بهبود فریبا، یکی از شخصیتهای فرعی قسمت دوم سریال پایتخت، به یکی از شخصیتهای محوری در قسمت سوم تبدیل شد. برایمان از گسترش نقش بهبود بگویید.
شاکله اصلی بهبود فریبا در سری دوم سریال پایتخت شکل گرفت که در چهار قسمت اول این سری حضور داشت. قبل از شروع سری سوم محسن تنابنده با من صحبت کرد که قصد دارد شخصیت بهبود را گسترش بدهد و ویژگیهای بیشتری را برای او طراحی کند.
خود من از همان سری دوم بهبود را شناختم و با او ارتباط برقرار کردم. رفتارشناسی او را دریافتم و به چگونگی ایفای نقشش رسیدم. شخصیت بهبود براساس داستانی که تنابنده نوشته بود شکل گرفت ولی چگونگی ارتباطگیری آن را خودم با تحقیقی که روی آدمهای مشابه بهبود داشتم، بخصوص با مطالعه روی اهالی مازندران، پیدا کردم.
در پایتخت3 دیگر مشکل نداشتم، چون شخصیت بهبود در سری دوم سریال شکل گرفته بود و به اندازه کافی خود را نشان داده بود و من او را در پایتخت3 ادامه دادم و این نقش را بازی کردم که خدا را شکر هم دیده شده و هم مقبول افتاد.
بازخوردها نشان از این مقبولیت میدهد. به نظر خودتان دلیل استقبال مردم از شخصیت بهبود چیست؟
به نظرم دلیل اینکه بهبود دیده شده این است که من این شخصیت را با صداقت بازی کردم و بازی در نقش بهبود برای من نمایشگرانه و سطحی نبود و زیاد تکنیکهای بازیگری را در این کار دخیل نکردم.
بهبود به اصطلاح فقط یک نمکپاش در یک سریال نبود که کار را بامزهتر کند. معمولا سریالهایی مانند پایتخت که طنز هم هستند یکسری شخصیت دارند که تنها مزهپراکنی میکنند و گاهی حرفی میزنند و میروند، اما بهبود در داستان دخیل بود. من طنز را با صداقت شخصیت بهبود از آن خود کردم و ارائه دادم.
ولی مردم به بهبود خندیدند. یعنی بهبود در ایجاد موقعیت کمیک موفق بود.
کار کمدی مانند لبه تیغ است که نباید نادرست روی آن حرکت کنی. در هر لحظه برای ایجاد یک وضعیت طنز و کمدی باید این حس را داشته باشی که نکند کار به هجو کشیده شود یا خندهدار نباشد. بهبود به دلیل ارتباط دلی که با مخاطب برقرار کرد موفق شد آنها را بخنداند.
شخصیت بهبود در ذات خود خندهدار بود. شاید دقت کرده باشید که برخی افراد هستند که هیچ کار هم نکنند، خندهدار هستند و اطرافیان را میخندانند که بهبود فریبا نیز یکی از این افراد بود. بهبود یک آدم ساده نه سادهلوح است که شخصیتش پیچیدگی خاصی ندارد و اتفاقاتی که برای بهبود میافتد، از پیش تعیین شده نیست و در تمام دقایق حضور وی جلوی دوربین، تماشاچی و مخاطب سریال با او همذاتپنداری میکند.
بهبود با همه افراد و با همه مسائل رو برخورد میکند و خوشحالیهایش کودکانه و معصوم است. بهبود مانند یک کودک خوشحالی میکند. صداقت شخصیت بهبود در پایتخت3 در برخی سکانسها حرف اول را میزد، بهعنوان نمونه وقتی از اداره محیطزیست به او زنگ زده و قرار تجلیل از وی را میگذارند، به گونهای بغض میکند که یک کودک از خوشحالی بغض میکند.
چه شدکه شخصیت بهبود فریبا در پایتخت3 پررنگتر از سری دوم پایتخت شد؟
هر شخصیتی که به فصل سوم اضافه شد، از تیزهوشی سیروس مقدم و محسن تنابنده نشأت گرفته است. بهبود از قسمت دوم که تمام شده بود به قسمت سوم آورده شد تا داستان رنگ و بویی جدید بگیرد.
