پس از ورود به داخل حیاط، با تیم و عوامل سازنده‌ی سریال روبرو شدیم، سپس آن‌ها را به داخل ساختمان راهنمایی کردند، در داخل یکی از سالن‌های ساختمان کلانتری، گروه مشغول صرف میوه و شیرینی و استراحت بودند و با خوش‌آمدگویی از ما هم دعوت کردند تا از خودمان پذیرایی کنیم. مشغول صرف میوه بودم که ناگهان متوجه حضور "شهرام حقیقت دوست" و "یکتا ناصر" بازیگران این مجموعه شدم. با دیدن آن‌ها لحظه‌ای تعجب کردم که آیا درست می‌بینم یا نه؟!‌ چرا که آن‌ها دارای گریمی کاملا متفاوت و چهره‌ای روستایی بودند.

قصه‌ی "جاده‌ی قدیم" روایت‌گر آغاز زندگی نعمت و زینت است که پس از عروسی‌شان همراه با یک گاو که جهیزیه‌ی "زینت" و تنها دارایی آن‌هااست به تهران می‌آیند. با گم شدن این گاو و در بدو ورودشان به شهر دردسر آغاز می‌شود.

بعد از استراحت، گروه برای ضبط سکانس آماده شدند و همه در جایگاه خود قرار گرفتند و با این صدا ضبط پلان آغاز شد.

بچه‌ها ساکـت: صدا، دوربین، حرکت...

بازیگران این پلان "یکتا ناصر" ، "شهرام حقیقت دوست"‌و "حمیدرضا آذرنگ" بودند

"یکتا ناصر" (زینت): نعمت واسه چی این‌قدر طرفداری اونو می‌کنی هان!‌

نعمت: مگه من چی گفتم زینت جان؟

زینت: یک ساعته من هیچی نمی‌گم،‌ تو هی می‌گی این خانم نعمتی خوبه، مهربونه،....

زینت: سرکار خوب است اینو باز کن جفتمون خلاص می‌گردیدون

سرکار: نمیشه اینجوری

سرباز: شعله‌ور جناب سروان کارت داره

زینت: پس ما چی سرکار

نعمت: ما هم همون گاوی‌ها هستیم

سرکار: این پرونده به گاوی‌ها مربوط نیست

نعمت: الان همه چی به همه چی مربوطه، این حیوونه همه مونو بیچاره کرد

این پلان پس از دوبار تمرین تایید شد و مورد قبول کارگردان قرار گرفت

بعد صحنه بعدی کلانتری را برای ضبط پلان دیگر آماده کردند و بازیگران هر کدام با یک لباس دیگری جلوی دوربین حاضر شدند و دوباره صدا به گوش رسید ،صدا، دوربین، حرکت... این پلان هم گرفته شد.

در این میان زمانی که به دنبال"یکتا ناصر" برای انجام مصاحبه می‌گشتم در گوشه‌ای از کلانتری حضور مردی دستبند به دست که روی زمین نشسته بود و مشغول خوردن غذا بود، توجه من را به خود جلب کرد مرد تا چشمش به من افتاد با ناله و خواهش رو به من گفت: خانم من بی‌گناهم این‌ها من را اشتباهی آوردند شما بگو که من بی‌گناهم...

تنها چیزی که می‌توانستم به او بگویم این بود که انشاالله مشکلات حل می‌شود و بعد از آنجا دور شدم. در گوشه‌ای دیگر سربازان و مردم عادی مشغول انجام کارهای خود بودند که هر یک از مردم پس از ورود به کلانتری لحظه‌ای نگاهشان معطوف به عوامل فیلم‌برداری می‌شد ولی بعد هر یک به کار خود مشغول می‌شدند.

بعد از استراحت کوتاه، گروه به داخل حیاط کلانتری برای ضبط صحنه بعدی رفتند.

در این بین بازی "شهرام حقیقت دوست" پایان یافت و او با پاک کردن گریم خود و با شکل و شمایل معمولی از بچه‌های گروه خداحافظی کرد.

سکانس بعدی در جلوی درب کلانتری بود تا گروه مشغول آماده‌سازی صحنه فیلم‌برداری شوند مشغول صحبت با کارگردان کار شدم،"بهرام بهرابیان" کارهایی چون ساعت شنی، و "سقوط یک فرشته" را در کارنامه کاری خود دارد وقتی از او در خصوص شباهت "جاده قدیم" با کارهای قبلی‌اش پرسیدم گفت: این کار کاملاً متفاوت با کارهای قبلی‌ام است.

هنگامی که سراغ نویسنده کار را از تهیه کننده گرفتم، گفت: یک خانه‌ای برای نویسنده در نظر گرفتیم تا با آرامش خاطر متن این اثر را بنویسد.

"جاده قدیم" محصول سیما فیلم است. بنابراین عوامل و مسئولان سیما فیلم هم بر سر صحنه حاضر بودند. از عوامل کلانتری هم برای بازی در بخش‌هایی از کار استفاده می‌کردند. هوا کم‌کم رو به تاریکی بود، در گوشه‌ای از سالن کلانتری "حبیب دهقان نسب" که اکثرا در نقش‌های پلیسی ظاهر شده با لباسی نظامی بر روی صندلی نشسته بود او تازه بر سر صحنه آمده بود بعد از سلام احوالپرسی گفت: که در این سریال نقش یک افسر پلیس را دارد اما به قول خودش این بار متفاوت از کارهای قبلی‌اش ظاهر خواهد شد.

او از پخش "جاده قدیم" در ماه مبارک رمضان اظهار خوشحالی کرد اما معتقد بود که باید برای تولید آثار مناسبتی از قبل برنامه‌ریزی شود تا با عجله این‌گونه آثار ساخته نشود چراکه زمانی که اکثر خانواده‌ها مشغول تماشای تلویزیون هستند، باید یک کار با کیفیت از رسانه ملی پخش شود.

"حمیدرضا آذرنگ" بازیگر شاهگوش، هم که با گریمی متفاوت در این سریال ظاهر شده و نقش مقابل "یکتا ناصر" را ایفا می‌کند و به قول خودش دوست دارد که نقش‌های گوناگون و مختلفی را تجربه کند پس از صحبت از سریال "شاهگوش" کمی از تکه کلام‌های نقش خود را در آن مجموعه با طنز بر ایمان گفت: بعد از انجام کارمان از گروه خداحافظی کردیم اما گروه فیلم‌برداری همچنان با وجود تاریکی هوا مشغول ضبط باقی سکانس‌ها بودند.

گفتنی است: این مجموعه قرار است در ایام ماه رمضان از یکی از شبکه‌های سیما پخش شود.

گزارش: از سمیه مردانی

انتهای‌پیام/