لکه‌های کوچک و بزرگ صورتی رنگی که روی دست و صورتش نشسته، باعث می‌شود مردم از او فاصله بگیرند و ‌طور غریبی نگاهش کنند.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، توی تاکسی و اتوبوس و مترو هم کسی کنارش نمی‌نشیند، اما از همه بدتر وقتی است که دستش را به طرف همکاران یا حتی دوستان و آشنایانش دراز می‌کند و آنها به بهانه‌های مختلف از دست دادن طفره می‌روند. پای درددلش هم که بنشینید، ده‌ها مثال دیگر از برخوردهای بد و غلط دیگران برایتان می‌آورد. حرف‌هایی که توی دل و روحش رسوب کرده و سخت شده است.

می‌گوید ده سال است با این بیماری روزگار می‌گذراند؛ پزشکان هم می‌گویند بیماری‌اش مسری نیست، اما مردم با دیدن لکه‌ها و پوسته‌های روی سر و صورتش، بدون این‌که اطلاع کافی درباره این بیماری داشته باشند، بی‌درنگ از او دور می‌شوند و ترجیح می‌دهند کاری به کارش نداشته باشند.

البته بعضی بیماری‌ها هم هیچ نشانه‌ای ندارد. یعنی کسی متوجه نمی‌شود تا زمانی که خود فرد درباره مشکلش حرف بزند و به‌دلیلی بخواهد آن را با دیگران در میان بگذارد. در این مواقع هم خیلی‌ها خودشان را کنار می‌کشند و فکر می‌کنند بیماری طرف مقابل‌شان واگیردار است. گاهی هم اصلا بحث مسری بودن بیماری مطرح نیست و دیگران می‌ترسند آشنا شدن، حرف زدن و نشست و برخاست با یک بیمار، فارغ از نوع بیماری‌اش، به ضررشان تمام شود.

آنهایی که به‌رغم توانایی‌های فرد، فقط و فقط به بهانه بیمار بودن از ازدواج با او منصرف می‌شوند، کسانی که حاضر به همکاری با این گروه از افراد نیستند و آنها که نمی‌گذارند روابط دوستانه ادامه پیدا کند، همه و همه در این طبقه جای می‌گیرند؛ در طبقه آنها که بیماری‌ها را نمی‌شناسند و بی‌دلیل از همه بیمارها گریزانند.

باورهای غلطی که دردسرساز می‌شود

سینا چهل و دو ساله است و در یک شرکت خصوصی کار می‌کند. از کار و زندگی‌اش هم راضی است، اما می‌گوید از وقتی به بیماری پسوریازیس (یک نوع بیماری پوستی) مبتلا شده، بسیاری از اطرافیانش از او دوری کرده‌اند و حالا احساس تنهایی می‌کند.

البته دختر کوچکش هم اوایل از دیدن چهره او می‌ترسید ولی مادرش کم‌کم درباره این بیماری با او صحبت کرده و مشکلش حداقل در محیط خانه برطرف شده است. با این حال، هنوز هم سینا نمی‌تواند براحتی گذشته در جمع حاضر شود، با اطرافیانش ارتباط برقرار کند یا دوستان جدیدی داشته باشد. در حالی که پزشکان می‌گویند این بیماری مسری نیست.

خانم سالاری هم مشکل مشابهی دارد؛ بیمار است و دیگران وقتی متوجه بیماری‌اش می‌شوند، از او دوری می‌کنند. او سال‌هاست با افسردگی و وسواس دست و پنجه نرم می‌کند و در حال درمان است ولی هر وقت در این‌باره صحبت می‌کند، با واکنش‌های عجیب و غریب برخی مردم روبه‌رو می‌شود.

