سریال اپیزودیک راه شیری پنج سال پیش تولید شد ولی اکنون از شبکه دو پخش میشود. این سریال چه ویژگیای داشت که شما را برای بازی وسوسه کرد؟
اولویت من در مرحله اول برای بازی در هر اثری فیلمنامه است. وقتی فیلمنامه خوب و کامل نوشته شده باشد، بدون تردید من هم به عنوان بازیگر علاقهمند میشوم در آن بازی کنم، اما یکی از معضلات آثار نمایشی در سالهای اخیر، نبود زمان مناسب و پردازش صحیح داستان و شخصیتهای قصه است، به همین دلیل تعداد فیلمنامههای خوب کم است، حتی برخی فیلمنامهها به حدی ایراد دارند که نقش بازیگر از اواسط کار بهبعد رها میشود، ولی زمانی که پیشنهاد بازی در اپیزود پسر سریال راه شیری به من داده شد، هم فیلمنامه کامل بود و هم نویسندگان سریال با دقت و ظرافت شخصیتهای قصه را طراحی و پردازش کرده بودند. در واقع داستان خیلی خوب نوشته شده بود.
ابتدا قرار بود سریال راه شیری در 78 قسمت و در 13 اپیزود تولید شود و هر اپیزود در شش قسمت باشد. بنابراین ما به عنوان بازیگر سریال چنین تصوری داشتیم، اما بنا به دلایلی همه اپیزودهای این سریال ساخته نشد. با اینکه فقط چند اپیزود از سریال راه شیری تولید شد، اما هم روایت خوب و مناسبی دارد و هم تصویرگر معضلات اجتماعی است.
گرچه این سریال پنج سال پیش تولید شد و این همه سال در پخش آن تاخیر افتاد، اما موضوع آن کهنه نیست و جذابیت لازم را برای بینندگان دارد. در مجموع فیلمنامه عنصر مهمی برای تولید یک اثر موفق به شمار میرود. خوشبختانه در این کار فیلمنامه از آغاز در اختیار بازیگر بود. بنابراین تکلیف هر کدام از ما با نقشها مشخص بود.
دومین عاملی که مرا برای بازی در این سریال ترغیب کرد، کارگردانی سامان مقدم بود. او کارگردان حرفهای و بنام ایران است و هر بازیگری علاقهمند است با او کار کند. من هم دوست داشتم این اتفاق برایم بیفتد که خوشبختانه شرایط بازی برایم فراهم شد. مقدم از کارگردانهای مسلط و با استعداد است که بازیگرانش را رها نمیکند و به آنها کمک میکند با تمام توانایی خود در صحنه حضور داشته باشند. من هم از ابتدا به شیوه کار ایشان بسیار اطمینان داشتم. ضمن اینکه در کنار یک کارگردان حرفهای، بازیگران خوب هم حضور داشتند که نویدبخش یک کار خوب و با کیفیت بود.
یعنی نبود فیلمنامه خوب در طول این سالها باعث گزیدهکار شدن شما شده است؟
یکی از علتهای اصلی فیلمنامه است. علاوه بر آن من در ایران زندگی نمیکنم، بنابراین سعی میکنم با دقت کارهایم را انتخاب کنم و واقعا با نقشی که بازی میکنم حرفی برای تماشاگرم داشته باشم، وقتی یک فیلمنامه خوب به من پیشنهاد شود بدون تردید قبول میکنم و برای بازی به ایران میآیم.
متاسفانه به دلیل نبود زمان کافی، کیفیت فیلمنامهها پایین آمده است. احساس میکنم آثار سالهای قبل بهتر بود، چون زمان کافی برای نگارش قصه و شخصیتپردازیها وجود داشت. من بعد از بازی در سریال راه شیری در یک یا دو اثر دیگر بازی کردم که فیلمنامه آن همزمان با تصویربرداری نوشته میشد. دوستان با اینکه قول داده بودند فیلمنامه کامل میشود، اما این اتفاق نیفتاد و تکلیف بازیگران مشخص نبود و رها شده بودند. وقتی بازیگر فیلمنامه کامل نداشته باشد، طبیعی است که نمیتواند روی نقشاش به اندازه کافی تمرکز کند. بعد از این چند تجربه عملا تفاوت فیلمنامه کامل نوشته شده و قصه نصفه نیمه را متوجه شدم. کامل نبودن فیلمنامه خیلی به کیفیت کار لطمه میزند. فکر میکنم یکی از دلایل موفقیت سریال راه شیری هم داشتن فیلمنامه کامل است.
در این سریال نقش زنی به نام هما را بازی میکنید که قبل از بچهدار شدن همراه همسرش سرپرستی یک پسر را بهعهده میگیرد، اما بعد از مبتلا شدن به بیماری، او را بر خلاف میل باطنی به پرورشگاه میسپارد و در طول این سالها پیگیر زندگی این بچه است، بدون آنکه ردی از خودش نشان بدهد. به نظرتان برای مخاطبان باورپذیر است که زنی چنین کاری انجام بدهد؟
به نظرم اصلا دور از ذهن نیست که یک مادر این کار را انجام بدهد. هر فردی وقتی مادر میشود ناخودآگاه حسی در او تقویت میشود که ممکن است در بقیه نباشد. این حس عجیب و غریب را فقط مادران دارند. اطمینان دارم هر مادری وقتی پیگیری هما را برای پسر بچهای که یک سال او را بزرگ کرده ببیند، کار او را تائید میکند؛ حتی هما در یکی از دیالوگهایش هم میگوید من مادر شدن را با این بچه تجربه کردم.
