بیان رویداد
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،برای نخستین بار تفوق ارتش سوریه و توانایی های عمومی آن، در نبرد القصیر دیده شد. از آغاز شروع بحران سیاسی – امنیتی در سال 2011 تا آزادسازی القصیر، توانایی های ارتش سوریه در معادلات داخلی این کشور کمتر مشهود بود. اما نبرد القصیر نمایش واقعی قدرت ارتش سوریه را نشان داد. با این نبرد مقدمات پیروزی های آتی ارتش سوریه فراهم شد و در گام های بعدی، این ارتش سوریه بود که دست بالایی در نبردهای داخلی داشت.
نیروهای مخالف ارتش آزاد سوریه، نیروهای تروریستی داعش و نیروهای جبهه النصره، در اکثر موارد به این مساله اذعان کردند؛ تا جایی که القصیر را می توان دروازه فتوحات ارتش در مناطق از دست رفته نامید. با این وجود، نبرد استراتژیک و مهمتر نبرد القلمون بود که روحیه ارتش را در معادلات داخلی تغییر و بر فرآیند مذاکرات ژنو 2 تاثیر بالایی داشت. نوشتار حاضر با بررسی سناریوهای پیش روی ارتش و پیامدهای این دو نبرد درصدد تحلیل چشم انداز تحولات میدانی در سوریه است.
تحلیل رویداد
شکست تروریست های افراطی در نبرد القصیر، دروازه ورود ارتش به مناطق از دست رفته بود. در این نبرد، نیروهای سوریه از یک سو با شیوه های استتار و مخفیگاههای تروریست ها در القصیر آشنا شدند و از سویی دیگر روحیه نیروهای دولتی تقویت شد. تا قبل از نبرد القصیر، کمتر کسی باور داشت ارتش به جایگاه سابق خود برگردد. چون ارتش سوریه تنها ارتش عربی بود که در مقابل اقدامات تجاوزگرانه صهیونیست ها در سال 1972 مقابله نمود. این ارتش، با وجود خویشتنداری در مراحل آغاز بحران شکست هایی از نیروهای تروریستی را متحمل شد. اما با پیروزی القصیر روحیه مقاومت را برگرداند.
نبرد القصیر، نه تنها روحیه ارتش را بازگرداند؛ بلکه روحیه نیروهای مخالف را نیز تضعیف نمود. این نبرد، راه را برای شکست های بعدی تروریست های جبهه النصره فراهم نمود و در نبردهای بعدی ریف دمشق و دیرالزور نیز ارتش با اقتدار در معادلات داخلی حرکت نمود.اما اوج ثمره نبرد القصیر در القلمون بود. جبل القلمون، نقش حیاتی در معادلات راهبردی سوریه و لبنان دارد و شکست یا پیروزی هر یک از طرفین درگیر در القلمون می تواند معادله را بکلی تغییر دهد. برهمین اساس، نبردها در این منطقه به مراتب دشوارتر است و حکم نبرد استالینگراد در جنگ جهانی دوم را دارد.
نبرد القلمون با توجه به برتری هوایی ارتش سوریه و شکاف های داعش و جبهه النصره گرچه در روزها و ماههای پایانی است اما پایان آن به معنای روند جدیدی از تحولات داخلی در سوریه است که فضای منطقه ای را در شرایط نوین پیچیده تر می نماید. |
---|
القلمون، فتح الفتوح جنگ داخلی در سوریه است و ارتش و مخالفان سوری هم به اهمیت آن آگاهند. این نبرد می تواند موقعیت و جایگاه هریک از طرفین در معادلات منطقه ای و بین المللی را تغییر دهد. استراتژیست های غربی هم به خوبی به این نکته واقفند که مناطق القلمون، تنها تکیه گاه آنان برای اعمال نفوذ در سوریه است و با توجه به این اهمیت راهبردی است که سناریوها و پیامدهای نبرد القلمون از القصیر مهم تر است .
اگر القصیر را دروازه شکست تروریست ها و دروازه پیروزی های ارتش بدانیم، آنگاه القلمون تکیه گاه طرفین در بازی های آینده خواهد بود. پیامدهای نبرد القلمون، سناریوهایی را اجتناب ناپذیر می سازد که دیگر قدرت های منطقه ای هم به آینده آن چشم دوخته اند.
اولین و مهمترین پیامد پایان جنگ القلمون، پایان جنگ فرسایشی است. متخصصان مسائل راهبردی، به خوبی می دانند که جنگ سوریه، صدمات زیادی برای مردم این کشور در پی دارد. اقتصاد سوریه، در نتیجه این جنگ بکلی تخریب و بازگشت امنیت و ثبات امنیتی حداقل در کوتاه مدت بعید به نظر می رسد.
