راز پسر نوجوان که به خاطر کینه قدیمی دوست خود را خفه کرده بود، هنگام انتقال جسد فاش شد.

به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، ساعت 2 و 10 دقیقه سوم اردیبهشت امسال از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 ، یک فقره کشف جسد متعلق به مرد جوانی به کلانتری تهران نو اعلام شد . با حضور مأموران در محل کشف جسد ، در پارک خانواده در خیابان بلال حبشی و انجام اقدامات اولیه از سوی تیم تشخیص هویت مشخص شد که جسد متعلق به جوانی حدود 20 ساله است که بر اثر خفگی ناشی از انسداد شریان تنفسی به قتل رسیده است .
 
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع "قتل عمد" و به دستور قاضی رودگر ، بازپرس شعبه دوم دادسرای ناحیه 27 تهران ، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت .
 
با آغاز رسیدگی به پرونده ، کارآگاهان اداره دهم به تحقیق از جوانی پرداختند که با مرکز فوریت های پلیسی 110 تماس گرفته بود . این جوان در خصوص نحوه کشف جسد به کارآگاهان گفت :" در زمان عبور از خیابان متوجه یک دستگاه خودرو پراید شدم که سه سرنشین آن سعی داشتند تا جسدی را داخل صندوق عقب بگذارند که با دیدن من جنازه را در همانجا رها کرده و با ماشین از محل متواری شدند اما من در همان لحظه موفق به برداشتن شماره پلاک پراید شدم .
 
با بهره گیری از اطلاعات به دست آمده ، آخرین مالک خودرو پراید متواری شده از محل کشف جسد شناسایی و کارآگاهان موفق به شناسایی و دستگیری جوانی 17 ساله به نام شهرام شدند . شهرام که چاره ای جز اعتراف نداشت به قتل یکی از دوستانش به نام بهروز  17 ساله اعتراف کرد و به کارآگاهان گفت : مدت هاست که بهروز را می شناسم . سه سال قبل بود که به جشن تولد یکی از دوستانم به نام پرویز دعوت شده بودم و  در آنجا من و بهروز باهمدیگر دعوایمان شد و او مرا کتک زد . بعد از آن روز ، بهروز همیشه درباره روز دعوا صحبت می کرد و بین بچه های محل مرا سوژه خود کرده بود . دیگر بین بچه های محل آبرویی برایم نگذاشته بود و هر زمان که با یکی از بچه های محل صحبت می کردم ، آنها با تمسخر عنوان می کردند که بهروز مرا کتک زده است . به همین دلیل از بهروز کینه به دل گرفته و تصمیم گرفتم تا او را به قتل برسانم.
 
شهرام ادامه داد:ابتدا با بهروز قهر بودم اما چون می خواستم از او انتقام بگیرم، با او طرح دوستی ریختم تا اینکه دوم اردیبهشت ، بهروز به دنبال من آمد و باهم به پارک رفتیم . در داخل پارک ، در فرصتی مناسب پارچه ای را دور گردن بهروز انداخته و آنقدر فشار دادم تا او بمیرد . بعد از اطمیمان از مرگ بهروز ، جنازه را زیر برگ ها مخفی کرده و به سراغ پدرم رفتم اما پدرم وقتی از ماجرا با خبر شد عنوان کرد که باید خودم را معرفی کنم . من که نتوانسته بودم پدرم را راضی کنم به سراغ یکی از دوستانم به نام پرویز رفته و از او کمک خواستم و باهم به خانه ما برگشتیم . در آن زمان ، وقتی پدرم من و پرویز را دید که قصد داریم تا جسد بهروز را با موتور به مکان دیگری انتقال دهیم قبول کرد که با ما همراه شود . به پارک رفتیم و قصد داشتیم تا جسد را به خارج از تهران منتقل و دفن کنیم که ناگهان در حین انتقال جنازه به صندوق عقب ، راننده یک خودرو عبوری ما را دید و مجبور شدیم تا جسد را رها کرده و فرار کنیم .
 
سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده ، معاون مبارزه با جرایم جنائی  پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعتراف صریح متهم اصلی پرونده به ارتکاب جنایت ، پدر و دوست متهم نیز به اتهام معاونت در قتل دستگیر و در تحقیقات تکمیلی ، اظهارات متهم اصلی پرونده را تأیید کردند.
 
سرهنگ کاراگاه آریا حاجی زاده در پایان این خبر گفت: با صدور قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس پرونده ، هر سه متهم برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتند.

انتهای پیام/
برچسب ها: کینه ، قدیمی ، جشن ، تولد ، پلیس
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
آرزو
۱۲:۰۹ ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۳
واقعاکه به اینم میشه گفت پدر.آبروی هرچی پدروبردی.
France
ناشناس
۱۱:۵۵ ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۳
چه خانواده یی ..
ماشا الله