بنابراین طبیعی است که در طول این سالها به دنبال این پسر باشد. بر خلاف میل باطنیاش او را به پرورشگاه تحویل میدهد، چون همسرش این طور میخواست. راستش الان که سریال را میبینم با خودم میگویم تحویل بچه به پرورشگاه و آن هم به خاطر مبتلا شدن به بیماری خونی خیلی ناجوانمردانه است.
من کاملا حال هما را درک میکنم، چون خودم هم مادر هستم. البته با تمام احترامی که برای پدران قائل هستم، کار همسر هما را نمیپذیرم و او نباید این کار را میکرد، زمانی که متوجه میشود همسرش در این سالها دورادور مراقب این پسر بوده و برایش کار پیدا کرده، عصبانی میشود؛ اما وقتی خرد شدن هما را میبیند او هم میشکند و دچار عذاب وجدان میشود، به همین دلیل به پسر کمک میکند تا هویت گمشدهاش را پیدا کند.
وقتی قرار بود این نقش را بازی کنم، خودم تجربه مادر شدن را داشتم و به همین دلیل سعی کردم به بهترین شکل تصویرگر یک مادر نگران باشم که سالهاست آرامش ندارد و مرتب به دنبال پسر میگردد.
نکته جالب این است که هما اصلا محبت و حمایت معنوی نسبت به این بچه ندارد و فقط از او حمایت مالی میکند و این مغایر با شخصیت هماست.
هما و همسرش این بچه را از یک پدر معتاد تحویل میگیرند و نسبتی با او ندارند. ضمن اینکه فقط یک سال این بچه را نگهداری میکنند. به همین دلیل هما نمیتواند دست نوازش بر سر این بچه بکشد یا مهر و محبتی به او نشان بدهد و او را به قول معروف هوایی کند، بلکه تلاش میکند تا جایی که از دستش بر میآید از دور مراقب او باشد، حتی در دیالوگهایش هم میگوید که در طول این سالها چند بار او را گم کرده است. با اینکه پسر به دلیل بزهکاری مدتی در کانون اصلاح و تربیت بود، اما هما باز هم دست از حمایتش بر نمیدارد و بعد از آزادی هم برایش شرایط یک کار آبرومند را فراهم میکند. هما نه می خواهد محبتاش آنقدر زیاد شود که به پسر لطمه بزند و نهمی خواهد حمایتش را قطع کند. بنابراین شخصیت هما برای مخاطبان کاملا باورپذیر است.
با اینکه چند سالی از تولید سریال گذشته، آیا به یاد میآورید که برای بهبود نقش هما پیشنهادی به سامان مقدم داده بودید یا نه و در مجموع تعاملتان با کارگردان چطور بود؟
خوشبختانه نقش و داستان از ابتدا مشخص بود و نویسندگان خیلی خوب شخصیتپردازی کرده بودند. اصلا نیازی نبود تغییراتی در شخصیت صورت بگیرد. کار کردن با مقدم هم اتفاق خوبی برایم بود و از بازی در این سریال لذت بردم. البته قرار بود شخصیتها در اپیزودهای بعدی هم تا حدودی حضور داشته باشند و در این اپیزود، پسر راوی قصه باشد. راجع به این مساله هم صحبت کردیم، اما ادامه این سریال ساخته نشد و از قرار تغییر و تحولات مدیریت سازمان بهزیستی باعث شد تا این سریال کامل نشود و این همه سال در پخش آن تاخیر بیفتد.
هنگام پخش، این نگرانی وجود داشت که مبادا داستان کهنه شود، اما خوشبختانه داستان سریال به گونهای است که با شرایط امروز هم تطابق دارد. امیدوارم مردم هم از دیدن این سریال لذت ببرند. بدون تردید ساخته نشدن بقیه این سریال برای همه عوامل ناراحتکننده بود و همه دوست داشتیم بقیه اپیزودهای این سریال تولید شود، حتی چند سالی که در پخش آن هم تاخیر افتاد، ناراحت بودیم و شخصا به این موضوع فکر میکردم که چرا این سریال پخش نمیشود و چه بر سر راه شیری آمده است. بعد از سریال راه شیری هم مجموعه میلیاردر را با رامین عباسیزاده کار کردم. قرار بود سری دوم این سریال هم ساخته شود، اما باز هم ادامه این سریال متوقف شد. الان که چهار اپیزود راه شیری پخش میشود، خوشحالم که بالاخره این سریال به سرانجام رسید و پخش میشود.
کدام ویژگی هما را دوست داشتید و برایتان جالب بود؟
هما، یک مادر مسئولیتپذیر، متعهد و شجاع است. با اینکه میداند همسرش با او برخورد میکند، اما از دور مراقب پسر است و این خطر را میپذیرد و به این پسر به عنوان یک فرزند از دست رفته نگاه میکند. در مجموع محکم بودن هما در زندگی برایم قابل ستایش است. یکی دیگر از ویژگی این سریال حضور بازیگران حرفهای بود.
نقش همسرم را در این سریال سیدمهرداد ضیایی بازی میکرد که از بازیگران توانمند و عالی است. او خیلی خوب نقشهایش را بازی میکند و نگاه عمیقی به بازیگری دارد. تجربهای که در این سریال داشتم کمتر در دیگر آثاری که بازی کردم، داشتم. در مجموع همه چیز خوب بود. الان که بیننده این سریال هستم، به نظرم با اینکه پنج سال پیش این سریال تولید شد، اما موضوع، محتوا و بازیها جذاب است. امیدوارم این اثر مورد توجه مردم قرار بگیرد، چون من و همکارانم برایش زحمت زیادی کشیدیم.