به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران ، هاآرتص در گزارشی به قلم "شموئل میر" نوشت: گرت پورتر ، مورخ آمریکایی و محقق و متخصص در حوزه امنیت ملی ایالات متحده ، در كتاب جدید خود با نام "بحران جعلی : داستان ناگفته از وحشت هسته ای"(Manufactured Crisis: The Untold Story of the Nuclear Scare) با رد فرافكنی های اخیر این دو متحد ، ابعاد جدیدی را از این سناریوی هسته ای بیان می دارد .
به نظر می رسد گرت پورتر تنها محققی است که واقع بینانه و بدون تبعیض یا طرفداری مغرضانه، تمام گزارش های آژانس بین المللی انرژی اتمی در مورد برنامه هسته ای ایران را در دهه گذشته خوانده است.
او همچنین به گزارش های سازمان های اطلاعاتی آمریکا در مورد مسئله ایران نیز دسترسی كامل داشته است.
علاوه بر این، پورتر با مقامات مختلف آمریکایی مصاحبه كرده و گفته های مقامات ارشد را قبل از ارائه در کنگره، به دقت تحلیل كرده است .
تحقیقات گرت پورتر به ارائه یک کتاب مفصل و مستند برای علاقه مندان به درک موضوع " بحران سازی هسته ای ایران " "سناریوهای حمله،" و اطلاعات جعلی و گزارشات هدفمند (در مسیر تهدید جلوه دادن برنامه هسته ای ایران ) منجر شد.
در عین حال، این کتاب برای علاقه مندان به درک محتوا و روند مذاکرات فشرده هسته ای بین ایران و ابرقدرتها (و یا دقیق تر، ایران و آمریکا) از زمان امضای توافقنامه نوامبر گذشته، که تعجب بسیاری از اسرائیلی ها را برانگیخت ، منبع موثقی است.
به گفته پورتر، تهدید جلوه دادن ایران یک دستورکار پنهان سیاسی از سوی تصمیم گیرندگان ارشد ایالات متحده(حتی قبل از ظهور رژیم اسرائیل ) بوده است که اكنون منجر به بحران هسته ای ایران شده است .
كتاب مذكور با موضوع " حمایت ایالات متحده از عراقی ها در طول جنگ ایران و عراق " آغاز می شود. نقطه عطف این كتاب " فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی " و ادامه سیاستهای خارجی آمریكا است.
به گفته پورتر، پس از فروپاشی جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد ، متعاقبا نقش آفرینی جدید سیا رقم خورد.
در نتیجه ، راه حل پیشنهادی سیاستمداران آمریكایی ، تامین بودجه لازم برای سیا در خلق "تهدیدات جعلی و ساختگی" - سلاح های کشتار جمعی و ترور - بوده است .
كشور ایران ، مهمترین بهانه در این لیست ساختگی ، بهانه خوبی برای فعالیت های سیا و ادامه حیات این سازمان حافظ منافع خارجی آمریكا بوده است.
توانمندسازی منافع سازمان سیا توسط نو محافظه کاران شجاع ، به رهبری دیک چنی، پل ولفوویتز و جان بولتون (كسانی كه مناصب مهمی در دولت داشتند ) به جد پیگیری شد . آنها مبارزاتی را برای سلب مشروعیت جمهوری اسلامی با هدف سرنگونی دولت آن (با استفاده از واژه "تغییر رژیم") راه اندازی كردند.
گرت پورتر در كتاب خود می آورد : سیاست های ایالات متحده و اسرائیل در قبال ایران برگرفته از منافع سیاسی سازمانی آنها است نه از تجزیه و تحلیل واقعی و دقیق از برنامه هسته ای ایران ! كشوری كه تمام فعالیت های آن تحت نظارات كامل آژانس انرژی اتمی بوده است و رهبر این كشور نیز فتوای حرام بودن سلاح های هسته ای را صادر كرده است .
به گفته پورتر، تاكنون تجزیه و تحلیل نظاممندی از اهداف برنامه هسته ای ایران ارائه نشده است ، و نه سیاست گذاران آمریکا و نه اسرائیل به این موضوع واكنش نداده اند ، " که چرا همه اعلامیه های رسمی ایران در مورد معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای و پایبندی این كشور به این معاهده " بوده است.
هاآرتص مدعی شد: علاوه بر این، در محافل سیاسی آمریکا تا سال 2007 ، و در اسرائیل تا به امروز، موضوع تلاش ایران برای دستیابی به بمب اتمی از طریق سانتریفیوژهای غنی سازی اورانیوم (!) همچنان مبهم و سربسته باقی مانده است.
اما پورتر و آژانس انرژی اتمی هیچ مدرکی دال بر انحراف يا تلاش ايران برای دستيابی به بمب اتمی پيدا نكرده است.
انتهای پیام/