وی ادامه داد: به عقیده من در سینما نباید سن سالاری باشد، چون کسی که 50-60 سال بازیگر بوده، همچنان نقشها به او تعلق بگیرد یا فیلم سازی که چندین سال فیلم ساخته، پروژهها را کارگردانی و تولید کند.
وی بیان کرد: متاسفانه بازیگران جوان ما بدون آموزش وارد این عرصه میشوند، آنها باید به مربیان حرفهای و مجرب معرفی شوند تا با آموزش لازم حرفهای شوند، کارکرد در مرحلهی بعد است، اولین موضوع مهم آموزش است.
خداپناهی در بخش دیگری از سخنانش
عنوان کرد: در همه جای دنیا مرسوم است که یک تیپ و چهره خاصی از فیلمساز از خیابان
یا فروشگاه و یا فلان محله انتخاب میکند. تمام بازیگران مطرح که بازیگر به دنیا
نیامدهاند، اول گمنام بوده و بعد کشف شدهاند و وقتی کشف میشوند، بقیه مسیر را
با استعداد خودشان باید پیش بروند.اگر استعداد نباشد، ماندگار نمیشوند. به نظر من
ژانر فیلم سازی بسیار مهم است. چیدمان فیلم سازی عباس کیا رستمی با نا بازیگران بود و همیشه طوری از آنها بازی میگرفت
که در تمام دنیا شناخته میشدند.
فیلم کیا رستمی تلفیقی از مستند و داستان بود و او مورد قبول خیلی از سینما گران است. سلیقهها در سینما و در میان مخاطبان وجود دارد و یک سلیقه و یک ژانر همیشه و همه جا بین همه نمیتواند موفق باشد.
این بازیگر همچنین بیان کرد: متاسفم از این وضعیت که سرمایه و پول معیار تهیه کنندگی شده و هرکس از صنف و هر موقعیتی با داشتن سرمایه و پول میتواند تهیه کننده باشد.
تهیه کنندگی یک علم است و تخصص میخواهد که در حال حاضر معیار فقط سرمایه گذاری است و بس.
وی در تقسیم بندی مراحل و ادوار مختلف بازیگری گفت: یک دوره نخستین داریم به نام تئاتر و نمایش که از مجسمه سازی وام گرفته و بازیگران آن با حرکات ژستیک و حالتهای خاص ایفای نقش میکنند.
یک دوره داشتیم البته در سینمای جهان که رقص و باله و حرکتهای موزیکال بود که آن هم نوعی بازیگری بود. در هالیوود از یک دوره عصر ستاره سازی آغاز شد و استارت خورد، که اشخاصی مثل مفری بوگات و... خروجی آن بودند. به نظر من در سینمای ایران در 7 سال اخیر وضعیت سینما بدتر شده که استارت این نابسامانی از اواسط دهه 70 خورده شده و متاسفانه شاهد جریاناتی بودیم که خوشایند نبود و نیست. باید به فراگیری تکنیک بازیگری در کنار جریان روح و اخلاق حرفه بازیگری پرداخته شود. ما دیگر با پدیدهها مواجهیم و باید این پدیدهها را شناخت، تقویت و ماندگار کرد.
وی در ادامه گفت: هنرمند سینما
بازیگر سینما تربیت میکند، گاهی اجبارا در برهههایی از تئاتر کمک بگیرد اما نمیتوان
به طور قطع گفت که هرکس که در تئاتر موفق است، در سینما هم موفق است. نمونههای
موفق در هر عرصه داریم اما نظر قاطع نمیتوان داد، چون نمونههایی از این دست بوده
است که فقط در تئاتر یا در سینما موفق بودهاند که در آن دیگری موفقیت چندانی کسب
نکردهاند. مثل عکاسی و فیلم برداری است، هر کس که عکاس خوبی است، لزوما فیلم
بردار خوبی نمیتواند باشد و همچنین بالعکس. استثنا هم وجود دارد اما در همه موارد
اینگونه نیست.
حتی در تلویزیون و سینما، هرکس که در تلویزیون موفق است، در آن چهار
چوب و در آن قطع ممکن است خوشایند باشد و در چهارچوب پرده نقرهای سینما ممکن است
دیگر آن نزدیک و چهره و بازی را نپسندند و
در سینما متریال و ماده اصلی فیلم نامه آن است بعد عوامل دیگر روایت آن دراماتیک
باید باشد.
خدا پناهی ادامه داد: کارگردان باید متخصص در چیدمان بازیگر و صحنهها و عوامل باشد. انتخاب
درست و بجا بیش از 90 درصد فیلم است. پشت فیلمهای موفق، انتخابهای درست بوده است. شخصی مثل
مهرجویی با فیلم موفق "هامون"، "لیلا" نشان داده که کارگردانی را بلد است. او همیشه یک
تیم موفق داشته که نتیجه انتخاب درستش است
و خروجی آن استقبال بی نظیر از فیلم خوب اوست.
کارگردان باید به حدی از شعور، رسیده باشد که بداند چه نقشی را به چه کسی بدهد. این تفکر غلط که یک بازیگر خوب در هر نقشی باید خوب ایفای نقش کند را قبول ندارم.
آل پاچینو نمیتواند نقش مازلون براندو را بازی کند و بالعکس. بازیگر در یک نقش و با یک ژست و اعمال خاص مورد محبوبیت قرار میگیرد. مثل اینکه از نوازنده پیانو بخواهیم چون نوازنده است، گیتار و ویولن و ... را خواب بنوازد. این اصلا منطقی نیست. او در نواختن پیانو تخصص دارد نباید از او چیزی خلاف آن را خواست.
بازیگر که قرار نیست در هر نقشی معجزه کند. اگر هریک از عوامل فیلم ضعیف کار کند، بازیگر نمیتواند معجزه کند. شاید بازیگری گمنام در یک فیلم خیلی خوب ایفای نقش کند، این دلیلش فرو رفتن آن شخص در نقشش است. این انتخابها اختیار کارگردانی است که او باید تخصص و علم این موضوعات را حتما داشته باشد.
انتهای پیام/