به گزارش
خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، شامگاه شانزدهم آبان سال 90 تلفن کلانتری 137 شهرآرای تهران به صدا درآمد و به افسر نگهبان خبر رسید دختر 10 سالهای به نام «درسا» به طرز دلخراشی کشته شده است. در آن بین، پدر "درسا" به نام "محسن" در بالکن محل سکونتش عربده میکشید و اثاثیهاش را به پایین پرت میکرد.
شواهد نشان میداد پدر شیشهای در جنایتی تکاندهنده، دخترش را از بالکن طبقه سوم به پایین انداخته بود. چند دقیقه بعد پلیس به نقطه موردنظر رفت و "محسن" 43 ساله را دستگیر کرد. پیکر "درسا" هم به دستور کشیک وقت دادسرای ناحیه 27 تهران به پزشکی قانونی فرستاده شد و پدرش تحت بازجویی قرار گرفت.
مرد معتاد گفت: مهندس یک شرکت خصوصی بودم اما شیشه، زندگیام را تباه کرد. چند ماه پیش زنم طلاق گرفت و مشکلات من و "درسا" صد برابر شد. در شرایطی که حسابی تنها شده بودم بهطور موقت با یک زن جوان ازدواج کردم اما "درسا" با او سر سازگاری نداشت.
"محسن" ادامه داد: شامگاه شانزدهم آبان، شیشه مصرف کرده بودم و حال طبیعی نداشتم که با دخترم درددل کردم. سپس عکسهای خانوادگیام را آتش زدم و در شرایطی که وضع طبیعی نداشتم دخترم را به بالکن بردم و او را به پایین پرت کردم. قبلا چندبار با مادر« درسا» تماس گرفته بودم تا دخترمان را پیش خودش ببرد اما قبول نمیکرد.
به دنبال اعترافهای مرد شیشهای و بازسازی صحنه جرم، کیفرخواست صادر و به شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در نشست رسیدگی به این ماجرا که یازدهم آذر سال 91 تشکیل شد ابتدا نماینده وقت دادستان، کیفرخواست را خواند. سپس مادر درسا کوچولو در حالی که اشک میریخت، گفت: شیشه افیونی، مغز «محسن» را خراب کرده بود. شوهر سابقم، دخترم را قربانی توهم کرد و حالا باید تاوان جنایتش را پس بدهد.
نوبت دفاع به "محسن" که رسید منکر فرزندکشی شد: "شامگاه شانزدهم آبان پارسال شیشه مصرف کرده بودم و حال طبیعی نداشتم. رادیاتور شوفاژ خانه نشتی داشت و کاسهای زیر آن گذاشته بودم تا فرشها خیس نشود. آن شب از درسا خواستم آب داخل کاسه را از بالکن به کوچه بریزد اما نمیدانم چطور شد که دخترم به پایین افتاد. بلافاصله به سراغ دخترم رفتم تا نجاتش بدهم اما کار از کار گذشته بود. باور کنید من درسا را نکشتم."
هیات قضایی با توجه به مدرکهای موجود، قاتل درسا کوچولو را به پرداخت دیه و 10 سال زندان با احتساب روزهای بازداشت محکوم کرد.
در ادامه پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد که قضات دیوان عالی کشور حکم را نقص کرده و پرونده را برای تحقیق از شاهدان به دادگاه بازگرداندند.
امروز جلسه دادگاه برگزار شد که متهم گفت: من نمی دانم همسرم چه افرادی را به عنوان شاهد به دادگاه معرفی کرده است.
در ادامه با توجه به عدم حضور شاهدان جلسه دادگاه تجدید شد.
انتهای پیام/