لذا نبرد القلمون پایان جنگ فرسایشی خواهد بود. مسبب این جنگ فرسایشی هم قدرت های منطقه ای همسو با غرب و محور غربی – عبری است. اسرائیل از جنگ سوریه بیشترین بهره برد. ارتش سوریه، اصلی ترین تهدید برای رژیم غاصب صهیونیستی بود و شکست های بسیاری بر این رژیم تحمیل نمود؛ حتی در جنگ 2006 این ارتش سوریه بود که راه را برای پیروزی حزب الله، فراهم نمود و اسطوره شکست ناپذیری رژیم صهیونیستی را شکست. بنابراین برنده اصلی جنگ فرسایشی در سوریه بدون شک رژیم صهیونیستی بود.
درگیری غرب در بحران کریمه و اوکراین و تشدید اختلافات آمریکا و روسیه در جنگ سرد جدید گرچه گزینه نظامی را کم رنگ می سازد اما از سوی دیگر با توجه به شکست آمریکا در بحران کریمه و ناتوانی اوباما در تنش های کریمه احتمال انتقام آمریکا از روسیه در بحران سوریه را تشدید می نماید. |
---|
اسرائیل بیشترین بهره را از جنگ سوریه برد و با فرسایش نیروهای درگیر در سوریه هم ارتش این کشور تضعیف شد و هم بهانه های لازم برای دخالت های بعدی این رژیم فراهم شد. عمده ترین بهانه برای اسرائیل، حضور تروریست ها در سوریه است؛ و با این بهانه، اسرائیل گام های بعدی برای استحکامات دفاعی در بلندی های جولان را بیشتر خواهد نمود.
بنابراین، در یک شکل حداقلی، اسرائیل با فرسایش نیروها هم می تواند به ارزیابی دفاعی آینده بپردازد؛ و ابهامات در آینده بحران را برطرف سازد. برهمین اساس پایان نبرد القلمون پایان ابهامات است. غربی ها برهمین اساس بود که موشک های ضد تانک با تخریب فوق العاده را به مخالفین سوری دادند.
دومین پیامد نبرد القلمون، بهانه سازی برای دخالت نظامی است. در اولین گام غربی ها سعی خواهند نمود به هر ترتیب ممکن جلوی تفوق ارتش در القلمون را بگیرند و در صورت عدم توانایی در این امر به سراغ تجهیز بیشتر و پیشرفته تر مخالفین و حتی گزینه نظامی به بهانه حمایت های بشردوستانه و دفاع از غیرنظامیان متوسل خواهند شد.
اما این مساله با تجیهز موافقان هم راه به جایی نخواهد برد و قدرت و تفوق ارتش در نبردهای هوایی، معادله را بسیار پیچیده خواهد نمود؛ که در صورت پیروزی نهایی ارتش و تخریب و انهدام سلاح های شیمیایی سوری، سناریوی شروع مداخله نظامی را محتمل می سازد.
درگیری غرب در بحران کریمه و اوکراین و تشدید اختلافات آمریکا و روسیه در جنگ سرد جدید گرچه گزینه نظامی را کم رنگ می سازد اما از سوی دیگر با توجه به شکست آمریکا در بحران کریمه و ناتوانی اوباما در تنش های کریمه احتمال انتقام آمریکا از روسیه در بحران سوریه را تشدید می نماید و با توجه به این احتمال است که پایان نبرد القلمون و پیروزی احتمالی ارتش سوریه در این نبرد سرنوشت ساز، شروع ماجراجویی جدیدی از سوی مخالفین دولت سوریه است که شرایط را دشوار خواهد نمود.
اگر القصیر را دروازه شکست تروریست ها و دروازه پیروزی های ارتش بدانیم، آنگاه القلمون تکیه گاه طرفین در بازی های آینده خواهد بود. پیامدهای نبرد القلمون، سناریوهایی را اجتناب ناپذیر می سازد که دیگر قدرت های منطقه ای هم به آینده آن چشم دوخته اند. |
---|
نبرد القلمون با توجه به برتری هوایی ارتش سوریه و شکاف های داعش و جبهه النصره گرچه در روزها و ماههای پایانی است اما پایان آن به معنای روند جدیدی از تحولات داخلی در سوریه است که فضای منطقه ای را در شرایط نوین پیچیده تر می نماید.
چشم انداز رویداد
پیروزی های ارتش سوریه در القصیر، گرچه در آغاز کم اهمیت تلقی می شد اما این پیروزی ها مقدمه ای برای نبرد سنگین تر در القلمون بود که اکنون هم ادامه دارد. تداوم و پایان این نبرد مشتمل بر طراحی سناریوها و پیامدهایی است که در نتیجه این نبرد تعیین می شود.
این پیامدها از تداوم جنگ فرسایشی تا تهاجم نظامی را شامل می شود که با توجه به انتخابات عراق ، مساله مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 و تنش قدرت های منطقه ای بر سر بحران سوریه می توان گفت پایان این نبرد شروع فصل نوینی از تحولات میدانی در سوریه است که نیازمند همگرایی منطقه ای و اجماع بین المللی برای حل بحران سوریه است.
علی الخصوص اینکه جامعه بین المللی، کشورهای منطقه و مردم سوریه از تداوم بحران در این کشور خسته شده اند . این خستگی تا جایی است که در مذاکرات نفس گیر ژنو 2 هم، گروههای موافق و مخالف نتوانستند در پشت میز مذاکره بحران را حل نماید.