«عبدالرحیم وسیف» تاجیک و «عباس کادی اغلو»ی ترک از امام می‌گویند. می‌گویند امام به ما عزت داد. مسلمان بودیم. در کشورهای مسلمان، اما احساس حقارت می‌کردیم. خمینی آمد و ما را زنده کرد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،نگاه به یک پدیده جهانی به نام «امام خمینی» از زاویه تنگ و تاریک یک نگاه محلی، ما را نهایتا به مردی می‌رساند که انقلابی در یک کشور آسیایی به راه انداخت، یک رژیم شاهنشاهی را برانداخت و نظام سیاسی و اجتماعی جدیدی در یک کشور پرسابقه به راه انداخت. اما این همه ماجرا نیست و این را آدم‌هایی به ما می‌گویند که ایرانی نیستند، اصولا امام خمینی(ره) را حتی از نزدیک هم ندیدند و حالا از امامی صحبت می‌کنند که برای ما غریبه است، برای زاویه دید محدود و سرزمینی ما.

پرونده «عصر خمینی» این بار در گفتگو با یک فعال فرهنگی تاجیک به شرح تاثیر و نفوذ امام خمینی فراتر از مرزهای سرزمینی ایران اشاره دارد.

عبدالرحیم وُسیِف، اهل قبادیان ولایت ختلان است و چنانکه می‌گوید اصل و نسبش به امام بخاری، از علمای بزرگ اهل‌سنت می‌رسد و با احمدشاه مسعود، مجاهد افغان هم رابطه خویش و تباری دارد، چون چند قرن قبل عموزاده‌های وی (اجداد احمدشاه مسعود) به‌دلیل مشکلات چندی به خراسان بزرگ (افغانستان) رفته‌اند. وُسیف حنفی‌مذهب است و حافظ کل قرآن؛ پس از اتمام مکتب (مدرسه) مدتی در حوزه امام ترمذی مشغول تحصیل بوده و سپس در دانشگاه اسلامی ابوحنیفه تاجیکستان در رشته تاریخ اسلام و دین‌شناسی درس خوانده است.

وُسیف سخنرانی‌های بسیاری را در کشورهای مختلف از کشورهای مشترک المنافع گرفته تا کشورهای اروپایی در موضوعات و مسائل مبتلابه دنیای امروز از جمله زن و زندگی، اسلام و جهان معاصر، جنگ فکری و...  ارائه کرده است. وی معتقد است ایران با انقلابش گام مهمی برای احیای تمدن اسلامی برداشت و نقش مهمی در بیداری و وحدت مسلمانان داشت. او معتقد است در آشفته‌بازار دنیای امروز، ایران «جزیره عصمت» است و تنها کشور مسلمانی است که قاعده اسلامی «نفی سبیل» را در عمل محقق کرده و با وجود مشکلات و موانع بسیار موجود بر سر راه او، از جنگ نظامی گرفته تا اعمال فشارهای سیاسی، هجمه فرهنگی و تحریم اقتصادی، به‌تمام معنای کلمه مستقل است.

این فعال فرهنگی تاجیک آرزوی وحدت جهان اسلام را دارد و جریان تکفیری را مانع بزرگی بر سر راه این آرمان می‌داند و به‌دلایلی که ذکر می‌کند، معتقد است ایران، افغانستان و تاجیکستان کشورهای ستون مهره‌ای جهان اسلام هستند که استعمارگران با سیم‌های خاردار آنها را از هم بریده و داشته‌های‌شان را به تاراج برده‌اند.

* آقای وسیف درباره شخصیت و اندیشه‌های امام خمینی(ره) چه نظری دارید و انقلاب ایران چه تاثیری بر جامعه شما گذاشته است؟

امام خمینی(ره) صاحب شخصیت تاریخی و بی‌نظیری است، ایشان واقعا «روح الله» بودند. دوست دارم اگر فرزندی داشتم اسمش را «روح الله» بگذارم و فکر می کنم همه امت اسلامی باید این آرزو را داشته باشند. به اعتقاد من خداوند این انسان (امام خمینی) را خیلی دوست داشت. خدمت بزرگی هم پدر و مادر امام در حقش کردند و اسمش را «روح الله» گذاشتند، اسمی که بسیار برای ایشان مناسب بود.

به نظر من امام(ره) مشکلات جهان معاصر اسلام را به خوبی درک کرد و نتوانست ساکت بنشیند. ایشان برای جهانیان دریچه خوبی به جهان اسلام باز کردند و گفتند تا کی باید همه هستی ملت اسلام توسط دشمنان به باد برود و ما مسلمانان نه سعادت دنیا را داشته باشیم و نه سعادت اخرت را؟! ایشان با این روحیه بود که وارد میدان شدند و موفق هم بودند.