راستی چرا بعضی‌ها در برابر بیماری‌ها چنین واکنشی نشان می‌دهند؟ چه عاملی باعث می‌شود،گروهی از بیماران را براحتی طرد کنیم و آنها را فقط به دلیل این‌که بیمار هستند، از تعاملات اجتماعی محروم سازیم؟

دکتر حسین ابراهیمی‌مقدم در گفت‌وگو با جام‌جم به این پرسش‌ها چنین پاسخ می‌دهد: باورهای عمومی‌ که درمورد بیماری‌ها و اختلالات روحی و جسمی مختلف در جامعه وجود دارد، معمولا برگرفته از تجربه‌های قبلی و حتی مسائل فرهنگی است. بنابراین نمی‌توان گفت این شناخت غلط فقط در این دوره یا فقط در جامعه ما وجود دارد. آن‌طور که این روان‌شناس می‌گوید، از گذشته‌های دور و زمانی که حکیمان در جامعه حضور داشتند، بیماری‌هایی وجود داشته که برای بشر ناشناخته بوده، بیماری‌هایی که به کمک علم و تجربه آن دوره، درمان‌شان امکان نداشته است. به همین دلیل مردم از این مشکلات به‌عنوان اختلال‌های ترسناک و ناشناخته یاد می‌کردند و حتی از شنیدن نام‌ آنها دچار ترس و دلهره می‌شدند. بیماری‌هایی مانند وبا و طاعون که در گذشته قربانی‌های زیادی گرفته بود، چنین احساسی را در جامعه ایجاد می‌کرد و هنوز هم با این‌که تقریبا مهار شده، نوعی ترس پنهان در اذهان عمومی و بخصوص میان افراد مسن جامعه به وجود می‌آورد.

بروز بیماری با شکل و شمایل جدید

این روزها دیگر بروز بیماری‌هایی مانند سل، وبا، حصبه و طاعون خیلی به چشم نمی‌آید و به جای آنها شاهد بیماری‌هایی هستیم که بیشتر جنبه روانی دارد و به طور مستقیم با سبک زندگی انسان ارتباط پیدا می‌کند. به‌عنوان نمونه مرگ‌ومیر براثر تصادفات، سکته‌های مغزی، استفاده از مواد مخدر و... اغلب به‌صورت تدریجی اتفاق می‌افتد و به گفته این روان‌شناس حتی ممکن است در مواردی در مراحل اولیه، احساس خیلی بدی هم برای شخص ایجاد نکند. برهمین اساس، طبیعی است اگر از همان ابتدا احساس ترس و نگرانی و نگرش منفی‌ای نسبت به این مشکلات وجود نداشته باشد.

ولی یادمان باشد در مقابل این نوع امراض، بیماری‌هایی مانند سرطان یا ام‌اس هم وجود دارد که بیمار در همان ابتدای کار می‌داند مشکلش درمان قطعی ندارد و همچنین ممکن است بیماری با درد و ناراحتی شروع شده و ادامه پیدا کند. به همین دلیل هم طبیعی است که ترس و دلهره را تجربه کند و حس بدی نسبت به بیماری به دست آورد. با این حال، نباید فراموش کنیم بسیاری از این اختلالات هم‌اکنون تا حد زیادی قابل درمان، کنترل یا پیشگیری هستند و به همین دلیل باید گفت زمانش رسیده که بتدریج ترس‌ها و نگرانی‌های بی‌مورد را که نسبت به بسیاری از بیماری‌ها وجود دارد، کنار بگذاریم و طور دیگری با آنها برخورد کنیم.

