کاهش بارندگی حاصل از کاهش ارتفاع، اقلیم آن را از سایر نواحی شهرستان متمایز می گرداند به گونه ای که چنانچه عامل ارتفاع را به عنوان مؤثرترین فاکتور در تعیین اقلیم قلمداد نماییم، نواحی یاد شده دست کم ، سه تا چهار درجه سانتیگراد گرم تر از دشت داراب است و به تبع آن طبیعی است میزان بالقوه تبخیر و نیز تبخیر و تعرق واقعی در این نواحی به طور چشمگیری از دشت داراب بیشتر باشد .
پایین بودن عرض جغرافیایی این نواحی نسبت به نواحی شمالی تر نیز موجب افزایش طول مدت تابش آفتاب ، کمبود بارندگی ، کاهش رطوبت نسبی هوا نیز بوده است .
نخیلات منطقه طی سال های متمادی خود را با چنین اقلیمی تطبیق داده و شرایط بیوکلیمایی موجود را پذیرفته و با ویژگی های زیستی منطقه تاحدود زیادی سازگاری یافته اند .
شایان ذکر است ، عملکرد محصول نخیلات درحالی وضعیت مطلوبی خواهند داشت که اقلیم ناحیه از الگویی بهنجار و نرمال تبعیت کند .
این درحالی است بعضاً این منطقه به دلایلی پیچیده که از حوصله این خلاصه خارج است دچار نوساناتی شدید از جمله خشکی بیش از حد به سبب تغییر الگوی باد به سمت شمال و یا رطوبت بیش از حد به سبب تغییر الگوی باد به سمت جنوب و جنوب شرقی قرارگرفته که در مورد اول پدیده خشکیدگی و در حالت دوم پدیده ترشیدگی محصول خرما قابل انتظار خواهد بود .
به عنوان نمونه طی تابستان 91 همزمان با حساس ترین مرحله فنولوژیکی محصول خرما(خارک،رطبی شدن و رسیدن کامل ) تداوم نوسانات غیرعادی اقلیم موجب وزش گرم باد هادر این منطقه برای مدت طولانی ( تقریباٌ در تمامی روزهای حساس) و همچنین وزش شبانه روزی و بعضاً بی وقفه گرمبادها گردیده و رژیم آبی-حرارتی و رطوبتی نخیلات منطقه را دچار اختلال نموده و خشکی غیر عادی و نامتعارف هوا در اثر استمرار وزش گرمباد ها فرصت رسیدن خارک و عبور از مرحله رطبی شدن و رسیدن کامل را از خوشه ها گرفته و موجب خشک شدن خارک ها قبل از مرحله رطبی شدن گردیده است .
بدیهی است وسعت ، تکرار ، بزرگی و شدت عامل خشکی هوا در اثر وزش گرمبادها به گونه ای بوده که مقاوم ترین ارقام خشکی دوست را نیز تحت تاٌثیر عوامل مخرب گرمبادها قرارداده است .
انتهای پیام/