و گروه
هاي قبيله اي مخالف حضور نظامی آمريكا در افغانستان بر دوش دستگاه اطلاعات
مركزي نهاده شد، امري كه رسانه هاي آمريكايي آن را تحولي بزرگ و عقب نشینی
ارتش این کشور از جنگ تن به تن در افغانستان و واگذاري اين مسئوليت به
دستگاه غيرنظامي و وارد شدن آمريكا به بخش توسعه دايره كشتارهای الكترونيكي
و تغيير مسئوليت سازمان سیا از مبارزه با تروريسم به مبارزه با شورشيان
قلمداد كردند.
اين تغيير و تحول بزرگ با موافقت فرماندهان ارتش
آمریکا و در رأس آنها "رابرت گيتس"، وزير وقت دفاع این کشور مواجه شد كه در
گذشته مدير آژانس اطلاعات مركزي آمريكا بود و در پايان "مايك مولان"، رئيس
ستاد مشترك ارتش آمریکا و "ژنرال ديويد پترائوس"، فرمانده جديد نيروهاي
ناتو در افغانستان نيز آن را تأييد كردند.
"لئون
بانيتا"، مدير اطلاعات مركزي آمریکا طي سخناني در یکی از موسسات تحقیقاتی و
راهبردی لس آنجلس گفت: برنامه هواپيماهاي بدون سرنشين تنها راه موجود پيش
روي ماست.
"پيتر سينگر"، مدير مطالعات دفاعي مركز بروكينگز و مولف
كتاب «wired for war» مي گويد: ما در تاريخ جنگ و چه بسا در تاريخ بشري به
نقطه عطفي رسيده ايم. زماني كه آمريكا در سال 2003 به عراق حمله كرد ما فقط
تعداد محدودي هواپيماي بدون سرنشين داشتيم، اما اكنون بيش از 7 هزار فروند
از اين هواپيماها را در اختيار داريم و در آينده ده ها هزار فروند از اين
هواپيما را توليد خواهيم كرد.
آمريكايی ها فقط با موافقت برخي از
حكومت هاي ضعيف برای تاسیس پایگاه مي توانند از اين هواپيماها استفاده
كنند، اما آنها بر برخي از حاكمان فشار وارد كرده و آنها را مي ترسانند تا
آنها را مجبور به پذيرش استقرار پايگاه هاي مربوط به مديريت اين
هواپيماهايي كنند كه بي گناهان را مي كشد، تروريسم را گسترش مي دهد و باعث
نگراني هاي داخلي مي شود.
حقايق و ارقام موثق نشان مي دهد كه ارتش
آمريكا اكنون دچار فرسايش شده و نقطه امن رهبران پنتاگون و نظامیان
آمریکایی بازگشت به سواحل آمريكا است.
براي بيان بهتر شرايط مي
توان آن چه را كه براي ارتش آمريكا در دو جنگ عراق و افغانستان با سلاح هاي
پيشرفته رخ داد انقلابي بزرگ طي قرن هاي طولاني دانست، ارتشي كه توانايي
غلبه بر هر كسي كه پيش رويش قرار گیرد، را داشت، اما در مقابل مقاومت مردم
عراق و افغانستان همچون گاو بازي چالاك پيش رويش ايستاد، گاو بازي كه با
گاوهاي خشمگين بازي مي كند و دورشان مي چرخد، اما روبريشان نمي ايستد و تير
را با مهارت به سمت نقطه ضعف شان شليك مي كند، تا اين كه سرانجام آنها را
به روي زمين اندازد، در حالي كه شاخ هاي قدرتمندش كه با آنها ديوارها و
خانه ها را مي تواند ویران کند، بر سرش باقي مانده است.
شاخ
هاي قوي و درنده گاو همچنان موجود است اما بر سر جسد خسته و افتاده بر روي
زمين كه خون از آن مي رود و منتظر مرگ است. تلاش مي شود كه ثابت شود، آن
زنده است، اما پس از مدتي كارد شاهرگ اش را قطع مي كند. جهانِ پيرامون ما
تغيير مي كند و شاهد فروپاشي امپراتوري آمريكا خواهد بود و در سايه نظم
جهاني جديد هر كشوري به دنبال جايگاهش خواهد بود و سرپيچي از سيطره
آمريكايي و غربي به پديده اي آشكار مبدل مي شود.