به گزارش حوزه ادبيات
باشگاه خبرنگاران، مفتون امینی در شعری با عنوان نوروز حال وهوای عید نوروز و مراسم عید در زمان خود را به تصویر میکشد.
گلهای کاغذی و ارداتهای کاغذی
شیرینیهای خشک و خندههای خشکتر
دستهای سرد و بوسههای سردتر
اتحاد سیار و روبان بستر خانوادهها
تیزی خط شلوارها و کندی لبه ناخنها
مغازههای تمام بسته و خانههای نیم گشاده
پلهای کوتاه بغلی و نردبامهای دوازده پله سرزان
بیلانهایی با مرکب چین و برنامههایی با مداد کمرنگ
سفر برای گریز و بازگشت برای پوزش
رستاخیزی گیج در میان کوههای برفآلود و باغهای شکوفه پوش استمرار عاجزاند و شرمناک انسان
از درخت
از گیاه
از نسیم
از جویبار
برای غسل دادن
آرایش بستن
مومیایی کردن
و زنده پنداشتن عشق
انتهایپیام/ رس