متاسفانه امروز ما در کشورهای مختلف مثل افغانستان می‌بینیم که به دنبال انقلاب اسلامی هستند، اما نمی‌توانند به آن موفقیتی که انقلاب ایران رسید، برسند. برادران مصری هم که چند سال است انقلاب کردند و گویی که اصلا انقلابی صورت نگرفته است. امروز جهان اسلام عنصر مرجعیت تقلید را ندارد؛ عنصری که امام در انقلاب اسلامی از آن بهره بردند و به پیروزی رسیدند. حرکتهای انقلابی بدون مرکزیت و مرجعیت زیاد دوام نمی‌آورد و این مشکلی است که برادران مسلمان ما در کشورهای دیگر با آن رو به هستند. قرآن تولید کننده وحدت و اتحاد و مرجعیت است، در قران آمده : وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ .امام خمینی می‌فرمودند بروید تا شلمچه آزاد بشود، برخی می‌گفتند آقا آنها تجهیزات  متعدد، هواپیماهای آمریکایی و روسی و... دارند، ما با پای برهنه نمی‌توانیم مبارزه کنیم، اما امام فرمان رفتن دادند و دیدیم  همین بچه‌ها  با پای برهنه شلمچه را آزاد کردند. دقیقا اینگونه است که وقتی یک مرجع تقلید دستور می‌دهد انرژی خاصی دارد که با دستورهای دیگران فرق دارد.

  نظرتان درباره جایگاه فرهنگی ایران در سطح بین‌المللی چیست؟

به نظر من جمهوری اسلامی جایگاه بسیار ویژه‌ای در دنیا دارد اما متاسفانه در جهان امروز  جمهوری اسلامی ایران آنطور که باید تبلیغ و شناخته نمی‌شود. به نظر من یکی از راههایی که ایران می‌تواند تبلیغ و شناخته شد، رواج صنعت سیاحی یا همان توریسم است. مردم جهان باید بیایند ایران را ببینند و خودشان به شناخت درستی از ایران برسند. چون تبلیغات رسانه‌ها چهره ایران در جهان را تا حدی مغشوش کرده است. مثلا خشونت طلبی یا مانور دادن روی بحث انرژی هسته‌ای و بمب اتمی توسط رسانه‌های مخالف ایران ذهنیت برخی را تخریب کرده است.

من به عنوان فارسی زبانی از ایران بزرگ حق خودم می‌دانم که بگویم اینکه امروز برخی آنقدر از غنی‌سازی اورانیوم در ایران هراس دارند، باید بدانند که این حق کشور ایران است، حق ایران  است که به این دانش دست پیدا کند و از آن بهره ببرد. ما دلایل دینی برای این اعتقاد داریم، خداوند در قرآن می‌فرمایند از شما سوال می شود که از نعمتهایی که در دنیا به شما داده‌ایم بهره بردید؟ امروز جمهوری اسلامی در راستای سازندگی کشورش به غنی‌سازی احساس نیاز کرده است، باید به آنها که در این خصوص بدگمان هستند بگویم سال 2050 اروپا اسلامی خواهد شد، فرانسه، آلمان، انگلیس، هلند، بلژیک، آمریکا و ... همه این کشورها در 2050 مسلمان‌نشین خواهند شد و اگر ما مسلمانان بمب اتمی درست کنیم در 2050 به واسطه همین بمب دچار مشکل خواهیم شد.

ما مسلمانان آنقدر ابله نیستیم که چیزی بسازیم و دنبال فناوری و دانشی باشیم که به آن احتیاج نداریم، از این لحاظ باید بگویم خیال جامعه جهانی راحت باشد، ما به دنبال دستیابی به بمب اتمی نیستیم. ابله نیستیم که چیزی بسازیم که ضررش از فایده‌اش بیشتر باشد. حتی در سال 2050 بمبهای اتمی که در روسیه و فرانسه و... وجود دارد برای ما دردسر ساز خواهد بود. فتوای مراجع اسلام، تقوا و منش ما مسلمانان این است که «لاَ ضَرَرَ وَلَا ضِرَارَ". یعنی ضرر رساندن بر خود و دیگری جایز نیست. پس ما کاری را قبول نمی‌کنیم که برای ما ضرر داشته باشد و بمب اتمی ضرر است.

