یکی از علت های اصلی مسئله ای که با عنوان « جهانی شدن » مطرح می شود همین پیشرفت ها و نوآوری ها است چرا که فن آوری های نوین ارتباطات را تسهیل کرده و شبکه های مختلف نقاط مختلف دنیا را به هم متصل کرده است و به عبارتی دهکده جهانی به وجود آمده است.
اما مسئله ای که مطرح است این است که هدف از تولید این وسایل ارتباطی تاثیرگذاری بر افکار نخبگان و مردم است تا آن ها را در جهت دلخواه هدایت کنند. همچنین برخی از این فن آوری ها با ورود به یک کشور فرهنگ و تمدن یک کشور دیگر را همراه خود به آن کشور می بردند و این همان مسئله ای هست که دولت های مصرف کننده این فن آوری های نوین را نگران کرده است. چرا که توان رسانه ای دولت های بزرگ بسیار بیشتر است. مثالی که می توان برای این موضوع ذکر کرد تبلیغات وسیع آمریکا قبل از حمله به عراق و افغانستان است ، چرا که این دولت برای حمله نیاز داشت تا افکار بین المللی را همراه خود کند.
البته کنفرانس های جهانی و سازمان های بین المللی متعددی شکل گرفتند و قطع نامه های بسیاری در رابطه با فن آوری های نوین و رسانه ها صادر شد اما دولت های بزرگ و قدرتمند علاقه دارند با انواع وسایل ارتباطی بر افکار ملت های دیگر تاثیر گذار باشند و منافع خود را از این راه کسب کنند . بنابراین نمی توان انتظار داشت که کنفرانس ها و قطع نامه ها تاثیر چندانی بر رویه ی دولت های بزرگ و قدرتمند بگذارد.
امروز ایران همانند بسیاری از کشور ها بین قبول این فن آوری یا رد آن ، پذیرای این فن آوری شده است. البته کشورهایی مانند کره شمالی نیز اجازه ورود فن آوری های نوین را به کشور خود نمی دهند و بعضا مجازات های سنگینی برای متخلفان در نظر می گیرند.
اما ورود فن آوری به ایران مشکلات عدیده ای پدید آورد. از جمله این مشکلات می توان به هجوم فرهنگ غرب و مطرح کردن شبهات در سطح گسترده و تغییر ذائقه مردم اشاره کرد. شدت این هجوم از یک طرف و عدم مدیریت صحیح از طرف دیگر بر وخامت این مشکلات افزود. همچنین کمبود محصولات فرهنگی بومی و یا تولید محصولاتی که توانایی برطرف کردن نیازهای فرهنگی را نداشتند باعث شد تا مردم این نیاز را در جایی دیگر جستجو کنند . تمام این مسائل دست به دست هم داده و مشکلات عدیده ای را به وجود آورده. از جمله این مشکلات میتوان بهضعف فرهنگ کار جمعى در جامعه ،آمار بالای طلاق ، گسترش مصرف مواد مخدر ،عدم رعايت هاى لازم در روابط همسايگى مشکلات فرهنگی در رانندگی و عدم وجود الگویی برای آپارتماننشينى ، تفريح سالم ، معمارى ، طراحى لباس ، مسئلهى آرايش در بين مردان و زنان اشاره کرد. همچنین مشکلاتی که در معاشرتهاى روزانه در بازار، در ادارات، وجود دارد و مسائل اخلاقی و حقوقی از قبیل دروغ ، غیبت ، تهمت ، کارگريزى ، پرخاشگرى ، نابردبارى ، قانونگريزى و مشکلات مربوط به وجدان کارى ، انضباط اجتماعى در جامعه ، کیفیت توليد در بخش هاى مختلف،عدم توجه به ايدههاى خوب ، از دیگر معضلات فرهنگی قابل ذکر هستند.
همین مسائل باعث شد تا مسئولین برای کنترل این وضعیت فکری کنند و مطرح شدن بحث اینترنت ملی ، تاسیس شورای عالی فضای مجازی ، بحث تولیدات بومی در مسائل مختلف از جمله تلوزیون و سینما و دیگر هنرهای نمایشی ، توجه به اسباب بازی ها و لوازم تحریر و انواع وسایل فرهنگی مورد استفاده ی کودکان و نوجوانان نمونه هایی از تلاش های مسئولین برای حل این مشکلات فرهنگی است.
اما تمام این تلاش ها تا کنون نتوانسته انواع نیازها و خواسته های مردم را تماما پاسخ گو باشد. شاید دلایل بسیاری برای این مسئله وجود داشته باشد از جمله گرانی و دردسترس نبودن تولیدات داخلی ، سودجویی در مسائل فرهنگی ، عدم مدیریت صحیح ، دسترسی راحت و ارزان به نمونه های خارجی ، مهمتر از همه کمبود ایده های خلاقانه در مسائل فرهنگی باعث شده فعالیت های داخلی چندان فراگیر نباشند و بعضا با بن بست مواجه شوند.