پایتخت از قسمت اول روی یک خانواده چهار نفره متمرکز میشود که ارسطو و بابا پنجعلی هم به آن افزوده شدند. در حقیقت در آن قسمت سریال، نقی و ارسطو محورهای داستان بودند و گاهی افراد دیگر به آن اضافه میشدند، ولی هوشیاری تنابنده و مقدم باعث شد این سریال به سمت تکرار نرود.
حضور بهبود فریبا، اوس موسی، رحمت و حتی چوچانگ در سریال پایتخت3 این سریال را از ورطه تکرار نجات داد و آن را تلطیف کرد. حضور این شخصیتها پتانسیل و انرژی جدید به این سریال وارد کرد.
بهبود به ایجاد فضای دراماتیک در سریال کمک زیادی کرد و این بستر را برای دیگر شخصیتها فراهم میکرد که در موقعیتی درام قرار بگیرند و حرفهای بسیار جدیتری بزنند. ارسطو و نقی هر کدام داستان خودشان را دارند که این داستان از سری یک و دو شروع شد، ولی سری سوم به عقیده من داستان قویتری داشت.
پایتخت3 به دلیل تعدد شخصیتها و داستانهای جداگانهای که دارد، دراماتیزهتر است. هر قسمت، داستان خود را دارد که این داستانها ادامه مییابد تا به پایانی شکوهمند برسد. پایانبندی این سریال آنقدر قوی است که به غرور ملی افزود.
پیوستن به سریالی که داستانش حول یک خانواده میگذرد و دو سری آن قبلا پخش شده است، دشوار نبود؟
بسیار مشکل بود که بتوانی شخصیتی تازه به شخصیتهای نقی، ارسطو، هما و باباپنجعلی اضافه کنیم. این خانواده شاکله اصلی داستان را تشکیل میدهند که در دو قسمت از سریال به اندازه کافی پخته شده و به مردم معرفی شدند و مردم نیز آنها را به جمع خود راه دادند و قبول کردند.
اینکه یک شخصیت به ناگاه وارد داستان اصلی شده و خود را بهعنوان یکی از اعضای اصلی خانواده معرفی کند، بسیار سخت بود. خانواده معمولی با طرز دیدگاه و طرز فکر نقی بسته شده بود و هماهنگ شدن با آنها کار سختی بود که با کمک آقایان مقدم و تنابنده این اتفاق افتاد و در سری سوم شخصیتهایی خلق شد که عاریهای بر داستان اصلی نبودند. هم من و هم خانم نسرین نصرتی که نقش فهیمه را بازی میکرد و هم هدایت هاشمی (اوس موسی) تمام تلاشمان را کردیم تا شخصیتهایمان به شکل عاریه به داستان نچسبد، بلکه جزئی از داستان شود و با شخصیتهای اصلی همراه شود.
لهجه یکی از مولفههای اصلی سریال پایتخت3 بود. برای اینکه بتوانید با لهجه درست صحبت کنید، چه کردید؟
ما لهجه مازندرانی در سریال نداشتیم، بلکه با لحن مازنی حرف میزدیم؛ لهجه یعنی اصفهانی یا یزدی و درباره گویش میتوان به گویش لری یا کردی یا مازنی اشاره کرد.
اگر قرار بود در سریال با لهجه مازندرانی صحبت کنیم کسی متوجه نمیشد که چه میگوییم. قرار بر این بود که این سریال برای همه مردم ایران پخش شود، پس ما با لحن مازنی صحبت کردیم. لحن مازنی، یعنی فارسی حرف زدن با زبان مازندرانی که کلمات فارسی است، ولی ادای آنها مازندرانی است.
قبل از ایفای نقش در پایتخت 2، عدهای قرار بود برای بازی در این سریال تست بدهند که همگی مازندرانی بودند. من گوشهای نشستم و به حرف زدن آنها نگاه کردم. همه آنها با همان لحنی که ما میخواستیم در سریال اجرا شود، صحبت میکردند. از همه آنها گرتهبرداری کرده و با تمرین به لحنی که میخواستم، رسیدم و در حقیقت آن اتفاق برای من یک کلاس درس کامل بود.
آیا بداههگویی هم داشتید؟
خیر به هیچ وجه. شاید یکی دو کلمه آن هم بسیار کم، اما بداههگویی به معنای کامل آن نداشتیم.
