«اسماعیل قربانی» پدر نگار گفت: «من و خانوادهام به هیچعنوان اظهارات
معاون مدیرعامل پارک ارم را که در خبرگزاریها و روزنامهها انتشار یافته
است، قبول نداریم. همه اظهارات وی خلاف واقع است.
در شب نخست این حادثه دردناک هیچیک از مسئولان این پارک حضور نداشتند. حتی اورژانس با یک ساعت تأخیر و شرایط نامناسب مصدومان را به بیمارستان رساند. جالب است که ایشان حتی بچههای ما را ندیده و نمیدانم چگونه ادعا دارد حال عمومی آنان خوب است!»
قربانی، پدر این دختر حادثه دیده گفت: «پزشک دخترم از شرایط سخت و وضعیت
وخیم نگار پیش از انتقال به اتاق عمل خبر داد. وی عمل جراحی دخترم را یکی
از سختترین و دشوارترین جراحیها دانست.
نخاع دخترم اصلاً کار نمیکند، آسیببسیار جدیاست. حتی ما نمیدانستیم که
اگر دستگاه تنفسی از نگار جدا شود، خطر آفرین است. با این حال پزشک وی یکی
از بهترینها در ایران است.
پزشک دخترم پیش از عمل نکاتی را به ما یادآور شد که احتمال از دست دادن دخترم بسیار زیاد است. این یک جراحی ساده نیست. حتی بیهوشی دخترم با خطرات زیادی همراه است یعنی برگشت خیلی کم است. دکتر شرایط بد و وخیم دخترم را توصیف کرد اما وی تأکید کرد نگار را همانند دختر خودش میداند و باید فقط امیدوار باشیم.»
پدر نگار به سختی و آرام صحبت میکرد و در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده
بود، گفت: نگار ساعت 9 صبح از ما خداحافظی کرد و داخل اتاق عمل رفت، ما
موضوع را از مادرش پنهان کرده بودیم. باید به مادرش ماجرا را میگفتیم.
مادرش قبل از عمل جراحی متوجه حال نگار شد. مادرش خیلی بیقراری میکند چون
وضعیت دخترم خوب نبود.
حتی نگار دستها و پایش تکان نمیخورد. نخاع دخترم شدیداً آسیب دیده و از چند ناحیه شکستگی نیز دارد. دکتر احتمال مرگ دخترم را نیز کم نمیداند. با این حال وی قول داده حداکثر تلاشش را میکند تا مشکلی برای دخترم بهوجود نیاید. البته اگر دخترم به سلامت از اتاق عمل بیرون آید باید تا چند ماه از دستگاه تنفسی استفاده کند.»
«پیمان صبوری» همسر «رکسانا فرحی» نیز گفت: ما هم اظهارات مسئولان پارک را
دروغ میدانیم، ما در زمان حادثه در یکی از کابینها نشسته بودیم و تا
لحظه آخر و انتقال همسرم و دوستانش به بیمارستان حضور داشتیم. هیچ یک از
مسئولان پارک کنارمان حضور نداشتند. تنها دو مرد فردای روز حادثه و ساعت
30/11 به بیمارستان آمدند!
وی خاطرنشان کرد: اگر دستگاهها استاندارد بود و هیچ مشکلی نداشت، چرا چنین حادثهای رخ داده است.
صبوری که خود شاهد ماجرا بوده، گفت: مدیرعامل پارک ارم و مدیرکل استاندارد
مگر نمیگویند دستگاهها مشکلی ندارد و استاندارد است، من سؤال دارم آیا
خودشان حاضرند سوار همین دستگاهها شوند؟
همسر رکسانا فرحی خاطرنشان کرد: شب حادثه «نگار»، «مونیا» و «رکسانا» در واگن جلویی نشسته بودند و کابین ما هم پشت آنها بود. دور اول زده شد، هنگامی که کابین با سرعت بسیار زیاد در حرکت بود به سر پیچ رسید و به صورت ضربهای چرخشی داده و به سمت مخالف حرکت میکند. در این هنگام که کابین همسرم به پیچ رسید و ضربه چرخشی داده خورده شد، یک باره کابین از چرخها جدا شد و به سمت پایین سقوط کرد. محورهای چرخ روی ریل ماند و کابین سقوط کرد، هنوز هم چرخها روی ریل دیده میشود. وقتی این حادثه دلخراش رخ داد ما در بالاترین نقطه بودیم. ارتفاع هر دو کابین بسیار زیاد بود، خیلی سریع دستگاه را خاموش کردند. این در حالی بود که همه در کابینها گیر افتاده بودند و فریاد می کشیدند. در آن لحظه هیچ کس به کمکمان نیامد.