افکار صحیح را جایگزین افکار غلط کنید

«ما که این بیماری‌ را نمی‌شناسیم، چطور باید نگرش‌مان را تغییر دهیم؟» بسیاری از کسانی که نگاه بدی نسبت به بیماری‌های مختلف دارند، اصلا بیماری را بدرستی نمی‌شناسند و فقط آن‌طور که درباره‌اش شنیده‌اند، حرف می‌زنند. خیلی‌ها هم افکار غلطی را که نسبت به بیماری‌های مختلف دارند، با دیگران در میان می‌گذارند و به این شیوه طرز فکر اشتباه‌شان را ترویج می‌دهند. به همین دلیل اگر در جمعی حضور داشته باشید که مردم عادی جامعه درباره یکی از بیماری‌های جدید و ناشناخته صحبت می‌کنند، نظرات جالبی خواهید شنید. یکی می‌گوید این نوع بیماری‌ها فقط برای آدم‌های بد است و دیگری باور دارد کسی که خوب زندگی نکرده، به این بیماری‌ها مبتلا می‌شود. بدون شک، راه یافتن چنین باورهای اشتباهی به جامعه، نه تنها کمکی به فرد بیمار و خانواده‌اش نمی‌کند که حتی فاصله میان آنها و دیگر افراد جامعه را نیز بیشتر خواهد کرد. دکتر ابراهیمی‌مقدم در این باره می‌گوید: همه افراد جامعه موظف هستند به شیوه‌های صحیح و دور از جار و جنجال، افکار غلطی را که در جامعه وجود دارد، بتدریج تغییر دهند و تفکر صحیح را جایگزین آن کنند. علاوه بر عموم افراد جامعه، رسانه‌ها هم نقش موثری در این زمینه دارند. این روان‌شناس با اشاره به این موضوع، یادآور می‌شود: برای تغییر نگرش جامعه و اصلاح طرز فکر مردم، حتما باید روی این موضوعات کار و درباره آنها بحث شود. حتی درباره مواردی که جنبه تابو پیدا کرده و در هیچ رسانه‌ای به آنها پرداخته نمی‌شود نیز باید برعکس عمل کرد. به این معنی که اطلاعات بیشتری باید در اختیار مردم قرار بگیرد و درباره جنبه‌های پنهان و نهان و روش‌های پیشگیری از بروز بیماری‌ها صحبت شود.

نگرش غلط، بیماران را خانه‌نشین می‌کند

آقای امیری تصمیم گرفته کارش را کنار بگذارد و مدتی است خودش را در خانه زندانی کرده. او می‌گوید مردم وقتی موهای ریخته شده‌‌اش را می‌بینند، طوری خودشان را کنار می‌کشند که انگار او به بیماری کشنده‌ای مبتلاست. برای همین هم ترجیح می‌دهد خودش را درگیر کار و حضور در اجتماع نکند.

خانم رحمتی هم زندگی مجردی را انتخاب کرده تا دیگران بیماری‌اش را به عنوان نقطه ضعف او به حساب نیاورند. او می‌گوید بسیاری از مردهایی که برای ازدواج او را انتخاب می‌کنند، فقط تا وقتی می‌مانند که متوجه بیماری‌اش می‌شوند. پس از آن بدون این‌که این موضوع را با وی در میان بگذارند و حقیقت را از زبانش بشنوند، ترکش می‌کنند. متاسفانه بسیاری از افراد، در مواجهه با بیماران چنین برخوردی از خودشان نشان می‌دهند و نمی‌دانند یک نگاه ساده یا جمله کوتاهی که به زبان می‌آورند، چقدر می‌تواند در حال و روز بیمار تأثیرگذار باشد. برای همین هم خیلی از کسانی که به بیماری خاصی مبتلا می‌شوند، ترجیح می‌دهند کار و مراودات اجتماعی را برای همیشه تعطیل کنند یا آن را به حداقل برسانند.

در نتیجه طبیعی است این بیماران فرصت‌های شغلی، اجتماعی، تحصیلی، خانوادگی و اقتصادی را براحتی از دست بدهند و به دلیل ابتلا به بیماری برای همیشه در یک سطح باقی بمانند. این سکه روی دیگری هم دارد و آن تحمیل هزینه‌های فرد بیمار به خانواده اوست. مسیری که وضع اقتصادی خانواده را به چالش می‌کشد. این در حالی است که شرایط بیمارانی این چنین در کشورهای پیشرفته در حال تغییر است و ابتلا به بیماری نمی‌تواند مانع دسترسی به شرایط اقتصادی و اجتماعی مشابه دیگران شود. تغییر نگرشی که شدنی است اما عزمی جدی می‌طلبد و با همکاری انجمن‌های علمی، انجمن‌های بیماران و رسانه‌ها می‌توان به این هدف رسید.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Netherlands
مهران
۱۷:۱۱ ۱۱ مهر ۱۳۹۶
خدا تمام مریضارو شفا بده