ایران در حالی تنها یک نماینده در مرحله یکهشتم نهایی لیگ قهرمانان دارد که امارات در این مرحله دو نماینده (العین و الجزیره) و عربستان سه نماینده (الشباب، الهلال و الاتحاد) خواهند داشت. فوتبال باشگاهی ایران از این حیث با فوتبال قطر که از قدرتهای درجه چندم آسیا محسوب میشود، برابری میکند؛ چراکه السد بهعنوان تنها تیم قطری به این مرحله راه پیدا کرده است. طبق آمار و ارقام مرحله گروهی لیگ قهرمانان، سه تیم استقلال، سپاهان و تراکتورسازی در این فصل شش بار به مصاف تیمهای عربستانی رفتند که حاصل آن چهار باخت و فقط دو برد بوده است.
سه باخت، دو برد و یک تساوی هم محصول رویارویی سه تیم مذکور با تیمهای قطری بود. آمار زمانی فاجعهبارتر به نظر میرسد که سه نماینده ایران از همین تعداد رویارویی با تیمهای اماراتی که زمانی زنگ تفریح فوتبال ایران بودند، دو بار باخته، سه بار به تساوی رسیده و فقط یکبار برنده شدهاند.
تقویم برای فوتبال، مثل آب برای ماهی
فوتبال باشگاهی ایران بیش از دو دهه در حسرت قهرمانی آسیا به سر برده و این در حالی است که در این بازه زمانی طولانی رقبای شرقی و غربی ما جامها را درو کردهاند.
اکنون این پرسش مطرح میشود که چرا تیمهای باشگاهی ایرانی در تمام این سالها روند رو به پیشرفتی را طی نکرده و حالا به جایی رسیدهاند که حتی توان عبور از مرحله گروهی معتبرترین تورنمنت باشگاهی آسیا را ندارند؟
برای بررسی دلایل افت کیفی نمایندگان ایران در لیگ قهرمانان آسیا دلایل ریز و درشتی را میتوان برشمرد که هر کدام به نوبه خود یک دلیل محکمهپسند محسوب میشود.
عدهای بر این باورند که لیگ فرسایشی فوتبال ایران و نداشتن یک تقویم منظم برای برگزاری مسابقات باعث شده نمایندگان ایران با خستگی ناشی از برگزاری فشرده مسابقات راهی مسابقات آسیایی شوند و توان رویارویی با حریفانی را نداشته باشند که به واسطه حضور در لیگهای نسبتا منظم داخلیشان با تمام قوا راهی این مسابقات میشوند. در همین فصل، سپاهان در حالی به مصاف الاهلی امارات رفت که سه روز پیش از این دیدار در تهران رودرروی استقلال قرار گرفته بود. هرچند این خستگی نمیتواند دلیل محکمی برای شکست خانگی مقابل الاهلی باشد، اما بهعنوان یک فرضیه قابل بررسی است.
در آن سوی میدان اما الاهلی پس از استراحت پنج روزه به مصاف سپاهان رفت. جالب اینکه الاهلی تا بازی برگشت مقابل سپاهان استراحت کرد و طبق تقویم لیگ امارات به مصاف هیچ تیمی نرفت. یک مثال دیگر وضع را تا حدود زیادی روشنتر میکند؛ فدراسیون عربستان هم در بحبوحه مسابقات لیگ قهرمانان آسیا بازیهای نمایندگان خود را در لیگ برتر لغو کرد تا نمایندگانش با آمادگی کامل به مصاف رقیبان ایرانی بروند.
البته دست فدراسیون عربستان هم به دلیل
برگزاری لیگ ۱۴ تیمی باز است، اما باید قبول کرد ناتوانی سازمان لیگ در
تدوین تقویمی مشابه تقویم فوتبال باشگاهی کشورهای عربی به تیمهای ایرانی
لطمه زده است. فراموش نکنیم هر سه نماینده فوتبال ایران دراین فصل با شکست
در برابر تیمهای عربستانی از راهیابی به مرحله بعد لیگ قهرمانان
بازماندند. یک فصل قبل هم که قرار بود سپاهان در مرحله نیمه نهایی لیگ
قهرمانان به مصاف الاهلی عربستان برود، بازی داخلی این تیم در برابر
الاتحاد لغو شد، اما سپاهان در انزلی به مصاف ملوان رفت. فدراسیون فوتبال
عربستان بازی الاهلی را لغو کرد، چون لغو این بازی در تقویم فوتبال این
کشور گنجانده شده بود، اما اگر سپاهان تقاضای لغو بازی مقابل ملوان را مطرح
میکرد، بدون تردید با مخالفت مسئولان سازمان لیگ مواجه میشد.