همیشه قبل از ضبط با آقایان مقدم و تنابنده کل دیالوگها و صحنه را بررسی میکردیم و همه چیز را کم و زیاد نموده، آماده اجرا میکردیم و سپس ضبط را شروع میکردیم. البته قبل از ضبط تمرین هم میکردیم که اگر در طول تمرین نکتهای به ذهنم میرسید، آن را مطرح میکردم ولی معلوم نبود نکته من مورد توجه کارگردان و محسن تنابنده قرار بگیرد و از آن استفاده کنند یا نه. شاید یکی دو بار از یکی دو کلمه استفاده کردم، ولی همه چیز براساس نوشتار آقای تنابنده بود.
نقش مقابل شما را محسن تنابنده بازی میکرد. نقی معمولی مدام با شما بگومگو میکرد و مدام کلکل میکردید. درآوردن این تیپ کار چگونه بود؟ اصولا چگونه با تنابنده برای این جریان کنار آمدید؟
اگر دقت میکردید این کلکل بیشتر از شخصیت نقی نشأت میگرفت تا بهبود. شخصیت بهبود بیشتر دنبال این بود که از کنار جریانات بگذرد، ولی گاهی هم مقابله به مثل میکرد و با لجبازیهایش موقعیتی کمیک ایجاد میکرد.
البته باید آن طرف ماجرا را هم ببینید که این دو علاقه بسیار زیادی به هم دارند و بسیار همدیگر را دوست دارند، بهعنوان نمونه در جریان مسابقه کشتی نقی همه چیز را رها میکند تا از احوال بهبود باخبر شود.
این خانواده کل این جریان و کل این بگومگوهای بین بهبود و نقی را پذیرفته و با آن کنار آمده است. فریبا همسر بهبود در لحظاتی تمام تلاش خود را برای تعدیل فضا میان برادر و همسر خود میکند، ولی در بسیاری از موقعیتها هم کاملا فضا را رها کرده و از کنار این دعواهای کودکانه میگذرد.
داستان به گونهای نوشته و پرداخت شده که آدم دلش برای این کلکلها تنگ میشود. حرفهای رد و بدل شده میان بهبود و نقی مزه سریال بود و بسیاری از بار طنز سریال را به دوش میکشید.
بهبود در سریال پایتخت3 نقش یک جنگلبان و یک محیطبان را بازی میکرد که این شخصیت حرفها و حدیثهای زیادی ایجاد کرده است. تا چه حد به این شغل نزدیک شدید و چه بازخوردی از آن داشتید؟
اتفاقا چند روز قبل با خانم معصومه ابتکار، رئیس سازمان محیطزیست و معاون رئیسجمهور صحبت میکردم که وی از من به سبب بازی در این نقش تشکر کرد و بر تاثیر زیادی که بر جامعه داشته تاکید کرد. حتی به گفته وی قرار بر این است که نشانی به من بدهند تا باز هم بتوانم با تبلیغ برای محیطبانها و جنگلبانان برای رفع مشکلات آنها قدمی بردارم. تاثیر این شخصیت آنقدر زیاد بود که چند پیامک از دوستان این حوزه داشتم که از من تشکر کردند و حتی دوستی به شوخی به من میگفت این شخصیت آنقدر بر او تاثیر گذاشته که ته سیگارش را هم در جنگل نمیاندازد.
مظلومیت محیطبانان آنقدر زیاد است که 117 نفر از آنها شهید شدهاند و کسی نام آنها را هم نمیداند. این عزیزان با حقوقهای بسیار کم کار میکنند، ولی لب به اعتراض نمیگشایند.
سخنرانی بهبود در میان ورزشکاران در روز رونمایی از پیراهن تیم ملی فوتبال عین واقعیت بود که این سکانس فقط با یک برداشت ضبط شد. اینکه این سکانس یک برداشت داشت به دلیل توانمندی من نبود، بلکه به سبب علاقه و نزدیکی که با این گروه زحمتکش پیدا کرده بودم، خودجوش پیش آمد و این مونولوگ من تاثیر زیادی داشته تا آنجا که شنیدم چند روز پیش یکی از جنگلبانان محکوم به اعدام با گذشت اولیای دم از اعدام نجات یافته است. نمیگویم که این به خاطر بازی من بوده، ولی نمیتوان از تاثیر این نقش چشمپوشی کرد. بسیار خوشحال خواهم شد اگر حتی بتوانم روی ده نفر تاثیر بگذارم.