تصمیم گرفتیم از روی ریل و میلهها حرکت کنیم و خودمان را پایین رساندیم. بچهها از شدت درد ناله میکردند، هیچ کس کمکی نمی کرد. با این حال افرادی بودند که حدود یکساعت بالای کابین گیر کرده بودند. پس از یک ساعت آتشنشانی و دقایقی بعد یک آمبولانس اورژانس آمد. اما همین حالا که با شما صحبت میکنم باور نمیکنیم از روی ریل آهنها و میلهها خودمان را به پایین رساندهایم. کار بسیار خطرناکی بود. وی شرایط همسرش را وخیم اعلام کرد و گفت: چون شرایط نگار از وضعیت رکسانا خطرناکتر بود، دکتر و تیم پزشکی تصمیم گرفتند نگار را زودتر به اتاق عمل ببرند. با این حال همسرم پنج مهره از کمرش شکستگی دارد و دو مهره گردنش نیز آسیب جدی دیده است. دکتر وی جراحی همسرم را خطرناک اعلام کرد و ما از مسئولان و قوه قضائیه پیگیر این ماجرا هستیم و درخواست برخورد جدی با عاملان این حادثه را داریم.
صبوری خاطرنشان کرد: بنابر شنیدهها و گفتهها بیمه این دستگاه نامعلوم
است. برخی میگویند چند ماه پیش یک شرکت بیمهای برای بیمه کردن این دستگاه
و سرنشینها به پارک ارم رفته و چون مشکلات را در آن رؤیت کرده از بیمه
کردن آن خودداری کرده و هنوز هم نمیدانیم چه بیمهای این دستگاه را تحت
پوشش دارد!
«مهزاد ملکی» یکی از شاهدان ماجرای حادثه پارک ارم به خبرنگار «شوک» گفت:
حدود 20 دقیقه قبل از حادثه، من همراه خانوادهام سوار کابین موش دیوانه
شده بودیم. یعنی اگر 20 دقیقه دیرترسوار این کابین بودیم ممکن بود این
حادثه تلخ برای ما رخ دهد. وقتی سوار این کابین شدیم صدای عجیب و غریبی فقط
از این کابین به گوش میرسید. کابین به نظر میرسید خیلی کم کج شده و
هنگام حرکت لغزش مختصری داشت. فکر میکنم این کابین از قبل ایراد داشت. وی
ادامه داد: هنگام پیاده شدن این موضوع را به مسئول دستگاه متذکر شدم، وی در
پاسخ به من گفت: شما ترسیدهاید و فکر میکنید این کابین لغزش دارد چون
این دستگاهها استاندارد است و هیچ مشکلی ندارد. با تعجب پیاده شدیم و کنار
این وسیله مشغول استراحت بودیم که دیدم کابین از جا کنده و به پایین پرتاب
شد.
خشکم زده بود، نمیدانستم چه کار باید انجام دهیم. هنوز حرفهای مسئول این دستگاه بازی در گوشم است. جالب این بود که آتشنشانی پس از حدود 50 دقیقه تا یکساعت تأخیر داشت و تنها یک آمبولانس اورژانس آمد. اما باید بگویم که ترافیک هم در ورودی پارک سنگین بود، با این حال دلیل نمیشود دیر برسند!
ملکی خاطرنشان کرد: هر سه دختر بیحال و با ناله حدود یک ساعت در کابین بودند. هیچکس جرأت نداشت آنها را پیاده کند. احتمال خطر بسیار بالا بود. آنها خیلی خوششانس بودند که کابین آهنی وتنها با یک میله از پرت شدن جلوگیری میکرد و کابین به همان صورت به زمین برخورد کرد. اگر کابین برعکس به زمین میرسید هر سه نفر صددرصد جان خود را از دست میدادند. وی افزود: فردای آن روز به پارک رفتم و با مسئول پارک موضوع را مطرح کردم. آنها در پاسخ من گفتند این دستگاه هیچ ایرادی ندارد و این سقوط فقط یک اتفاق بود.
«مسلم بیات» مدیرکل استاندارد استان تهران هرگونه اظهار نظری در این خصوص
را به پس از اعلام نتایج تحقیقات و بررسیها منوط کرد و گفت: «شفت آسیب
دیده و یک نمونه از شفت سالم دستگاه را باز کرده و برای بررسی به آزمایشگاه
فرستادهایم که فکر میکنم نتایج این بررسیها بزودی دستما برسد.»
وی با بیان اینکه «نقص فنی یکی از فرضیات در بررسی علت این حادثه است»
تصریح کرد: باید تمام مواردی که احتمال میرود در بروز این حادثه نقش داشته
باشد را بررسی کنیم. بنابراین بهتر است تا زمان اعلام نتایج بررسیها و
آزمایشها صبرکنیم و پس از آن با مدرک درباره علت قطعی وقوع این حادثه صحبت
کنیم.
مسئولان پارك با خيال راحت ميگن اين فقط يه اتفاق بود!!
پس ما بايد منتظر چند تا "اتفاق" ديگه باشيم؟؟