به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، اختلافات زوجين بر سر رفت و آمد با خانواده ديگري يکي از مسائل شايع و نسبتا طبيعي در زندگي زناشويي است و کم يا زياد بين همه خانواده ها وجود دارد؛ اما مهم تر از وجود اختلاف، نوع مديريت و برخورد با اين تعارضات است.
اگر همسر ما به خانواده مان بدبين است و نسبت به آن ها سوءظن دارد قدم اول اين است که کمي نسبت به بدبيني و سخت گيري او احساس مسئوليت کنيم و از خود بپرسيم آيا گفتار يا رفتاري از جانب خانواده من سر زده که باعث بدگماني او شده است؟
چرا روابط خانوادگي سرد مي شود؟تعداد زيادي از زوجين به دلايلي که در ادامه مي خوانيد از رفت و آمد و برقراري تعاملات مرسوم با خانواده همسرشان خودداري مي کنند در حالي که ممکن است به نظر شما امتناع ورزيدن از اين ارتباط، تنها به يک بهانه گيري شباهت داشته باشد:
1. ديدارهاي مکرر، غيرضروري و بدون برنامه با خانواده پدري: در موارد زيادي يکي از زوجين وابستگي زيادي به خانواده خود نشان مي دهد و ديدارهاي مکرر، غيرضروري و بدون برنامه او باعث مي شود تا همسرش زبان به اعتراض بگشايد و با سرسختي زياد، مانع از رفت و آمد او با خانواده پدري اش شود. بسياري از زوجيني که از اين الگوي رفت و آمد تبعيت مي کنند با وجود اين که در زندگي شخصي شان مشکلات زيادي دارند که حل نشده باقي مانده است اما درگيري با مشکلات خانواده پدري شان را بر حل مشکلات زندگي زناشويي خود ترجيح مي دهند.
2. زياد ماندن يکي از اعضاي خانواده به عنوان ميهمان در منزل زوج: در زندگي زوجيني که از چنين الگويي پيروي مي کنند، همسران احساس راحتي در منزل خودشان هم ندارند. از آن جا که حضور دائمي عضو ميهمان موجب مي شود که او ناخواسته در جريان بسياري از مسائل خصوصي و يا حتي اختلافات آن ها قرار بگيرد در نتيجه مرد يا زن به طور کلي امنيت خود را از دست مي دهد و به زودي دچار خستگي رواني مي شود.
3. مکالمات تلفني مکرر و طولاني مدت يکي از زوجين با والدينش: تعدادي از زوجين در محيط منزل نيز دست از وابستگي شان به خانواده بر نمي دارند و حتي در زمان حضور همسر در منزل هم مشغول مکالمات تلفني طولاني مدت هستند. يقينا موضوع صحبت نمي تواند چيزي جز بازگوکردن مسائل روزمره باشد و همين امر باعث مي شود پاي ديگران به حريم خصوصي زندگي باز شود و همسر فرد فکر کند در تصميم گيري هاي زندگي مشترکش ردپايي از افکار خانواده همسرش وجود دارد. طبيعي است که تکرار چنين اتفاقاتي در طول زمان به شکل گيري بدبيني در يکي از زوجين نسبت به خانواده طرف مقابل منجر شود.
4. تجربه احساس حقارت در اثر مقايسه هاي فاميلي: در تعدادي از خانواده ها معمولا يک داماد، عروس يا خواهر و برادر وجود دارد که از ابعاد مختلف بر ديگر اعضاي آن خانواده برتري دارد و مورد تعريف و تمجيد خانواده است. به طور مثال يکي از دامادها تحصيلکرده و مرفه است و ديگري از موقعيت اجتماعي، شغلي و مالي پايين تري برخوردار است. در چنين مواردي فردي که در ابعاد مختلف از جايگاه پايين تري برخوردار است چه به صورت واقعي و چه در عالم پنداشت ها و برداشت هاي خود احساس حقارت و يا حسادت مي کند و علاقه اي به تعامل با اعضاي خانواده همسرش ندارد زيرا احساس مي کند که اطرافيان بين او و ديگري تبعيض قائل مي شوند.
5. و ديگر عوامل: همچنين خودشيفتگي و زخم زبان هاي اعضاي خانواده همسر، حضور عضوي در خانواده همسر که ويژگي هاي اخلاقي مناسبي ندارد و يکي از زوجين نگران است مبادا همسرش از آن فرد تاثير منفي بپذيرد، دخالت خانواده ها در مسائل اقتصادي زوجين و تربيت فرزندان آن ها و ... همه وهمه موجب مي شود تا همسر شما نه تنها شخصا از خانواده تان فاصله بگيرد بلکه مانع از ارتباط شما با خانواده تان نيز بشود.
يک نکته
البته هميشه اين طور نيست که همسرتان صرفا به دليل رفتارهاي نادرست شما يا خانواده تان با آن ها قطع رابطه کند، در واقع گاهي اوقات مشکل از خود اوست. حتي ممکن است خانواده شما خيلي به او محبت کند ولي چون او به طور کلي فرد منزوي و گوشه گيري است باز هم از داشتن روابط اجتناب ورزد.
براي پي بردن به اين موضوع بايد بررسي کنيد که آيا همسرتان براي ارتباط داشتن با ديگران از جمله خانواده و دوستان خود نيز بي انگيزه است يا فقط براي رفت و آمد با خانواده شما مشکل دارد. اگر اين مشکل در ديگر ارتباط ها هم ديده مي شود، لزوم بهره گيري از مشاوره حضوري لازم است. گاهي اوقات نيز برآورده نشدن برخي توقعات (هرچند غيرمنطقي) باعث ايجاد دلخوري و قطع رابطه مي شود. به عنوان مثال ممکن است همسرتان توقع حمايت مالي از خانواده شما داشته باشد، در نظر داشته باشيد حتي اگر اين توقع را بي جا مي دانيد باز هم مي توانيد با گفت وگو اين اختلاف و سوءتفاهم را حل و فصل کنيد. در کل بهتر است از همسر خود بخواهيد تا دلايل اين قطع رابطه را بازگو کند.