بهمن فروتن، مربی و کارشناس فوتبال، تقویم برای فوتبال را به مثابه آب برای ماهی میداند و میگوید: همانطور که ماهی نمیتواند بدون آب زندگی کند، فوتبال هم بدون تقویم و برنامه محکوم به نابودی است. ما در فوتبال آلمان میبینیم فوتبال چهار سالهها که اصطلاحا به آنها «آهو بچگان» میگویند، براساس یک تقویم مشخص برگزار میشود. از آنجا که بچههای چهار ساله وابستگی خاصی به والدینشان دارند، باشگاهها برنامه تمرینی و مسابقات آنها را به پدر و مادرها میدهند تا در کنار فرزندانشان حضور داشته باشند. در این برنامه، ساعت و محل تمرین و مسابقه ذکر میشود و اگر چنین تقومی وجود نداشته باشد، اساسا چرخه تولید بازیکن در فوتبال منظم آلمان مختل خواهد شد. حالا تصور کنید اگر فوتبال آلمان مثل فوتبال ایران اداره میشد چه بلایی بر سر فوتبالشان میآمد.
بهمن فروتن که سالها در فوتبال آلمان مربیگری کرده، نداشتن تقویم را یکی از دلایل عقبماندگی نسبی فوتبال ایران از دیگر کشورهای آسیایی در حال پیشرفت میداند: «به نظرم یکی از دلایل اصلی فاصله گرفتن فوتبال باشگاهی ایران از تیمهای کره جنوبی و ژاپن نداشتن تقویم مناسب است. اگر در یکی از مناطق روستایی آلمان از یک تعمیرکار بخواهید برای تعمیر لوازم خانگی به شما وقت بدهد یا میگوید صبح زود یا میگوید ظهر یا وعده عصر را به شما میدهد و اساسا ساعت مشخصی را برای انجام کارش اعلام نمیکند. در همان مناطق اما فوتبال تقویم مشخصی دارد. در حقیقت، فوتبال کشورمان به شکل روستایی اداره میشود، چون معمولا زمان برگزاری و پایان مسابقات مشخص نیست. در کنار رواج فساد، دستکاری نتایج مسابقات و علمی نبودن تمرینات، نداشتن تقویم را هم باید یکی از عوامل افت فوتبال باشگاهی کشورمان قلمداد کنیم.»
***
سرمربی تیم ملی ایران در توجیه وقفههای بلندمدت لیگ از تفاوت شرایط فوتبال اروپا با آسیا میگوید و اعتقاد دارد وقتی رقیب تیم ملی ایران اردوهای بلندمدت دارد و با آمادگی کامل و چند روز تمرین به مصاف تیم ملی ایران میآید، ما هم باید مانند آنها خود را آماده کنیم. درواقع کرش خواهان شرایط مساوی تیمش با تیم رقیب است، اما بیبرنامگی در برگزاری مسابقات داخلی، اردوی آفریقای جنوبی را نیمبند و به گفته کرش فرصت آمادهسازی را از تیم ملی گرفت.
در این شرایط علی دایی که سالها در فوتبال منظم آلمان حضور داشته بر این باور است که تدوین تقویم برای فوتبال کشورمان و گنجاندن مسابقات لیگ برتر و جام حذفی در این تقویم میتواند به کش و قوس چند ساله باشگاهها با مربیان تیم ملی پایان بدهد؛ آنچه برای فوتبال ایران بیشتر مثل یک رویاست.
نمونه خارجی
در تمام لیگهای معتبر اروپایی که باید الگوی فوتبال باشگاهی کشورمان باشد، برنامه کل لیگ، جام حذفی و رقابتهای قارهای هر فصل، قبل از شروع مسابقات و بهطور دقیق به باشگاهها اعلام میشود تا از ابتدای فصل همه تیمها تکلیف خود را بدانند. در این فصل، اما سازمان لیگ نتوانست ترتیبی بدهد تا بین اردوهای آمادهسازی تیم ملی و مسابقات لیگ تداخلی ایجاد نشود. به همین دلیل، زمان مسابقات لیگ برتر و جام حذفی بارها دستخوش تغییر شد و دست آخر تمام تیمها پس از طی یک دوره پرفشار، لیگ سیزدهم را به پایان رساندند. در فوتبال اروپا سالهاست مسابقات با همین فاصله سه یا چهار روزه برگزار میشود، اما نباید فراموش کنیم در اروپا شرایط برای تمام تیمهای لیگ قهرمانان یکسان است.
یعنی اگر بایرن مونیخ و رئال مادرید سهشنبه شب در مرحله نیمه نهایی لیگ قهرمانان به مصاف هم میروند، هر دو تیم شنبه به میدان رفتهاند و با یک میزان استراحت و در نهایت با یک روز تفاوت به مصاف هم خواهند رفت. چند روز قبل در بازی برگشت نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا، بایرن مونیخ باید در خانه به مصاف رئال مادرید میرفت.
این بازی در حالی برگزار شد که هر دو تیم دقیقا به یک میزبان استراحت داشتند؛ یعنی فدراسیون فوتبال آلمان برخلاف سنت خود، بازی بایرن مونیخ مقابل وردربرمن را تقریبا همزمان با دیدار رئال مادرید مقابل اوساسونا برگزار کرد و به این ترتیب بازی هر دو تیم شنبه همان هفته و با چهار ساعت اختلاف برگزار شد. هرچند این یک ساعت غیرمعمول در رقابتهای بوندس لیگا بود، اما فدراسیون فوتبال آلمان از نماینده خود تا حدی که میتوانست حمایت کرد تا با تمام قوا به مصاف حریفش برود.