به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،، وبلاگ یا وافی در آخرین مطلب خود نوشته است: سال 89 بود؛ دیدار بازیگران با رهبر انقلاب که تعدادی از هنرمندان عرصه سینما و تلوزیون نیز در آن حاضر شدند و در نشستی صمیمی با رهبر انقلاب به گفتوگو نشستند. هنوز یادم هست که چندی پس از این دیدار، دلسوزان(!) فرهنگی در عرصه سینما نتوانستند حضور برخی از بازیگران مثل «پروانه معصومی» و «شهاب حسینی» را در این دیدار هضم کنند و به هر وسیلهای ناملایماتی ِ خودشان را بروز دادند.
در گوشه دیگری از همین وضعیت، فیلم «پایاننامه»؛ به عنوان اولین فیلم در عرصه سینما که بر روی پرونده فتنه و آقازادهها دست گذاشت، از حواشی این چنینی دور نماند و تا مدتها دست اندرکاران و بازیگران آن، سوژه خوبی برای اهانتها بودند. کسانی که گاه و بیگاه پیکان فحش و فضیحتها و بیانیههایی به سویشان نشانه میرفت که به قیمت تاب نیاوردن در مقابل صدای مخالف صادر میشد.
این تجربه تلخ با شدت و حدت بیشتری دامنگیر بازیگرانی مثل «امین حیایی» و «محمدرضا شریفینیا» هم شد که افتخار نقش آفرینی در فیلم «قلادههای طلا» را داشتند؛ این افراد بارها و بارها از سوی مجامع هنری مورد عنایت ویژه قرار گرفتند و در این حالی بود که «علی رامنورایی» بیش از دیگر بازیگران، مورد توهین و اهانت قرار گرفت و فکر میکنم کمتر کسی از خاطر برده باشد ماجرای حمله باران کوثری را در پارک دانشجو به این بازیگر و هزار و یک فریادی که روشنفکران عرصه رسانه و سینما بر سر افراد این چنینی سر دادند.
و حالا نوبت «الهام چرخنده» رسیده است؛ بازیگر نام آشنای عرصه سینما و تلویزیون که در یک حرکت دلیرانه عید را به رهبرش تبریک گفت و بعد از پخش زنده آن برنامه و انتشار مکرر آن در رسانههای ارزشی، موج وسیعی از مخالفتها و توهینهای رسانههای مغرض داخلی و خارجی، او و زندگی شخصیاش را دربرگرفت. این زن تا قبل از پخش برنامه تحویل سال نورچشمی خیلی از هنرمندان و سینماگران بود اما حالا که او از عقیدهای حرف زده است که به مذاق روشنفکرنماهای عرصه امروز خوش نیامده دیگر جایی در سینما نخواهد داشت و حالا نامه دریافت میکند که «سینمای ما جای زنان این چنینی نیست» و او را با چوب میزنند تا اوج دموکراسی و آزادی را به رخ همهمان بکشند.
تا دیروز اگر خاری به چشم یک اهل هنر میرفت و یا اگر سهوا و عمداً ذرهای حرمتشان خدشهدار میشد، این جماعت عرصه فرهنگی مملکت را به خاک سیاه مینشاندند و فریاد «آزادی کجاست» سر میدادند اما حالا که شیشههای ماشین الهام چرخنده به خاطر ارادتش به رهبری پایین میآید و معلوم نیست این آقایان کجا مشغول بیانیه صادر کردن اند؟ معلوم نیست دموکراسی و آزادی بیانی که از آن دم میزدند توی کدام پیچ و خم فرهنگی گیر کرده است که حالا عدهای، روزه سکوت گرفته و عدهای فقط و فقط به اهانت و فحاشی و تهدید روی آوردهاند.
مسئولان فرهنگی مملکت ببینند که زبان این مردان مدعی آزادی و دموکراسی چوب و فحاشی و تهدید است نه چیز دیگر. همینها بودند که وقتی فرج الله سلحشور از گل نازکتر خطابشان کرد نامه نوشتند و امضا جمع کردند که «آی! دنیا ببینید زنان مسلمان سینمای ایران را فاحشه میخوانند»! حالا همین جماعت -که قلب یکی از اهالی خودشان به خاطر ابراز عقیده شخصیاش شکسته است- سر به تو برده و شعارهای آزادیخواهانهشان را زیر ادعاهای پوچ و افراطی خود دفن کردهاند.
رحمت بر شیر پاکی که خورده ای.
یادآور رشادتهای سردار بی بی مریم بختیاری هستی.
مایه مباهات بختیاری ها و ایران هستی
خطاب به خانم چرخنده عزیز
مارا چه از آن که ناکسان بد گویند
وان عیب که در ماست یکی صد گویند
ما آینه ایم و هر که در ما نگرد
هر نیک و بدی که گویند از خود گویند
خانم چرخنده عزیز
نظر شما را جلب میکنم به این مسئله
یک هنر پیشه سوریه ای در مقام دفاع از عقیده خود نسبت به رهبر کشورش اقای بشار اسد بر آمد . بعد از آن مردمانی که با کشور و رهبر سوریه مشکل داشتند شروع کردند به ناسزا گفتن به ان خانم هنرپیشه .
در مقابل ان خانم هنر پیشه گفت این همه ناسزا گویی مرا در عقیده ام محکم تر کرد .و فهمیدم که راهی را که انتخاب کرده ام درست است .
پس خانم چرخنده عزیز (خواهر دینی عزیز من) مبادا از این اراجیف و دشنامهایی که لایق خودشان است به شما نسبت میدهند و موجب ازار و اذیت شما میشوند خللی در اراده شما و راهی که انتخاب کرده اید ایجاد کند .
یا حق