به گزارش
خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، شامگاه 7 تير 88 رانندگان خودروهاي عبوري در كرج، تلفني پليس 110 را در جريان كشف جسد مرد ناشناسي حوالي شهرك انديشه شهريار قرار دادند. مأموران پس از حضور در محل حادثه دريافتند مرد جوان به دليل نامعلوم پس از برخورد با خودروهاي عبوري جان باخته است.
پس از انتقال جسد به پزشكي قانوني و همزمان با كشف هويت قرباني، كارآگاهان به اختلاف شديد «اميرعباس» ـ مقتول ـ و پدرزنش و مشاجره آنها در شب حادثه پي بردند. آنها همچنين دريافتند يكي از آينههاي خودروي پدرزن شكسته است.«مطلب» ـ متهم ـ پس از دستگيري مدعي شد شب حادثه با دامادش درگير شده و ناگهان «اميرعباس» بر اثر بياحتياطي با خودروي وي برخورد كرده و جان سپرده است.
در جلسه محاكمه متهم كه در شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي «نورالله عزيزمحمدي» برگزار شد، ابتدا نماينده دادستان ضمن تشريح كيفرخواست، خواستار مجازات قانوني متهم به اتهام قتل عمد شد. اولياي دم نيز تقاضاي قصاص كردند.
همسر مقتول گفت: با وجود مشكلات زياد، به شوهرم علاقه داشتم و ميخواستم در كنارش زندگي كنم. شب حادثه وقتي به ديدنم آمد، پدرم مرا داخل اتاق حبس كرد و آنها از فاصله دور با هم درگيري لفظي پيدا كردند، سپس پدرم با پرتاب چوب و آجر، شوهرم را از خانه بيرون كرد و او هم سوار بر خودرو از آنجا دور شد. چند دقيقه بعد پدرم در جهت خلاف خيابان به تعقيب شوهرم پرداخت و نيمههاي شب هم هراسان برگشت.
در ادامه دادگاه متهم در دفاع از خود گفت: دامادم معتاد بود و نميخواستم دخترم به خانهاش برگردد. شب حادثه پس از درگيري لفظي براي شكايت به طرف كلانتري ميرفتم كه او با چوب به طرفم آمد و پس از برخورد با خودرويم چندين متر پرتاب شد و خودروهاي ديگر هم از روي پيكرش عبور كردند.
با دريافت آخرين دفاعيات متهم و وكيل مدافعش، هيأت قضايي دادگاه پس از شور، با رد دفاعيات متهم، او را به اتفاق آرا به قصاص نفس محكوم كردند.
با اعتراض متهم، پرونده برای رسیدگی به دیوان عالی کشور فرستاده شد که قضات دیوان عالی کشور حکم قصاص را نقض کرده و پرونده را برای رسیدگی دوباره به شعبه هم عرض فرستادند.
صبح امروز جلسه محاکمه متهم در شعبه 74 دادگاه کیفری و به ریاست قاضی عبداللهی برگزار شد.در این جلسه اولیای دم خواستار قصاص متهم شدند.
سپس متهم در جایگاه ایستاد و با رد اتهامش گفت: من امیرعباس را عمدی زیر نگرفتم. روز حادثه قصد داشتم به کلانتری بروم و از او شکایت کنم که در میان راه با یک باتوم به طرفم حمله کرد. من هم قصد تصادف با او را نداشتم.
دختر متهم نیز گفت: من و امیرعباس عقد کرده بودیم و او به خاطر اختلافاتی که با هم داشتیم با پدرم درگیر شد.
پس از آخرین دفاعیات متهم و وکیل مدافعش قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.
انتهای پیام/