*اعتقادتان درباره وضعیت کنونی انقلاب اسلامی ایران چیست؟

این نخستین بار است که من به ایران می‌آیم و اطلاعات کمی درباره کشور شما دارم. اما تا جایی که می‌بینم و آگاهی دارم هر چیزی که جمهوری اسلامی دارد پس از انقلابی به دست آورده که رهبری آن را امام خمینی(ره) برعهده داشت و این باید باعث عبرت باشند. جوانان جمهوری اسلامی ایران باید با عبرت گرفتن از این حقیقت تاریخی، فعالتر شوند. جوانان باید بدانند که آزادی و امکاناتی که در ایران هست در خیلی از کشورهای دموکرات جهان هم نیست، مثلا جمهوری اسلامی در تعداد دانشگاه‌ها، تحقیقات علمی و سرعت رشد فن‌آوری و خیلی چیزهای دیگر دارای جایگاه اول و دوم است و این به  تلاش بچه‌های خیراندیش و حزب اللهی ایران در سایه رهبری امام خمینی(ره) و برادر عزیزمان استاد خامنه‌ای و فتواهای صریح و سازنده و مفید ایشان اتفاق افتاده است که باید اینها را قدر دانست.

پیغمبر ما فرموده عمر امت من 60 تا 70 سال است، اگر ما 70 سال عمر داشته باشیم، حدود 35 سال آن صرف خواب می‌شود. از 35 سال باقی مانده 18 سال صرف جوانی و تفریح و... می‌شود. از 17 سال باقی مانده 7 سال اگر صرف دید و بازدید و تعامل بشود، ما فقط 10 سال عمر مفید خواهیم داشت. به همین خاطر باید عمر عزیز را غنیمت دانست و برای اسلام و مسلمین کار کرد. پیامبر همچنین فرمودند دنیا مزرعه آخرت است، باید در این کشتزار فعال باشیم.

***

عباس کادی اوغلو از مستبصران انقلابی ترکیه‌ است. او پس از یک دوره جوانی پرمجادله و گرویدن به مکتب اهل‌بیت علیهم السّلام، تمام حیات خود را وقف خدمت به تشیع و شیعیان کرده است. تمامیت عقیده او در زندگی شخصی‌اش نیز نمایان است: نام نوه‌اش را به‌یاد شهید عماد مغنیه، مصطفی عماد گذاشته، چون زبان انگلیسی را زبان امپریالیزم می‌داند از یاد گرفتن آن سر باز زده، سعی در احیای زبان‌های تمدن اسلامی دارد، و فرزندانش را برای فراگیری "مکتب" راهی قم کرده است. این بخشی‌هایی از نظرات او در مورد امام خمینی(ره) است:

اصلی‌ترین دلیل گرایش مسلمانان در ترکیه به مکتب اهل‌بیت آشنایی با انقلاب اسلامی است

اصلی‌ترین دلیل گرایش مسلمانان در ترکیه به مکتب اهل‌بیت آشنایی با انقلاب اسلامی است. پس از انقلاب در هرجای ترکیه مسلمانان  انقلابی به وجود آمدند و پس از آشنایی با انقلاب به مکتبی که منبع انقلاب بود روی آوردند، آنها عاشق مکتب شدند، و شفقت و مرحمت مکتب را حس کرده به آن ایمان آوردند. من در ترکیه بدون اینکه عالم شیعه‌ای ببینم شیعه شدم، اصلی‌ترین تأثیرگزار در شیعه شدن من آشنایی با معارف مکتب بود که پس از علاقه‌ام به انقلاب اسلامی به وجود آمد. الآن به‌صورت بسیار جدی جامعه مستبصر ترکیه که اکثراً با اهل و عیال خود شیعه می‌شوند در جهت خدمت به مکتب نیازمند شناختنِ هم، محبت به هم و پشتیبانی همدیگر هستند.

ما را با دادن لقب "خمینی‌چی" طرد کردند اما ما هیچ‌گاه ناراحت نشدیم؛ احساس شرافت و عزت به ما دست داد

کسی که در ترکیه شیعه می‌شود این ویژگی را دارد که  همچون کسی است که از مصافی یک‌تنه بازمی‌گردد. آنها اگرچه تنها هم بمانند باز پاسدار تشیع خواهند بود زیرا هیچ‌کس به آنان نگفت که انقلابی باش، بلکه به‌عکس انقلاب و امام خمینی را متهم کردند و ما را با دادن لقب "خمینی‌چی" طرد کردند اما ما هیچ‌گاه ناراحت نشدیم بلکه احساس شرافت و عزت به ما دست داد. زیرا امام خمینی چیزی جز عزت نبود.

از ذکر ناممان کنار نام امام خمینی احساس صحابه بودن کنار پیامبر می‌کردیم

من و بسیاری از دوستانم  از ذکر ناممان کنار نام امام خمینی احساس صحابه بودن کنار پیامبر می‌کردیم، از این خوشحالیم و هیچ زمان از این سخنان نه احساس حقارت که احساس شرافت می‌کنیم. ان شاء الله ترکیه در آینده توسط این افراد که با خانواده و اهل و عیال خود شیعه می‌شوند و هرروز نیز بر تعدادشان افزوده می‌شود در خدمت مکتب اهل‌بیت خواهد بود. و ما نیز در این راه از هیچ‌کاری بازنخواهیم نشست.

