نقش تخریب شخصیت در گسترش بزهکاری
به گفته یک آسیب شناس؛ بزهکاری اگر عوامل متعددی چون فقر و بیکاری ، اعتیاد، شیوه‌های تربیتی، آشفتگی‌های خانوادگی و در روز بزهکاری موثرند اما باید توجه داشت مبانی شخصیت اهمیت ویژه در بروز این آسیب اجتماعی دارد.
معصومه رفیقی مرند آسیب شناس در گفتگو با خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران گفت: افرادی که همیشه دست به سرقت و دزدی می‌زنند معمولا از لحاظ رشد اخلاقی درسطح خیلی پایین و ضعیف هستند و بطور کلی ثبات و استواری و قدرت تحلیل و تفکر درباره پیامدهای رفتار خود را به قدر کافی ندارند، تحقیقات همچنین حاکی از آن است که الگوهای رفتاری والدین، دزدی‌های کوچک در دوران کودکی و . . . ارتباط تنگاتنگی در بزهکاری دوران بزرگسالی و نوجوانی اینگونه افراد دارند.
وی با اشاره به عوامل‌های موثر در پیدایش این آسیب در جامعه گفت: فقر عاطفی،ناکامی، حسادت، راحت‌طلبی و تنبلی اجتماعی، تجربه‌های دوران کودکی خودنمایی و . . . از عوامل موثر در بزهکاری در افراد به شمار می‌روند.
این آسیب‌‌شناس همچنان در ادامه اذعان داشت: تحقیقات اجتماعی نشان داده کودکان و نوجوانانی که درخانواده متلاشی رشد کرده و یا در اثر طلاق و مرگ یکی از والدین دچار تبعیض اجتماعی و سرخوردگی عاطفی و به دنبال آن مبتلا به حالت‌های روانی چون انزوا طلبی، افسردگی و گوشه‌گیری از جامعه شده‌اند، انگیزه بیشتری برای سرقت و دزدی دارند؛ همچنین دیگر مسئله مهم این است که اینگونه افراد در راه رسیدن به اهداف مادی یا معنوی موانع‌های گوناگونی دارند وهمواره احساس سرخوردگی ناکامی در خود می‌کنند، که این حالات روانی باعث می‌شود تا بزهکاری برای وی هموارباشد.
وی همچنین یکی دیگر از عوامل بزهکاری جامعه است؛ برخی از نوجوانان و جوانان برای نمایش قدرت، جرات، حادثه جویی و کله‌شقی به همسالان خود که برای آنه مانند رقیب به شمار می‌آیند دست به دزدی و غارت اموال آنها می‌زنند تا به این وسیله با ایفای چنین نقشی قدرت خود را به تنهایی نشان دهند.
رفیقی مرند همچنین تصریح کرد: دیگر مسئله مهم تجربه‌های دوران کودکی حوادث و اتفاقات تلخ دوران کودکی است امرممکن است از فرد شخصیتی ضد اجتماعی بسازد، در بسیاری از موارد افراد بزهکار دارای رفتار ضد اجتماعی و نابهنجار هستند یعنی گرایش درونی آنها به قانون شکنی باعث اصلی اقدام به دزدی میگردد؛ آزار و اذیت دیگران، سرقت اموال آنها حتی با زور و مجروح کردن باعث لذت اینگونه اشخاص می‌شود چرا که وقتی دست به چنین کارهایی می‌زنند تصور می‌کنند انتقام خود را از دنیای بی‌رحم و جامعه زورگو گرفته و همه اینها حق و حقوق از دست رفته او هستند.
وی در ادامه اذعان داشت: راحت طلبی و تنبلی اجتماعی یکی از اصلیترین علل روانی ارتکاب سرقت است؛ فرد علاقه‌ای به تلاش و کوشش نداشته و دلش می‌خواهد با یک قدم از ابتدای خانه خود تا انتهای هدف رسیده و بدون تلاش و زحمت صاحب رفاهیات اجتماعی شود؛ اینگونه راحت‌طلبی‌ها باعث راه‌اندازی و تشکیل باندهای کلاهبرداری، جعل، تقلب و امروزه شرکتهای هرمی که بدترین نوع از سرقت از مردم است، می‌شود.
رفیقی مرند درباره راه‌حل‌های موثر درجهت پیشگیری از بزهکاری و در جامعه و بالا بردن سطح آگاهی افراد نسبت به این مسئله اظهار داشت: رسانه‌های عمومی به خصوص رادیو و تلویزیون به افراد را نسبت به آسیب‌ها و زیان‌های جدی و خطر آفرین سرقت با ساختن برنامه‌های اجتماعی و روانشناسی و آسیب‌شناسی و اطلاع رسانی‌های گسترده، خانواده‌ها را نسبت به عواقب و مصیبت‌های ناشی از اختلافات خانوادگی به ویژه طلاق، عدم مراقبت و کنترل فرزندان و ضرورت توجه به امور آنان آگاه سازد.
