جاسمین شخصیت پیچیده‌نما و در عین حال به‌شدت ساده‌لوحی است که توان رویارویی با واقعیت پیرامونش را ندارد.

به گزارش حوزه سینمای جهان باشگاه خبرنگاران؛ جاسمین شخصیت پیچیده‌نما و در عین حال به‌شدت ساده‌لوحی است که توان رویارویی با واقعیت پیرامونش را ندارد. او كه توان پذیرفتن حقایق را ندارد ترجیح می‌دهد به جای مواجهه با «آن‌چه هست» حقایق را به «آن‌چه می‌خواهد» تغییر بدهد. پس او در چنین مرحله‌ای، مثل تمام انسان‌ها، چاره‌ای ندارد جز پناه بردن به رؤیاهای خویش. جاسمین در رؤیاهایش زندگی می‌کند و از دریچه‌ی آن‌ها اطرافش را می‌بیند. از این روست که در اوج فلاکت و بدبختی می‌خواهد خودش را نزد یک مسافر ناشناس هواپیما خوب و متشخص نشان بدهد و جایگاهش را نزد او بالاتر ببرد؛ بی‌توجه به این‌که سخنان مهمل‌اش ارزشی برای آن زن ندارند و فقط حوصله او را سر می‌برد. او چون نمی‌تواند با واقعیت زندگی‌اش روبه‌رو شود در اوج بی‌پولی با بلیت درجه‌یک سراغ خواهرش می‌رود و انعام خوبی هم به راننده تاکسی می‌دهد. جاسمین در زندگی قبلی‌اش زنی ثروتمند و خوشگذران بوده است و حالا پس از ورشكستگی و مرگ شوهر پولدارش نمی‌خواهد قصر خیالی آرزوهایش را ویران كند و با واقعیت روبه‌رو شود. او وقتی برای اولین بار وارد خانه خواهرش، جینجر می‌شود، سعی می‌کند با وی مهربان باشد و حتی خانه‌اش را «پر انرژی» می‌خواند و از آن تعریف می‌کند (آلن هم در قالب فلاش‌بك رفتار تحقیرآمیز جاسمین با خواهرش را به ما نشان می‌دهد كه با شوهر سابقش پا به خانه‌ی اشرافی جاسمین می‌گذارد) ولی دستش خیلی زود رو می‌شود و لباس‌ها، چمدان‌ها و بلیت گران‌قیمت هواپیمایش، دروغ‌گویی و دورویی‌اش را بیش از پیش آشکار می‌کند. او هنوز طبقه‌ی جدید اجتماعی‌اش را درک نکرده و باز خود را در یک محیط ایزوله‌شده‌ی دیگر قرار می‌دهد. هنوز برایش افت دارد که با یک دندان‌پزشک ساده ارتباط برقرار كند و باز از هم‌نشینی با دوستان جینجر زجر می‌کشد و مدام او را به داشتن رابطه با مردی به اصطلاح خودش «جدی‌تر» دعوت می‌کند. او وقتی دوباره پا به مهمانی می‌گذارد نه از جانب خود حقیقی‌اش بلکه از جانب آن زن ثروتمند گذشته سخن می‌گوید و این باب آشنایی‌اش با مرد جدیدی می‌شود. جاسمین پس از فروپاشی این رابطه دوباره خسته و درمانده به خانه خواهرش برمی‌گردد و او را در حالی می‌بیند که دوباره نزد نامزدش برگشته و با او جشنی به راه انداخته است. سکانس پایانی حضور جاسمین در خانه‌ی خواهرش، کاملاً مبین تفاوت دیدگاه دو خواهر است. اولی مشغول زندگی حقیقی‌اش است و دومی هنوز در حال نقاب عوض کردن و هنوز در حال گریز از قبول واقعیت‌ها. او سرانجام در حالتی جنون‌آمیز از خانه بیرون می‌زند و بر روی نیمکت یک پارک می‌نشیند و با خود حرف می‌زند. در حالی که این بار بر خلاف همیشه سر و وضع آشفته‌ای دارد. زن کنار دستی‌اش بی‌توجه به سخنان او از جا بلند می‌شود و می‌رود و این بار جاسمین تنها و خسته در مرکز قاب قرار می‌گیرد. آیا جاسمین می‌تواند در این خلا خودش را پیدا کند؟ بعید است چون هم‌چنان زیر لب مشغول خیال‌بافی‌های است!


منبع: ماهنامه فیلم- روزبه جعفری


انتهای پیام/ اس
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار