دستاوردهای بشر از صنعت و فناوریهای نوین علاوه بر منافعی که برای بشر داشته و رفاهی که برای او به ارمغان آورده، همواره آسیبهایی را نیز به همراه داشته است. اگرچه بسیاری از ابداعات و نوآوریها با انگیزه تامین رفاه و آسایش و تحکیم ارزشهای انسانی و در جهت نیل به کمال شکل گرفته است،اما در عین حال به دلیل برخی کجاندیشیها و استفادههای نادرست از ابزارهای جدید، این اختراعات گاه جسم و جان و اخلاق و روان انسانها را مورد آسیب قرار داده و گاه فرهنگ و اعتقادات و رفتارهای اجتماعی وی را دگرگون کرده است. اینترنت به عنوان یکی از مهمترین ابداعات بشر در قرن اخیر با قابلیتها و کارکردهای متعدد و گستردهاش، بخشهای مختلف زندگی انسانی را تحت تأثیرات مثبت و منفی خود قرار داده است.
مبنا و هدف اصلی اینترنت، برداشتن فاصله جغرافیایی میان انسانهای سراسر دنیا و ایجاد تحول در عرصه ارتباطات و تبادل اطلاعات است. در حالی که هیچکس تصور نمیکرد روزی جنبه اجتماعی اینترنت به صورت کاربرد اصلی آن درآید و شبکههای اجتماعی اینترنتی پا به عرصه وجود بگذارد.
این
موضوع در بین کاربران اینترنتی چنان مورد استقبال قرار گرفت که به جرأت
میتوان گفت یکی از تأثیرگذارترین سرویسهای ارائه شده در اینترنت و وب که
در سالهای اخیر تحول شگرفی در نظام اجتماعی کشورهای مختلف جهان به وجود
آورده، شبکههای اجتماعی اینترنتی بوده که این مقوله هماکنون تاثیر زیادی
روی فرهنگسازی در برخی کشورها داشته است. بنابراین اگر پیدایش اینترنت را
در پایان هزاره دوم مهمترین اتفاق تاریخ بشریت بنامیم، میتوان ظهور
شبکههای اجتماعی را یکی از بزرگترین تاثیرات این پدیده در آغاز هزاره سوم
دانست.
به طور خلاصه میتوان گفت این شبکهها سرویسهای مبتنی بر وبی است که خدمات آنلاین، پلتفرمها یا سایتهایی را شامل میشود که افراد نظرات و علاقهمندیهای خود را در آنها بیان کرده و با دیگران به اشتراک میگذارند. علاوه بر پیامدهای مثبت و تسهیل در برقراری ارتباط انسانها، این شبکهها دارای پیامدهای منفی هم هستند. کاهش احساسات، شکلگیری و ترویج سریع شایعات و اخبار کذب، تبلیغات ضددینی و القای شبهات، انزوا و دورماندن از محیطهای واقعی اجتماع بعضی از این پیامدها است.
انواع مدلهای فرهنگی در ایران
دین در
جامعه ایرانی همواره موضوعیت داشته و نحوه بروز و ظهور آن محل چالش بوده
است؛ از چالشهای اجتماعی و سیاسی گرفته تا چالشهای درونی و فردی.
گوناگونی در سبکها و شیوههای دینداری و بروز تفاوتهایی در صورتبندیهای
مجازی و واقعی دینداری ازجمله مهمترین تغییرات فرهنگی و هویتی در این
زمینه است. از زمان ورود اینترنت به ایران تا به امروز، یک مساله پیوسته
مورد بحث و جدل فراوان بوده است؛ دسترسی جامعه بویژه نسل جوان به انبوهی از
موضوعات رنگارنگ فرهنگی، اجتماعی، ایدئولوژیک و... که از فیلترهای رسمی
عبور نکردهاند، تا چه اندازه بنیانهای اساسی جامعهای را که دغدغه
پایبندی به دین داشته و دارد در معرض خطر قرار میدهد؟ این رسانه جدید با
انعکاس سریع و متنوع آیینها و مناسک دینداری مرزهای متعارف میان سنت و
مدرنیته را متداخل کرده و از گفتمان جهانشمول دینداری گونههای بومی و فردی
را به صورتهای مختلف عرضه داشته است. اسلام در ایران به عنوان کشوری که
دینداری از ویژگیهای مهم فرهنگی، تاریخی و اجتماعی آن محسوب میشود، همیشه
مورد توجه بوده است.
این مساله ضرورت تحلیل و بررسی روند تحولات و تغییرات دینداری را در دوران معاصر بویژه تحت تاثیر رسانههای نوین دو چندان میکند. در میان رسانهها، اینترنت جایگاه ویژهای دارد چون عمدتا رسانه مورد استفاده نسل جوانی است که بخش مهمی از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند و روند رو به گسترش ارتباطات و تأثیرگذاری فرآیندهای جهانیشدن هر چه بیشتر آنها را در چهارراه تعاملات دینی و فرهنگی در سطح جهان قرار میدهد. مدلهای فرهنگی را از نظر جغرافیایی میتوان به فرهنگ در مناطق شهری و فرهنگ در مناطق روستایی تقسیم کرد.