این روانشناس در پایان خاطر نشان کرد: کانون‌های مدافع حمایت کننده زنان و کودکان بی‌سرپرست می‌توانند با برنامه‌ریزی دقیق و حساب شده در جهت شناسایی کودکان و زنان بی‌سرپرست و حمایت همه جانبه از آنان و همچنین مبارزه بیشتر با فقر، بی‌سوادی و بیکاری از سرقت و دزدی در جامعه بکاهند.
انتهای پیام/
وی با اشاره به عوامل‌های موثر در پیدایش این آسیب در جامعه گفت: فقر عاطفی،ناکامی، حسادت، راحت‌طلبی و تنبلی اجتماعی، تجربه‌های دوران کودکی خودنمایی و . . . از عوامل موثر در بزهکاری در افراد به شمار می‌روند.
این آسیب‌‌شناس همچنان در ادامه اذعان داشت: تحقیقات اجتماعی نشان داده کودکان و نوجوانانی که درخانواده متلاشی رشد کرده و یا در اثر طلاق و مرگ یکی از والدین دچار تبعیض اجتماعی و سرخوردگی عاطفی و به دنبال آن مبتلا به حالت‌های روانی چون انزوا طلبی، افسردگی و گوشه‌گیری از جامعه شده‌اند، انگیزه بیشتری برای سرقت و دزدی دارند؛ همچنین دیگر مسئله مهم این است که اینگونه افراد در راه رسیدن به اهداف مادی یا معنوی موانع‌های گوناگونی دارند وهمواره احساس سرخوردگی ناکامی در خود می‌کنند، که این حالات روانی باعث می‌شود تا بزهکاری برای وی هموارباشد.
وی همچنین یکی دیگر از عوامل بزهکاری جامعه است؛ برخی از نوجوانان و جوانان برای نمایش قدرت، جرات، حادثه جویی و کله‌شقی به همسالان خود که برای آنه مانند رقیب به شمار می‌آیند دست به دزدی و غارت اموال آنها می‌زنند تا به این وسیله با ایفای چنین نقشی قدرت خود را به تنهایی نشان دهند.
رفیقی مرند همچنین تصریح کرد: دیگر مسئله مهم تجربه‌های دوران کودکی حوادث و اتفاقات تلخ دوران کودکی است امرممکن است از فرد شخصیتی ضد اجتماعی بسازد، در بسیاری از موارد افراد بزهکار دارای رفتار ضد اجتماعی و نابهنجار هستند یعنی گرایش درونی آنها به قانون شکنی باعث اصلی اقدام به دزدی میگردد؛ آزار و اذیت دیگران، سرقت اموال آنها حتی با زور و مجروح کردن باعث لذت اینگونه اشخاص می‌شود چرا که وقتی دست به چنین کارهایی می‌زنند تصور می‌کنند انتقام خود را از دنیای بی‌رحم و جامعه زورگو گرفته و همه اینها حق و حقوق از دست رفته او هستند.
وی در ادامه اذعان داشت: راحت طلبی و تنبلی اجتماعی یکی از اصلیترین علل روانی ارتکاب سرقت است؛ فرد علاقه‌ای به تلاش و کوشش نداشته و دلش می‌خواهد با یک قدم از ابتدای خانه خود تا انتهای هدف رسیده و بدون تلاش و زحمت صاحب رفاهیات اجتماعی شود؛ اینگونه راحت‌طلبی‌ها باعث راه‌اندازی و تشکیل باندهای کلاهبرداری، جعل، تقلب و امروزه شرکتهای هرمی که بدترین نوع از سرقت از مردم است، می‌شود.
رفیقی مرند درباره راه‌حل‌های موثر درجهت پیشگیری از بزهکاری و در جامعه و بالا بردن سطح آگاهی افراد نسبت به این مسئله اظهار داشت: رسانه‌های عمومی به خصوص رادیو و تلویزیون به افراد را نسبت به آسیب‌ها و زیان‌های جدی و خطر آفرین سرقت با ساختن برنامه‌های اجتماعی و روانشناسی و آسیب‌شناسی و اطلاع رسانی‌های گسترده، خانواده‌ها را نسبت به عواقب و مصیبت‌های ناشی از اختلافات خانوادگی به ویژه طلاق، عدم مراقبت و کنترل فرزندان و ضرورت توجه به امور آنان آگاه سازد.
این روانشناس در پایان خاطر نشان کرد: کانون‌های مدافع حمایت کننده زنان و کودکان بی‌سرپرست می‌توانند با برنامه‌ریزی دقیق و حساب شده در جهت شناسایی کودکان و زنان بی‌سرپرست و حمایت همه جانبه از آنان و همچنین مبارزه بیشتر با فقر، بی‌سوادی و بیکاری از سرقت و دزدی در جامعه بکاهند.
انتهای پیام/
