راستی چرا تا این جا آمدید و دیداری از پدران ما نکردید؟ چرا جان دادن و رنج کشیدن جانبازان شیمیایی را ندیدید؟ ....

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،منیژه جانقلی، نویسنده ادبیات دفاع مقدس و انقلاب اسلامی و قرزند یکی از جانبازان سلحشور هشت سال دفاع مقدس خطاب به کاترین اشتون  نامه‌ای نوشته که در ذیل از خاطرتان می‌گذرد:

 

خانم اشتون؛ رسم ایرانی از قدیم میهمان نوازی بوده و میزبانی ایرانی جماعت زبان‌زد جهان بوده و است. به ایران آمدید. به هر کجا که خواستید سر زدید و مورد لطف بزرگ مردان ایرانی هم قرار گرفتید. لبخند زدید و لبخند گرفتید. بی‌احترامی کردید و احترام دیدید. هر چند ما ایرانی‌ها دیگر به رسم شما اروپائیان خو گرفته‌ایم «نمک خوردن و نمکدان شکستن».

 

آمدید و بی‌اجازه هم به حریم ایران سرک کشیدید که ای کاش این سرک کشیدن‌ها و قرار گذاشتن‌ها فقط خاص لطمه زنان به وطن و ایران و ایرانی نبود! کاش به جای دیدار با سران فتنه، کسانی که سال‌هاست از پشت خنجرمان می‌زنند و خونمان را در گیلاس شما می‌نوشند و شریک‌تان می‌کنند در مکیدن خون هر چه ایرانی است، کمی هم وقت می‌گذاشتید و به بهانه همان حقوق بشری که ادعایش را داشتید، سراغی هم از خانواده شهدای هسته‌ای می‌گرفتید. سراغی از کودکان کوچک شهدایی که به دست همان کسانی که شما حمایت‌شان می‌‌کنید، کشته شده‌اند.

 

می‌پرسیدید به کدامین گناه باید بار بی‌پدری را به دوش بکشند و تاوان به این سنگینی پرداخت کنند؟ به خاطر پیشرفت علمی کشورشان یا رسیدن به مدارج علمی بالا؟ که اگر چنین بود باید سال‌ها پیش انیشتین و هر چه آمریکایی‌ست، به نابودی کشانده می‌شدند.

 

کاش به سراغ مادران، همسران و فرزندان شهدا و جانبازانی می‌رفتید که هنوز بعد از گذر سال‌ها، جای خالی عزیزا‌نشان را می‌بینند. طعم تلخ و گزنده بمب شیمیایی‌تان را حس می‌کنند و با درد کشنده‌ای که با آن خو گرفته‌اند، می‌سوزند و می‌سازند.

 

راستی چرا تا این جا آمدید و دیداری از پدران ما نکردید؟ چرا جان دادن و رنج کشیدن جانبازان شیمیایی را ندیدید؟ آیا حقوق بشری که شما در جست و جویش بودید فقط در خانه قصری سران منافقین و جویندگان ناحقی یافت می‌شد؟ یا برای چیدن دسیسه‌ای دیگر آمده بودید؟! دسیسه‌ای که به خاطرش این مردم باید یک بار دیگر، تاوان سنگین، پرداخت کنند؟ تاوان قدرت طلبی عده‌ای که خود را صاحبان اصلی این کشور می‌دانند و حاضرند برای رسیدن به آن، ملت و کشور که سهل است، ناموس و هویت و آبروی خود را هم بدهند. به کمترین بها هم بدهند. راستی کدام حقوق بشری به خودفروخته‌های، کشوری حق می‌دهد؟

 

در کجای دنیا باید از حقی که حق واقعی‌شان است، بگذرند تا شما اجازه بدهید دارو، غذا و دیگر امکانات به دست‌شان برسد؟ آمدید و رفتید و به ما آموختید معنای واقعی حقوق بشر چیست! دانستیم، حقوق بشر یعنی، ملتی بیشتر تحریم شوند تا عده‌ای وطن فروش، آزادانه بگردند و نقشه های شوم برای مان بکشند! یعنی تعطیلی نیروگاه های هسته ای کشورهایی که زیر حرف زور شما نمی‌روند!

 

یعنی احساس امنیت جهانی برای غاصبان فلسطین که با خیالی آسوده بخوابند و فرزندان بی ‌ناه بیشتری را بکشند! دانستیم حقوق بشر یعنی نفت کشوری را خریدن و پولش را غصب کردن به بهانه تمرد و نافرمانی! دانستیم حقوق بشر یعنی ایجاد نفاق و شورش در هر کشوری که به حرفتان بی‌ا‌عتنایند، و اسیر خواسته‌ها و سیاست‌های شوم شما نمی‌شوند! یعنی کشتار زنان و کودکان سوریه، افغانستان، عراق، آفریقا و فلسطین! خیلی چیزهای دیگر هم از شما آموخیتم. اما افسوس که شما بعد از سی و پنج سال، هیچ چیز از ملت ما نیاموختید.

 

کاش اندکی ایستادگی، مقاومت، انگیزه، ایمان، اعتقاد و صبوری می‌آموختید. آن هم از ملتی که صبرش، همچون مرامش ستودنی‌ست و  البته  گفتنی‌ست، اگر شما غیر این می‌کردید، باعث تعجب ما بود.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.