مناطق شهری بخصوص تهران معمولا شامل قشرهای مختلفی از قومیتهای متفاوت است. به همین دلیل مدلهای مختلف فرهنگی در تهران وجود دارد و این فرهنگها یا افراطگرا، کاملا مذهبی و مقید یا ریشهگرا (محلی، سنتی) هستند. حال اینکه شبکههای اجتماعی چه تاثیری بر این مدلهای فرهنگی دارند بسته به نوع برداشت یا پیروی افراد مختلف از الگوهایی است که این شبکهها ارائه میدهند. در مناطق روستایی مردم معمولا از یک قومیت هستند و مدل فرهنگی مشابهی دارند.
به دلیل وسعت جغرافیایی کمتر و همچنین اشتغال به کارهای کشاورزی، باغداری و... مردم کمتر سراغ شبکههای اجتماعی میروند و مسلما تاثیر این شبکهها روی فرهنگ مردم روستاها بسیار کم است. در ایران در حال حاضر اکثر مخاطبان شبکههای اجتماعی، جوانان بین 18 تا 35 سال هستند که اکثر آنها از تحصیلات عالی برخوردارند. بنابراین مسئولان فرهنگی باید مبلّغ شبکه اجتماعی در جامعه باشند که مناسب مخاطبان مذکور باشد.
از بزرگترین شبکههای اجتماعی حال حاضر میتوان به فیسبوک، توئیتر و لینکدین اشاره کرد که در این میان فیسبوک با ثبت اعضای بیش از یک میلیارد نفر، پس از کشور چین و هند، بزرگترین جامعه انسانی را البته به طور مجازی تشکیل داده است که بدون شک برای فعالان حوزه اقتصاد و فرهنگ یکی از عوامل مورد توجه در سرمایهگذاریها خواهد بود. باوجود اینکه فیسبوک یکی از پربینندهترین شبکههای اجتماعی در دنیاست در بعضی از کشورها مانند چین و ژاپن هر سه شبکه اول جداول آماریشان از نظر محبوبیت، شبکههای محلی هستند و اثری از شبکههای اجتماعی آمریکایی و انگلیسی نیست. شبکههای اجتماعی نباید آزادی افکار را از افراد بگیرند و با برداشتن فیلتر و ایجاد فضای مقایسهای به کاربران نشان دهند که ارزشهای اخلاقی ریشه در فرهنگ هر ملت دارد و گرویدن به سایتهای بیگانه فقط زیر پا گذاشتن عقاید خود است. تبلیغات در دنیای امروز یکی از عوامل بسیار مهم در رواج و توسعه شبکههای اجتماعی است. با توجه به این موضوع که در ایران سایتهایی داریم که از نظر کارایی مانند فیسبوک عمل میکنند و به دلیل نبود تبلیغات گسترده شناخته شده نیستند، با تبلیغاتی همه جانبه و به روش فیسبوک میتوان در ایران قشرهای مختلف را به سمت شبکههای اجتماعی داخلی سوق داد. با طراحی برنامههایی در شبکههای صدا و سیما و آگاهسازی همگانی میتوان جوانان را به سمت شبکههای داخلی و همچنین حفظ ارزشها و فرهنگهای داخلی هدایت کرد. با در نظر گرفتن این موارد راهحل جذب جوانان کشور به شبکههای اجتماعی ایرانی ابتدا ساختن شبکههایی با کیفیت و با قدرت اطلاعرسانی بالاست. برای فرهنگسازی در چارچوب شبکههای اجتماعی به افزایش مهارت فنی و آگاهی فرهنگی کاربران نیاز و بدیهی است ایجاد بستری برای مناسبات فرهنگی و اجتماعی، به توسعه موازی زیرساختهای تجاری، دولتی و قانونی، فناوری و اطلاعات نیاز است که بررسی آنها در این مقاله نمیگنجد.
رشد روزافزون تکنولوژی خواهناخواه زندگی واقعی ما را با دنیای مجازی گره زده است. میزان علاقهمندی و حضور کاربران ایرانی در شبکههای اجتماعی فضای مجازی برای کسب اطلاعات و اخبار تا حدودی نشاندهنده اقناع نشدن این قشر از رسانههای داخلی است. محدود کردن این شبکهها در داخل کشور ممکن است نهتنها مصونیتی برای کاربران فراهم نکند، بلکه مجبور به پرداخت هزینههای جبرانناپذیری در تهدیدهای ارزشهای جامعه شویم. سانسور نشدن اخبار داخلی، مجهز شدن به رسانههای داخلی قوی، آگاهکردن قشرهای مختلف جامعه در استفاده صحیح از تکنولوژیهای وابسته به زندگی کنونی به منظور باسوادشدن رسانهای ایرانیان و آگاهشدن از تغذیههای خبری نامناسب رسانههای بیگانه شاید تا حدودی ما را در حفظ ارزشها و سرمایهها استوارتر کند. با شفافکردن افکار عمومی میتوان از تهدیدهای شبکههای اجتماعی مجازی آگاه و مصون ماند و با ایجاد یک شبکه اجتماعی داخلی قدرتمند تهدیدهای آنها را در حوزه فرهنگ به فرصت تبدیل کرد.