حیرانی ما به امام در ابتدا تنها در حد محبت و عشق به او بود. اما با شروع جدی به فعالیت‌های اسلامی با تفسیرها و خوانش‌های متفاوتی از اسلام که از سوی گروه‌های مختلف اسلامی ارائه می‌شد مواجه شدم. برای مدت 5 سال به عضویت یکی از طریقت‌های بزرگ عرفانی درآمدم و در آن سال‌ها آموزش‌های اخلاقی و عرفانی دیدم. طریقت‌های عرفانی در جامعه ترکیه دارای گذشته‌ای دراز و حضوری جدی هستند. اما بعدها با غلبه گرایش‌های سیاسی اجتماعی‌ام، به‌خاطر اهانت یکی از سران طریقت به امام خمینی با بزرگان طریقت به مجادله پرداختم و نهایتاً از آن گروه جدا شده، به فعالیت‌های اجتماعی روی آوردم. در این دوره بیشترین تأثیر را روی ما جنبش اخوان المسلمین مصر و اندیشه‌های آنها داشت. اما نهایتاً وابستگی قلبی ما به ایران اسلامی و محبت و عشقی که به اینجا داشتیم ما را متوجه اندیشه‌های شخص حضرت امام و سپس مکتبی که اندیشه‌های امام ریشه در آن داشت یعنی مکتب اهل‌بیت علیهم السّلام کرد. و این‌چنین با مذهب جعفری آشنا شدم و به آن مشرف گشتم.

 

انسانی ظهور کرد، با صدایی که ریشه در اعماق تاریخ داشت و یادآور حکومت نبوی در مدینه بود، ندای عدالت را در داد

در این دوره که با افول قدرت بلوک شوروی جهان به‌سوی تک‌قطبی شدن آمریکایی می‌رفت به‌یک‌باره ندای "لا شرقیه لا غربیه اسلامیه اسلامیه" به گوش رسید. این ندا دوباره انسان‌ها را به آن منبع نور، عزت و شرف رهنمون کرد. این ندا مسلمانان را با حالتی از شور و شادی روبه‌رو ساخت و متوجه خود کرد زیرا مهمترین چیز برای انسان‌ها شرافت آنها بود که مورد تهاجم واقع شده بود. آنها نماز می‌خواندند، روزه می‌گرفتند اما روحاً حس حقارت داشتند. آنها نسبت به دینی که به آن ایمان داشتند احساس حقارت می‌کردند. در چنین وضعیتی انسانی ظهور کرد، با صدایی که ریشه در اعماق تاریخ داشت و یادآور حکومت نبوی در مدینه بود، ندای عدالت را در داد. او می‌گفت نه شرق و نه غرب فقط اسلام. تنها تکیه‌گاه ما فقط و فقط الله است نه موشک‌ها، نه بمب‌ها.

صدای امام خمینی جهان اسلام را دوباره زنده کرد، حیات بخشید

این صدا جهان اسلام را دوباره زنده کرد، حیات بخشید. غبار مرگ را از چهره مسلمانان شست. آن ندای لاهوتی نه برای مسلمانان که برای تمام انسانیت جذابیت داشت و امیدآفرین بود. این ندای الهی و هدایتی که انسان‌ها به‌سوی آن یافتند چیزی فراتر از قوانین فیزیکی و عادی جهان بود. کسانی که پیش از آن با مکتب اهل‌بیت علیهم السّلام آشنا می‌شدند یک در میلیون بود اما پس از آن حالتی روحی در انسان‌ها به وجود آمد که صدها نفر متوجه این مکتب الهی شدند. از این روست که به‌نظر من این انقلاب خبرآور انقلاب جهانی حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف است. امام خمینی و پس از او امام خامنه‌ای واسطه‌های فیض آن حضرت برای جامعه هستند. ما این فیض را می‌بینیم.

من در مباحثه با برادران اهل سنت به این نکته اشاره می‌کنم که بیش از 20 سال است که آیةالله خامنه‌ای در رهبری حکومت اسلامی است. قرآن و تمام منابع حدیثی و دینی نیز در دستان شماست. حال این منابع را در دست بگیرید و بگویید که کدام‌یک از سخنان آیةالله خامنه‌ای مخالف معارف اسلام است. در دنیا کیست که 20 سال برای هر حادثه‌ای و مسئله‌ای سخنرانی کرده باشد اما از شاه‌راه قرآن و پیامبر و اهل‌بیت خارج نشود. میزان و ترازو در دست شما هم است بسنجید و ببینید که به چه نتیجه‌ای می‌رسید. این بزرگ‌ترین مدال افتخار ماست. ولایت فقیه آینه پاک انعکاس حقایق مکتب است زیرا اگر پاک نبود این انعکاس را نمی‌داشت.

منبع: تسنیم
برچسب ها: احساس ، عزت ، امام خمینی
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.