اکنون این سوال مطرح است که راه حل جامع حل معضلات فرهنگی چیست؟!
در پاسخ به این سوال می توان گفت که در وحله اول باید سیاست ها و راهبردهای کلان تدوین شوند تا نقشه راه مشخص شود. مهمترین اهداف فرهنگی عبارتند از « استقلال فرهنگى» و این که « از لحاظ فرهنگى، فرهنگِ کشور اثرگذار باشد و اثرپذير نباشد و تهاجم فرهنگى به شکل صحيحى دفع شود. ».
نام گذاری سال 93 به نام « اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی » می تواند برای روشن شدن مسیر به ما کمک کند. با روشن شدن معنای « مدیریت جهادی » در عرصه فرهنگی با استفاده از بیانات مقام معظم رهبری ، می توان تا حدودی نقشه راه را مشخص کرد.
مدیریت برای این که جهادی باشد دو شرط مهم برای آن وجود دارد « شرط اوّلِ جهاد اين است که در آن، تلاش و کوشش باشد و شرط دومش اينکه، در مقابل دشمن صورت گيرد.» مدیریت جهادی در عرصه فرهنگ به این معنی است که در کار فرهنگی باید الویت ثمره معنوی باشد و نباید لزوما به فکر سود مادی بود.« اگر رسانهها برنامهسازى و مديريتشان بر اساس منافع کمپانیهاى اقتصادى، ثروتمندان بينالمللى، قدرتمندان تماميتخواه و انحصارطلب باشد، يقيناً بشر زيان خواهد کرد» مدیریت جهادی نیاز به ابتکار دارد. «با نشستن، با خوابيدن، با غفلت از اطراف، نميشود به اهداف عالى دست پيدا کرد» و باید جسارت داشته باشد تا ایده های خلاقانه و بومی را به کار بگیرد چرا که « انديشهى ترجمهاى براى يک ملت، سرنوشت بسيار سختى را بهوجود مىآورد. » در کنار استفاده از ایده های فرهنگی می توان با تبادل فرهنگی به ارتقای سطح فرهنگ کشور کمک کرد. تبادل فرهنگی به این معنی است که نکات مثبت در دیگر فرهنگ ها که تعارضی با فرهنگ اسلامی نداشته باشد از آن ها آموخته شود اهمیت این موضوع تا این جاست که« هيچ ملتى بىنياز نيست از اينکه در همهى زمينهها، از جمله در زمينهى مسائل فرهنگىاز ملتهاى ديگر بياموزد. .... در تبادل فرهنگى، هدف، بارورکردن فرهنگ ملى و کامل کردن آن است.» البته یک مدیر باید بداند که تبادل فرهنگی با تهاجم فرهنگی متفاوت است « در تهاجم فرهنگى، هدف، ريشهکن کردن فرهنگ ملى و ازبين بردن آن است.»
آن چیزی که می تواند به یک مدیر کمک زیادی کند همانا کمک و حمایت مردمی است. یک مدیر باید بداند که « کارزار فرهنگى از کارزار نظامى اگر مهمتر نباشد و اگر خطرناکتر نباشد، کمتر نيست. » و این که « هيچ دشمنى از صحنه عقب نشينى نخواهد کرد، و جهاد هم جز با اتحاد و وحدت و هماهنگى، امکانپذير نيست.» مدیر فرهنگی باید بیماری های فرهنگی و ریشه های آن را بشناسد و باید اهل مبارزه باشد و بداند که هدف دشمن چیست « هدفِ تهاجم فرهنگى دشمن اين است که ذهن مردم را عوض کند؛ از راه اسلام منصرف نمايد و از مبارزه نااميد سازد.»
همچنین باید دشمن و شگردهای او را بشناسد و ابزار مناسب مقابله با دشمن را درجای خود و در زمان مناسب به کار گیرد.« دشمن مهمترين سلاحی که در دست دارد، سلاح روانى است: نوميدسازى، تحقير هويت، به رخ کشيدن قدرت و تمکّن مادى خويش. مبارزه با اين ترفند جز با روىگردانى از فرهنگ تحکّمآميز و تحميلى غرب ممکن نيست. فرهنگ غربى بايد بهوسيلهى نخبگان و روشنفکران، پالايش شود. عناصر مفيد آن جذب، و اجزاء زيانبار و مخرّب و فسادانگيز آن از ذهن و عمل جامعه هاى اسلامى طرد شود. معيار در اين پالايش بزرگ، حکميّت فرهنگ اسلامى و انديشه هاى بارور و راهگشا و هدايتگر قرآن و سنت است.»